top of page
UGC logo.png

جستجوی حقیقت

حقیقت چیست؟

"حقیقت را می توان به عنوان "کیفیتی یا حالتی از واقعی بودن" تعریف کرد. حقیقت آن چیزی است که «حقیقت» یا مطابق با واقعیت یا واقعیت باشد. گاهی اوقات می توان آن را به عنوان یک واقعیت یا باوری که به عنوان واقعیت پذیرفته شده است تعریف کرد.

 

چرا حقیقت مهم است؟

حقیقت می تواند ما را از راه باطل رها کند.

 

هیچ چیز بدون نیاز به حقیقت چه فایده ای دارد؟ اگر دروغ باشد حرف زدن چه فایده ای دارد؟ اگر اقدامی برای دستکاری یا فریب دیگری باشد، چه فایده ای دارد؟  

 

جهانی را تصور کنید که در آن «حقیقت» در سطح فردی و همچنین در سطح جهانی اهمیتی ندارد.

 

در سطح فردی - حقیقت در مورد نیات و افکار ما است که با گفتار و رفتار ما مطابقت دارند. بنابراین حقیقت مهم است تا بتوانیم با خودمان صادق باشیم. اگر به دنبال حقیقت نباشیم، چگونه از اعمال گذشته خود، رویدادهایی که رخ داده است، از دیگران و رفتار آنها درس می گیریم و خودمان را به عنوان افراد و جوامع بهتر می کنیم؟

 

در سطح رابطه - دنیایی را تصور کنید که در آن خوب است به یکدیگر دروغ بگوییم، یکدیگر را با گفتار و کردارمان فریب دهیم، یک چیز بگوییم، اما معنای دیگری داشته باشیم - این چه تاثیری بر توانایی ما برای ایجاد روابط اعتماد دارد؟ اگر بخواهیم دوستی قوی برقرار کنیم و به روابط طولانی مدت اعتماد کنیم، حقیقت در تعاملات انسانی ما بسیار مهم است.  

 

اگر به دنبال حقیقت نباشیم، چگونه چنین پیشرفت هایی در علم و فناوری ایجاد می کنیم؟ بدون یادگیری در مورد حقایق در مورد فیزیک و ریاضیات و زیست شناسی و نجوم - چگونه می توانیم یاد بگیریم؟  

 

چگونه از تاریخ درس می گیریم بدون اینکه مشخص کنیم کدام قسمت ها درست و کدام قسمت ها نادرست است؟  

 

چگونه از دین بیاموزیم و راههای خود را برای رسیدن به حقیقت انتخاب کنیم، بدون اینکه سوالی بپرسیم، آن چیست؟ چرا به وجود آمد؟ چطوری این پیش آمد؟ منابع چقدر قابل اعتماد هستند؟ چگونه بفهمیم که آنچه دنبال می کنیم حقیقت است به جای "ایمان کور"؟

 

اگر به دنبال حقیقت در مورد محکومیت نباشیم، چگونه دادگاه عدالت را تشکیل می دهیم؟ اگر نظام عادلانه و عادلانه ای که با استفاده از شواهد له و علیه پرونده و شاهدان راستگو برای برقراری انصاف به دنبال حقیقت باشد، چه بر سر جنایتکاران می آمد؟ افرادی که مستحق مجازات برای جرم هستند، برای ادامه محکومیت خود رها می شوند و دیگرانی که بی گناه هستند به دلیل محکومیت دیگران مجازات می شوند. عدالت بدون حقیقت کجاست؟

 

حقیقت چگونه می تواند به ما کمک کند؟

راستگو بودن - با خودمان و با دیگران صادق باشیم بخش عمده ای از بهبود سلامت ذهنی و معنوی ماست. 

راستگو بودن می تواند به ما کمک کند تا بیشتر به خود احترام بگذاریم - زیرا خود را متقاعد می کنیم که نسبت به خود صادق هستیم و شاهد دروغین حقیقت نیستیم. وقتی بیشتر به خود احترام می گذاریم، به احتمال زیاد خودمان را دوست داریم و دیگران را بیشتر دوست داریم. بنابراین کمتر احتمال دارد که از احساس گناه، عزت نفس پایین، خلق و خوی پایین، اضطراب و بی خوابی رنج ببریم که از علائم اصلی افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان هستند.  

 

جست‌وجوی حقیقت با دل‌های صادق - بسیاری می‌گویند که این راهی به سوی «خدا» است، زیرا خدا «حقیقت» است و راستگویان را دوست دارد. بسیاری از رهبران معنوی در سراسر جهان، «جستجوی حقیقت» را اغلب مهم‌ترین جنبه بهبود معنویت خود می‌دانند - بهبود رابطه‌مان با خالقمان، کسب دانش و خرد و بینش، و کمک به ما برای بهبود روابط انسانی‌مان با دیگران. کمک به ما برای رفتار با یکدیگر به گونه ای که می خواهیم با ما رفتار شود - همچنین در سطح جامعه به ما کمک می کند تا یک دادگاه عدالت عادلانه ایجاد کنیم.

 

زمانی که نیات و افکار ما با گفتارمان همسو باشد، که با اعمالمان همخوانی دارد، ما را قادر می‌سازد تا توانایی بیشتری داشته باشیم.  رویاها را به واقعیت تبدیل کنیم در حالی که با خودمان "راست" هستیم. این به ما کمک می کند تا "خلاق" باشیم - و هنگامی که با ویژگی های دیگر مانند استقامت، عدالت، مهربانی، عشق، شفقت، بخشش، قدردانی و غیره تعادل برقرار کنیم، یک انسان قادر می شود به روش های شگفت انگیزی دست یابد و خلق کند و در عین حال دیگران را برای انجام همین کار الهام می بخشد. .  

 

اگر ما  از اینکه با خودمان صادق باشیم می ترسیم  شاید به دلیل ترس برای  ما  شهرت - یا اینکه چگونه ممکن است بر ما تأثیر بگذارد  در چیزی که ما زندگی می کنیم  فکر کنید ممکن است یک راه منفی باشد. با صادق بودن نسبت به دیگران و خودمان - ممکن است دوستانی را از دست بدهیم که فکر می کردیم دوست هستند - اما آنهایی که باقی مانده اند - حداقل می دانیم که آنها دوستان واقعی هستند.  

بحران هویت:  

 

چگونه حقیقت می تواند به دیگران کمک کند؟

یک دروغ - اغلب به دروغ دیگری برای سرپوش گذاشتن بر دروغ قبلی منجر می شود، که منجر به دروغ دیگری برای پوشاندن آن دروغ می شود - که منجر به خلق داستان های کاملاً جدید توسط مردم می شود - فقط به این دلیل که آنها نمی خواهند "راست" را بگویند. ' دلیل راستگو نبودن هر چه باشد، در نهایت منجر به از دست دادن شادی و آرامش در درون خود، از دست دادن روابط اعتماد با دیگران می شود و ما را قادر می سازد تا بدکاری ها و اعمال زیانبار خود را بپوشانیم، به این معنی که انگیزه ای برای دست کشیدن از آسیب را نداریم. بنابراین کسی که معتقد است دروغ گفتن به دیگری اشکالی ندارد - احتمال بیشتری دارد که در اقدامات مضری شرکت کند که به افراد آسیب می رساند زیرا آنها معتقدند کمتر احتمال دارد که به دلیل اعمال خود کشف و مجازات شوند.  

 

گاهی اوقات مردم از راستگویی می ترسند زیرا نگران هستند که حقیقت به شخص دیگری آسیب برساند و احساس می کنند که در تلاشند از یک فرد در برابر آن آسیب "محافظت کنند". به راحتی می‌توان خودمان را توجیه کرد که اگر دلیلی برای کمک به دیگران باشد، دروغ گفتن به دیگران در مورد افکار، نیات و اعمال‌مان درست است. اما اجازه دهید از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنیم - اگر شخصی که به او اهمیت می دهیم "حقیقت" را در مورد عملکرد گذشته ما پیدا کند - بله ممکن است آنها را ناراحت کند - اما چقدر بیشتر آنها را ناراحت می کند اگر بفهمند که در تمام مدت آنچه را که آنها فکر می کردند یک رابطه قابل اعتماد با ما ایجاد کرده بودند  -که ما  در واقع آن شخص واقعی نبودیم که آنها فکر می کردند ما هستیم - ما  آنها را فریب داده بود، به آنها دروغ گفته بود، به آنها خیانت کرده بود؟ چگونه آنها هرگز به ما اعتماد می کنند  از نو؟ تصور کنید اگر آنها هرگز متوجه نمی شدند - آیا ما  از زندگی با گناه فریب دادن کسی که ما هستیم خوشحال باشیم  با دروغ گفتن و متقاعد کردن آنها که ما را دوست داریم  کسی هستی که نیستی؟ چگونه ما  تا به حال به اندازه کافی احساس راحتی کنید تا در ما به روی آنها باز شوید  ساعت نیاز؟ - می تواند مکانی بسیار خلوت برای فکر کردن و احساس درونی یک چیز باشد، در حالی که در گفتار و کردار خود درباره آن به دیگران دروغ می گوییم.

چگونه می توانیم صادق تر شویم؟

رفتار با دیگران به گونه ای که خودمان دوست داریم با ما رفتار شود- روشی بسیار مفید برای نگریستن به «حقیقت» است و به ما کمک می کند تا به راستی گوییم. مثلاً اگر 60 سال با کسی ازدواج کرده بودیم که فکر می‌کردیم دوستمان دارد و به ما وفادار بوده است - فقط برای این که بفهمیم در تمام مدت خیانت کرده، مرتکب زنا و دروغگویی تمام مدت به ما شده است - این چه احساسی در ما ایجاد می‌کند. ?  

 

برای کسی که عادت دارد به دیگران دروغ بگوید - ممکن است به یک عادت بد تبدیل شود - قبل از اینکه بدانیم - خودمان را گم می کنیم - خود را در آینه نمی شناسیم - احساس واقعیت و آنچه هستیم را از دست می دهیم. برای آن فرد - اگر بگوییم "با خود صادق باشد" می تواند در مورد چگونگی انجام این کار احساس سردرگمی کند - زیرا آنها دیگر حتی خودشان را نمی شناسند - آنها نمی دانند چه کسی هستند و در زندگی چه می خواهند، راستی چیست و نادرستی به دلیل دروغ های معمول. اما این بدان معنا نیست که هیچ امیدی برای این فرد وجود ندارد. هر لحظه در روزگار کنونی مان - ما می توانیم یک شخص جدید از خودمان "بسازیم" - به شرطی که از گذشته خود پشیمان و پشیمان باشیم و سعی کنیم راه خود را اصلاح کنیم. شروع ایجاد یک شخص راستگوی جدید در درون ما - با پرسیدن این سؤالات آغاز می شود - من می خواهم چه کسی باشم؟ با بقیه روزهایم می خواهم در زندگی به چه چیزی برسم؟ چرا می خواهم به این هدف برسم؟ این فرد جدیدی که انتخاب می کنم چگونه به من کمک می کند و به دیگران کمک می کند؟ با قول دادن به خود و دیگران که شهادت دروغ نخواهیم داد، یا دروغ می‌گوییم، به احتمال زیاد از اعمالی اجتناب می‌کنیم و هدفی را در زندگی خود انتخاب می‌کنیم که به دیگران آسیب می‌رساند، زیرا می‌ترسیم متوجه شویم. دادن این وعده و پایبندی به آن - هر کاری که در زندگی خود به بهترین شکل ممکن انجام دهیم - احتمالاً برای خودمان و خوشبختی ما و به نفع دیگران در جامعه ما خلاقانه است.

 

با پرسیدن این سوال قبل از صحبت یا عمل - آیا این کلمات یا اعمال با ما همسو هستند؟  افکار و نیات - آیا آنها صادق هستند؟ - ما به احتمال زیاد عادات دروغگویی و فریب خود و دیگران را ترک می کنیم.- این به ما کمک می کند تا به تدریج از سایر عادات بد نیز که احتمالاً به هر طریقی برای خود یا دیگران مضر هستند، رها شویم. - مثلاً کسی که از روی عادت از دیگران دزدی می کند و سپس برای جلوگیری از کشف و مجازات در مورد آن دروغ می گوید - اگر عادت به دروغگویی را ترک کند - احتمال ادامه دزدی را کاهش می دهد، زیرا قابل پوشان نیست. با دروغ مثال دیگر کسی است که عادت دارد به شریک زندگی خود خیانت کند و سپس به طور مکرر در مورد آن دروغ بگوید: با ترک عادت دروغ گفتن و داشتن اصل راستگویی و صداقت از امروز، احتمال خیانت به آنها بسیار کمتر می شود. آنها می دانند که باید به آن اعتراف کنند، یا ممکن است بیشتر متوجه شوند و این پایان رابطه آنها باشد. بنابراین با متوقف کردن فریب و دروغ - این فرد از این به بعد به احتمال زیاد روابط مثبت و سالم مثبت و معناداری برقرار می کند. همانطور که می دانیم روابط بخش عمده ای از رفاه ذهنی و معنوی ما هستند.  

 

مهم است که به قول خود و دیگران عمل کنیم تا بتوانیم خود و دیگران را متقاعد کنیم که افراد قابل اعتمادی هستیم - وقتی می گوییم کاری را انجام می دهیم - تمام تلاش خود را برای انجام آن انجام می دهیم - به ما کمک می کند نشان دهیم که هستیم. افراد متعهد - و بنابراین احتمال موفقیت در تمام زمینه های زندگی ما از جمله کار و زندگی خانگی بیشتر است.  

 

هنگام اعلامیه به  «همیشه راستگو باشید» با صدای بلند با شاهدان دیگر، یا خودمان - شاید اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد، مانند عهد بستن است. وقتی این عهد را می بندیم، مهم است که به آن پایبند باشیم. اگر عهد را فراموش کنیم و به طور تصادفی بشکنیم - مهم است که در مورد اشتباه صداقت داشته باشیم - و در مورد اشتباهات خود صادق باشیم - زیرا بدون صداقت - این احتمال وجود دارد که یک دروغگوی همیشگی به طور ناگهانی بتواند کاملاً صادقانه و صادقانه صحبت کند. تمام کاری که آنها انجام می دهند بخش "یکپارچگی" را ببینید.

چگونه می توانیم به دنبال حقیقت باشیم؟

عمل "جستجوی حقیقت" می تواند به چیزهای شگفت انگیزی منجر شود. موارد زیر نمونه هایی از چگونگی جستجوی حقیقت هستند:

 

مهمترین بخش این است: پرسیدن سوال. اگر سوالی بپرسیم به احتمال زیاد به جواب می رسیم. بیایید خودمان را بیشتر بپرسیم، در معرض بازپرسی شدن از سوی دیگران باشیم، یکدیگر را تشویق کنیم که صادق‌تر باشند - و خود و دیگران را زیر سوال ببریم و بیشتر از یکدیگر بپرسیم - زیرا با این کار به آنها نیز کمک می‌کنیم. به دنبال "حقیقت".

 

در طول سفر ما برای جستجوی حقیقت مهم است که از منطق و عقل استفاده کنیم، درستکاری داشته باشیم و از پیامدهایی که ممکن است دیگران در مورد ما در طول عمل جستجوی حقیقت و راستگویی بیشتر فکر کنند نترسید.

 

1.         همیشه حقیقت را بگویید

 

2.               در همه حال صداقت داشته باشید

 

3.               از آنچه دیگران ممکن است فکر کنند نترسید

 

4.               از منطق و دلیل استفاده کنید. اگر بخشی از یک توصیه یا منبع آگاه برای دیگری متناقض به نظر برسد          بخشی از آن - سوالات بیشتری بپرسید تا حقیقت را بیابید. آدم باید دروغ باشد.  

 

5.               سوال بپرس

 

6.               با احترام انجامش بده

 

7.               استقامت کن - تسلیم نشو اما اگر نمی توانید فوراً پاسخ ها را پیدا کنید نگران نباشید - به یاد داشته باشید که این همان است          عمل جستجوی حقیقت و راستگویی که به نفع ما و دیگران است - با «تسلیم شدن» به «حقیقت»            که ما در جستجوی آن هستیم می تواند برای ما آرامش درونی به ارمغان بیاورد - تا زمانی که قلب های ما همیشه باز باشد          به دریافت آن  

 

8.               خواندن: کتاب ها، مجلات، متون مقدس، در حین پرسش و استدلال

 

9.               تحقیق: تحقیق علمی، تحقیق در مورد منابع اطلاعاتی-چگونه و چرا چیزی بوده است              نوشته شده یا گفته شده، با در نظر گرفتن تاریخ و زمینه ای که در آن چیزی نوشته شده است یا            گفت همچنین می تواند بسیار مفید باشد.

 

10.            تماشا کنید: فیلم ها و برنامه های تلویزیونی می توانند آموزشی باشند- اعمال دیگران را تماشا کنید- تأمل کنید و از آنها درس بگیرید          گفتار و رفتار آنها - در گفتار و کردارشان به دنبال حقیقت باشند. ما اغلب همدیگر را آینه می کنیم          در آنچه می گوییم و انجام می دهیم.

 

11.            گوش کنید: رادیو، موسیقی، به دیگران گوش دهید - سعی کنید مشخص کنید که کسانی که با ما صحبت می کنند به ما می گویند یا خیر           حقيقت و راستگو بودن با آنها و نيز ما؟ با یادگیری مهارت هایی برای قضاوت در مورد                اعمال دیگری - ما می توانیم آن را در مورد خود به کار ببریم و این می تواند ما را در مسیر جستجوی حقیقت یاری کند            صادق تر شدن

 

12.            انعکاس: تأمل و توجه به آنچه که از دیگران می شنویم، می خوانیم یا می آموزیم بسیار مهم است           بخشی از یادگیری، و اثبات حق از باطل.

(نوشته های فوق بر اساس بازتاب های دکتر لاله است  تونسر)

 

نقل قول های کتاب مقدس در مورد حقیقت

 

از سخنان دروغ فاصله بگیرید. تورات

 

تو نباید شهادت دروغ بدهی. تورات

 

"مجموع کلام تو راست است و هر یک از صالحان تو تا ابد باقی می ماند." مزمور 119:160

 

آنها را در حق تقدیس کن. کلام شما حقیقت است. یوحنا 17:17

 

"خداوند نزدیک است به همه کسانی که او را می خوانند، به همه کسانی که او را در حقیقت می خوانند." مزمور 145:18

 

"خدا روح است، و کسانی که او را می پرستند باید در روح و حقیقت عبادت کنند." یوحنا 4:24

 

بچه‌ها، در گفتار یا گفتار محبت نکنیم، بلکه در عمل و حقیقت محبت کنیم. یوحنا 3:18

 

"و حق را خواهید شناخت و حق شما را آزاد خواهد کرد." یوحنا 8:32

 

مرا در حقیقت هدایت کن و به من بیاموز، زیرا تو خدای نجات من هستی. تمام روز منتظر تو هستم. مزمور 25:5

 

«و حق را با باطل مخلوط نکنید و حق را در حالی که می دانید کتمان نکنید.» قرآن 2:42

 

«صابرین، راستگویان، اطاعت کنندگان، انفاق کنندگان (در راه خدا) و استغفار کنندگان قبل از طلوع فجر».  قرآن 3:17

 

«و هر کس خدا و رسول را اطاعت کند، آنان با کسانی خواهند بود که خداوند از پیامبران و ثابت‌کنندگان حق و شهدا و صالحان نعمت داده است». و کسانی که صحابه هستند، عالی هستند». قرآن 4:69

 

«ای کسانی که ایمان آورده اید! از تقوای خدا بپرهیز و با راستگویان باش». قرآن 9:119

 

"...و از اظهارات نادرست خودداری کنید." قرآن 22:30

 

«در میان مؤمنان مردانی هستند که به عهدی که با خدا بستند وفا کردند. برخی از آنها نذر خود را به مرگ وفا کردند و برخی هنوز در انتظارند و هیچ تغییری نکرده اند. قرآن 33:23

 

«و چه کسی بدتر از آن کس که بر خدا دروغ می بندد و حق را هنگامی که به او می رسد، دروغ می گوید؟» قرآن 39:32

 

«و كسى كه حق را بياورد و آن را تصديق كند، اينانند كه نيكوكارند». قرآن 39:33

 

«خداوند، فرمانروای حق، بالاتر از همه است... و بگو: «پروردگارا، بر علمم بیفزا.» قرآن 20:114.

 

«و از جانب کسانی که خود را فریب می دهند، مجادله نکنید. در حقیقت، خداوند کسی را دوست ندارد که فریبکار معمولی گناهکار باشد.» قرآن 4:107

bottom of page