top of page

نفس من

آیا آتش من بهتر از گل شماست؟

من کی هستم؟  

من کی هستم که بشوم؟  

آیا من انتخاب می کنم که به خودم خدمت کنم یا خالقم که بالاتر از من است؟

آیا سوار از الاغ مهمتر است؟ چگونه سوارکار بدون الاغ خود از A به B می رسد؟

Old primitive traditional Moroccan outdoor earth clay oven made of sandstone and mud, a fi
Marble Surface

نفس

ایگو چیست؟

ایگو حس عزت نفس ما است، احساس اهمیت به خود.  

چرا ایگو مهم است؟

ایگو به ما کمک می کند تا هویت خود را احساس کنیم و یک شخص یا چیز را قادر می سازد تا برای دیگری منحصر به فرد و متفاوت باشد. بدون احساس هویت ما چگونه تنوع خواهیم داشت؟ ایگو به ما کمک می کند تا از کلمات و زبان برای «تعریف» خود و دیگران بر اساس ادراک و انتخاب انسانی خود استفاده کنیم تا بتوانیم از زبان برای برقراری ارتباط با یکدیگر همراه با عقل و منطق استفاده کنیم. جامعه بدون تفاوت ها و هویت های منحصر به فرد ما چگونه عمل می کند؟ اگر «برچسب» «تعریف» یا «روش» برای ترجمه فکر و میل به گفتار و عمل وجود نداشت تا بتوانیم بهتر «درک» و «رشد» کنیم، چگونه بدون کلمات ارتباط برقرار می‌کردیم؟

چگونه Ego می تواند به من و دیگران کمک کند؟

بدون نفس، چگونه از خودگذشتگی قدردانی می کنیم؟ بدون تجربه تاریکی، چگونه واقعاً از نور قدردانی می کنیم؟ بدون رد کردن منیت و احساس «خود» خود، زمانی که با شعله آن راه رفتیم و درد و رنج آن را تجربه کردیم، چگونه می‌توانیم در رابطه با خالق خود و یکدیگر به ارتفاعات بیشتری برسیم؟ بدون ایگو، دنیای اضداد چگونه وجود خواهد داشت؟ بدون تجربه دنیای اضداد، چگونه می توان آزادی انتخاب داشت؟ بدون آزادی انتخاب چگونه می توانیم خالق خود را در سطحی بالاتر از فرشتگان پرستش کنیم؟ پس چگونه نفس ما می تواند به ما کمک کند که حتی بیشتر به خالق و منبع زندگی خود نزدیک شویم و از آن قدردانی کنیم (بیش از آنچه می توانستیم بدون آن به دست آوریم)  با استفاده از اراده آزاد خود برای انتخاب خیر بر شر، رد خودخواهی و تسلیم شدن به اراده برتر؟

ایگو می تواند به ما کمک کند تا احساس کنیم هر موهبت و استعداد و نعمتی که داریم - مهم است - و "من" هدفی منحصر به فرد در این دنیا و واقعیت دارد. ایگو می تواند به فرد کمک کند تا سطحی از عزت نفس داشته باشد که به او امکان می دهد در خدمت به دیگران با استفاده از هدایا و استعدادها و برکات ویژه ما انگیزه و شادی بیشتری داشته باشد.

ایگو می تواند به ما کمک کند تا در رابطه با خود، خالق خود و دیگران احساس «خواستن» و «نیاز» داشته باشیم، در نتیجه به افزایش شانس خود برای «موفقیت» در هر مسیری که انتخاب می کنیم و هر راهی که خالق ما به ما اجازه دهد کمک می کند.

بدون احساس منیت- چگونه "من" با "تو" متفاوت خواهد بود؟ و اگر "من" یا "تو" نبود، پس چگونه می توانستیم با هم رابطه داشته باشیم؟ بدون رابطه - چگونه می‌توانیم موهبت‌ها و استعدادهای منحصربه‌فرد خود را به روشی معنادار و خوشایند برای خالق خود به اشتراک بگذاریم؟ بنابراین، احساس نفس ما می‌تواند ما را قادر سازد که بهتر به خالق خود و یکدیگر «خدمت» کنیم و در واقع به ما کمک کند تا به آن چیزی تبدیل شویم که باید تبدیل شویم. اگر عادل تر شویم و راه های صلح را دنبال کنیم، نفس ما می تواند در صورت استفاده صحیح و متعادل به ما در رسیدن به این امر کمک کند.

Ego چگونه بر احساس خوب بودن ما تأثیر می گذارد؟

تکبر می تواند منجر به این فرض شود که ما به طور مستقل خودکفا هستیم، زندگی ما به منبعی بالاتر وابسته نیست، و ما در کنترل هستیم. با این حال می بینیم که در واقع نمی دانیم فردا چه خواهد شد و نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم. این واقعیت ها همراه با ادراک نادرست و تمایل / تمایل ما به کنترل می تواند باعث اضطراب و افسردگی شدید شود. تکبر می تواند ما را از تسلیم شدن در برابر اراده ای که بالاتر از اراده ماست باز دارد. با تکیه بر اراده، میل، درک و نفس خود و جدا ساختن آن از سرچشمه خود یعنی خالق خود. بسیاری از ما به دلیل ناتوانی در رها کردن گذشته و کنار گذاشتن نیاز به کنترل آینده، از زندگی کردن و در آغوش کشیدن هر لحظه به بهترین شکل ممکن بازمانده ایم.  

هر چه بیشتر خودخواه باشیم، بیشتر تمایل داریم به این دنیای فیزیکی بچسبیم. این می تواند ما را به «فراموش کردن» یا «رد کردن» هر چیزی بالاتر از این وجود جسمانی سوق دهد و بدین وسیله به دنبال لذت های موقتی زندگی دنیوی و انکار آخرت باشیم. با انجام این کار، ما عدالت را رد می کنیم - و ما هدف بالاتر را رد می کنیم - روزهای ما صرفاً به دنبال خانه های بزرگتر، اتومبیل های بهتر، ثروت بیشتر و غیره به ضرر دیگران می گذرد. و آیا این غیر از تکبر است که فرض کنیم در حالی که خودمان نعمتهای خود را از بالا دریافت کرده ایم، نسبت به دیگری حق بیشتری نسبت به نیازها و خواسته های دنیوی خود داریم؟

اما وقتی احساس می کنیم بی ارزش، بی فایده و اعتماد به نفس پایینی داریم، چه احساسی داریم؟ آیا نداشتن احساس هویت و ارزش برای سلامتی ما خیلی مضر نیست؟ آیا ما را افسرده و مضطرب نمی کند و ما را از ایمان به قدرت خود باز می دارد تا بتوانیم از مواهب و استعدادهای منحصر به فرد خود استفاده کنیم؟ سطح معینی از ایگو می تواند به ما کمک کند که به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته باشیم تا ریسک کنیم و از اشتباهات و تجربیات منفی خود درس بگیریم تا رشد کنیم و یاد بگیریم و به اندازه کافی احساس اهمیت کنیم که احترام به خود و عشق بیشتری به خود داشته باشیم. چگونه می توانیم به دیگران احترام بگذاریم و به خودمان عشق بورزیم اگر به خودمان احترام نمی گذاریم و دوست نداریم؟ چگونه می توانیم به خالق خود احترام بگذاریم و به او عشق بورزیم، اگر به خلقت متنوع او احترام نگذاریم و آن را دوست نداشته باشیم و ببینیم و احساس کنیم که هر موجود یا چیز دارای هویت و هدف منحصر به فردی است؟

اگرچه منیت می‌تواند باعث شود ما احساس «جدایی» و «متفاوت» از دیگران داشته باشیم - اگر با حکمت و در جستجوی حقیقت و نشان دادن قدردانی از خالق خود استفاده کنیم، نفس می‌تواند ما را قادر سازد تا در جدایی و تفاوت‌های خود هم به صورت شخصی و هم به صورت جمعی از طریق اتحاد در درون رشد کنیم. خودمان و با دیگران

ایگو چگونه می تواند به من صدمه بزند؟

وقتی هویت خود را جدا از واقعیت واقعی فرض می کنیم، آنگاه خود را به عنوان خدایی در کنار خدایی که یکتا و تنها واقعیت حقیقی است قرار می دهیم. این هویت کاذب می تواند ما را به مسیر باطل و فریب که گناه و نافرمانی است برساند. راه بازگشت از نفس از طریق خنثی سازی خود به اتحاد با خالق ما، مسیری بسیار لغزنده و دشوار است. سدی از واقعیت تا توهم، از حقیقت به باطل، از نور تا تاریکی، میان آب های تلخ و شیرین، سد خوبی است که زمانی از آن عبور می کنیم که ما با کمال میل حقیقت را رد کنیم تا بخشی از آن و منبع واقعیت خود باشیم و راه های آن را دنبال کنیم. شرارت کنیم و به خواست خودمان بالاتر از اراده خالقمان خدمت کنیم. به همین ترتیب، ما می توانیم با تسلیم اراده و درک خود به اراده و فهمی که بالاتر از اراده خودمان است، از توهم به سوی واقعیت عبور کنیم و وسوسه های تمایلات شیطانی خود را که توسط "من" و "اطاعت" ما هدایت می شود، رد کنیم. قوانین و قوانینی که مانع را در تدبیر نگه می دارد. سد از مرز قوانین و مقررات تشکیل شده است - چیزی که در جوامع ما ضروری است تا بتوانیم علیرغم تفاوت‌هایمان در "خودپوششی" در آرامش "عملکرد" داشته باشیم تا زمانی که در محدوده‌ها باقی بمانیم. وقتی این قواعد و مقررات توسط انسان ساخته می شود و بر اساس «نفس» خود او، می بینیم که فساد و ظلم در سرزمین ما رخنه می کند، به این دلیل که این قوانین برای تغذیه آنها به نفس خود انسان تکیه می کنند و رهبرانی را به وجود می آورند. با امیال خودخواهانه هدایت می شوند و به دلیل تکبر و رد قانونی که بالاتر از خودشان است، یعنی خالق ما، به دیگران آسیب می رسانند. این باعث می‌شود که جوامع ما در حالت «توهم» و «ظلم» عمل کنند و مردم آن در تاریکی قرار بگیرند که رهایی از آن بسیار دشوار است.  

 

ایگو می‌تواند ما را به فرار از واقعیت و درک واقعیتی سوق دهد که چیزی جز تخیل ما نیست - که در واقع بخشی از واقعیتی است که فقط موقتی است. چرا که دروغ چگونه می تواند ابدی باشد؟ تنها در صورتی که ما همچنان به راه های خودخواهانه شیطانی خود ادامه دهیم، این واقعیت درک شده تاریکی همچنان پیروز خواهد شد. بنابراین تا زمانی که ما ذهن، قلب و حواس خود را داریم و اراده آزاد داریم تا اراده خود را با اراده برتر خالق خود تسلیم کنیم- آیا امیدی وجود دارد که از تاریکی و توهم دروغ خودمان قیام کنیم؟

بنابراین ممکن است شخص وسوسه شود که میوه ممنوعه را بچشد، حتی اگر می داند اشتباه است، تا به دنبال گنجینه های خرد پنهانی باشد که در زیر آن پنهان است. اما رایحه شیرین نفس و همه چیزهایی که ارائه می دهد مانند سم خطرناکی است که با یک بار چشیدن رهایی از آن بسیار دشوار است. تله همین است. مانند یک مار، تمایل شیطانی ما به نفس به ما می گوید که اشکالی ندارد که با پیروی از امیال خودخواهانه خود، «خود» را احساس کنیم و آن را به عنوان موجودی جداگانه برای خالق خود پرستش کنیم و با استفاده از اراده آزاد خود آگاهانه از اطاعت و انکار حقیقت پس از آن استفاده کنیم. بر ما نازل شده است به ما امکان می دهد حقایق بیشتری را کشف کنیم که در اطاعت ما به ما اجازه داده نشده است. هنگامی که از دستورات نفس خود در درون "خود" درک شده خود اطاعت می کنیم که علیرغم شناخت داده شده حق از باطل و حقیقت از باطل را به نافرمانی ارادی دعوت می کند، آنگاه شروع به لغزش در مسیر لغزنده آن می کنیم و خروج از این حالت بسیار دشوار می شود. . این می تواند تأثیر روانی، عاطفی، ذهنی و فیزیکی عظیمی بر درک ما از واقعیت و توانایی آینده ما برای تشخیص خوب از بد داشته باشد و ما را بیشتر به تاریکی گودال منحرف کند. هنگامی که در آن تاریکی قرار گرفتیم، بسیاری از ما قبلاً دلیل اولیه انتخاب این مسیر را فراموش کرده ایم، انتخاب خود را به عنوان خدایی در کنار خدا قرار دهیم تا بتوانیم او را با توجه به درک محدود خود بهتر بشناسیم. ، بر اساس روش های شر خودمان به جای راه های خیر و صلح او. بنابراین نفس می تواند به نافرمانی منجر شود، که اغلب منجر به منیت و نافرمانی بیشتر می شود، مگر اینکه ما به اشتباه خود در انحراف از حقیقت اعتراف کنیم، توبه کنیم و راه خود را اصلاح کنیم. اما چرا مرتکب گناه در وهله اول از طریق تغذیه نفس خود در تلاش برای ایجاد خود به عنوان خدایی در کنار خالق خود شویم؟ چه کسی می داند که ممکن است قبل از اینکه فرصتی برای توبه و اصلاح روش های خود داشته باشیم، نابود شویم؟  

منیت بیش از حد می تواند تأثیر بسیار منفی بر سلامت و رشد ذهنی، جسمی و عاطفی ما داشته باشد. وقتی آنقدر خودمان را مهم می‌دانیم که خود را مهم‌تر از دیگری می‌دانیم، می‌تواند به «غرور» تبدیل شود. تکبر تأثیر بسیار بدی بر حس رشد شخصی ما و توانایی تشخیص توهم از واقعیت و حقیقت از دروغ دارد. این امر از این پس می تواند ما را از دستیابی به پتانسیل های واقعی خود، به عنوان یک انسان، برای تعقیب راه های عدالت از طریق جستجوی راه های عدالت، صلح، حقیقت و اعمال محبت آمیز باز دارد.

 

وقتی مغرور می شویم و معتقدیم که بیشتر از چیز دیگری «استحقاق» خود را داریم، آیا مایل نیستیم که موهبت ها و استعدادهایمان را برای کمک به دیگرانی که به کمک ما نیاز دارند به اشتراک بگذاریم؟ آیا ما کمتر نمی توانیم از خالق و منبع هستی خود و نسبت به یکدیگر سپاسگزاری کنیم؟ آیا ما کمتر به عقاید و دیدگاه ها و حقوق دیگران احترام نمی گذاریم؟ اگر در مقابل خالق خود به جای فروتنی، مغرور باشیم، چگونه می توانیم به هدفی برتر از «خودمان» خدمت کنیم؟ تکبر اغلب ما را به نافرمانی از قوانین و رفتار مجرمانه هم از نظر خالق و هم در درون جوامع مان سوق می دهد و ما را از رشد و آگاهی روحی عاطفی جسمی و عاطفی باز می دارد. در واقع اگر اجازه داده شود از طریق تمایلات، افکار، گفتار و رفتار ما را کنترل کند، تکبر می تواند منجر به انحطاط معنوی و نابودی شود. به راه‌های شهوت، حسد، حرص، تنبلی، شکم‌خوری، خشم و انتقام دعوت می‌کند - و این ما را به سوی چه چیزی سوق می‌دهد، اگر نه غم، افسردگی و اضطراب از طریق تفرقه به جای اتحاد؟  

 

از دیدگاه ابراهیمی، تکبر نوعی بت پرستی است. فرد مغرور خود را «خدا» در کنار «خدا» می‌بیند، زیرا گفتار و رفتار فکری او به گونه‌ای منعکس می‌شود که «هیچ چیز بالاتر از من نیست» یا «من از دیگری بهترم» و «من امیال و درک مهمتر از آرزوی خالق من برای راههای عدالت و صلح است.

حتی اگر احساس سالم «خود بزرگ‌بینی» فرد را به دنبال راه‌های صلح و هماهنگی از طریق درست‌کاری سوق دهد - این احساس می‌تواند به راحتی برای دیگران ناسالم، خود ویرانگر و ویرانگر شود تا جایی که تبدیل به تکبر شود - فرد متکبر تمام آنچه را که دارد نسبت می‌دهد. یا او به جای آن که برتر است، به خود یاری رسانده است.  

چگونه Ego می تواند به دیگران صدمه بزند؟

تکبر چگونه بر روابط ما با یکدیگر تأثیر می گذارد؟ آیا تکبر ما را به تمسخر نمی کشاند تا تفکر؟ اگر متکبر باشیم، چگونه می توانیم از دیگران و از همه چیزهایی که در واقعیت درک شده مان یاد بگیریم؟ آیا ما را از شنیدن نظرات/دیدگاه/دیدگاه های دیگران باز نمی دارد؟ آیا این ما را از درک کسانی که به دنبال داشتن یک رابطه سالم با آنها هستیم باز نمی دارد؟ چگونه می توانیم به یکدیگر خدمت کنیم اگر درک نکنیم که دیگری از ما چه نیازی دارد؟ اگر فکر می کنیم بیشتر از دیگران مستحق استعدادها و موهبت های خود هستیم، چرا ما احساس وظیفه می کنیم که به شخص دیگری کمک کنیم؟ پس تکبر چگونه بر روابط ما با دیگران تأثیر می گذارد؟ اگر به دلیل غرور و احساس اهمیت ناسالم خودمان، بین خودمان تفرقه بیندازیم، چگونه می‌توانیم یکدیگر را بشناسیم و از راه‌های مسالمت‌آمیز کنار بیاییم؟

آیا ما از طریق تکبر بیشتر به دنبال راه های شیطانی حرص، حسادت، شهوت، تنبلی، خشم پرخور و انتقام نیستیم؟ چقدر محتمل است که بتوانیم از طریق ایمان، راستگویی، صداقت، امانتداری، تعهد، محبت، شفقت، مهربانی، احترام، فروتنی، بردباری، قدردانی، بخشش، صبر و شادی به دنبال صلح باشیم - اگر متکبر باشیم و خود را مانند "بهتر" از شخص دیگری؟  

وقتی فردی مغرور می شود، به احتمال زیاد دیگران را به شیوه ای خشن قضاوت می کند. وقتی توسط شخص دیگری "قضاوت" می شویم چه احساسی داریم؟ آیا نمی‌خواهیم که دیگران به‌جای «بد» و «نامطلوب» به دنبال «خوب» و «مطلوب» در ما باشند؟ قضاوت کردن و رفتار متکبرانه نسبت به دیگری می‌تواند تأثیر بسیار زیان‌باری بر دیگری بگذارد و حس «خود» و «ارزش» او را در هم بکوبد تا از دستیابی آنها به احساس سالمی که آنها را به سمت درستی ترغیب می‌کند، باز دارد. می‌تواند توسط دیگری «سوءاستفاده‌کننده» و «ظالمانه» تلقی شود، که اغلب منجر به ایجاد یک پوسته بیرونی، دیوار و موانع بیشتر برای محافظت از خود می‌شود که منجر به از هم گسیختگی بیشتر روابط و ناتوانی دیگران در بیان خود می‌شود. خود واقعی و شکرگزاری با به اشتراک گذاشتن موهبت ها و استعدادهای خود با دیگران.

بیایید دنیایی را بدون استکبار تصور کنیم؟ شبیه چی بنظر میاد؟ اگر به خود اجازه نمی‌دادیم که تحت کنترل منیت‌هایمان قرار بگیریم و از تمایلات خود مانند حرص، حسادت، شهوت، خشم، انتقام، تنبلی پیروی کنیم که همه از منیت ما سرچشمه می‌گیرد، آیا جنگ و تفرقه کمتری نداشتیم؟ آیا گرسنگی و فقر کمتری نخواهیم داشت؟ آیا ما به جای تلاش برای «برنده شدن» یک بحث، «حقیقت‌جویی» جمعی بیشتری نداریم؟ آیا دوست داشتن بدون قید و شرط یکدیگر و در نتیجه دریافت عشق بی قید و شرط آسان تر نخواهد بود؟ آیا ما به تنوع خود احترام نمی گذاریم و آنها را جشن نمی گیریم، در حالی که از هر یک از مواهب و استعدادهای منحصر به فرد خود برای کمک به یکدیگر برای ساختن جوامع صلح آمیزتر بدون احساس مغرور خود از اهمیت خود استفاده می کنیم؟ آیا همه ما در یگانگی با خالق خود متحد نمی شویم و مایل به ستایش و تجلیل منبع زندگی خود از طریق حقیقت، عدالت و اعمال محبت آمیز در صلح نیستیم؟ آیا تکبر ما مانع از عبور نور برتر و عشق در میان ما نمی شود - هر یک از ما گویی ظرفی منحصر به فرد در خلقت هستیم؟ آیا این واقعیت واقعی و هدف بشریت نیست - وحدت ما از طریق تنوع؟

آیا این تکبر نیست که فرض کنیم ما بهتر می دانیم؟ آیا در آن نقطه نیست که ما بر درک خود تکیه می کنیم و امکان وجود حقیقت و درک بالاتر از ما را رد می کنیم - لحظه ای که سقوط می کنیم؟ آیا در آن نقطه ای نیست که ما حقیقتی برتر (فراتر از درک خودمان) را به خاطر نفس خود «می شنویم» و نافرمانی می کنیم (با رد میل خود) - لحظه ای که رنج و تاریکی را بر صلح و نور ابدی انتخاب می کنیم؟

نفس ما می تواند ما را به دنبال راه های خودخواهی دعوت کند و نتیجه شر است. با این حال- شاید اگر به اندازه کافی نفس داشته باشیم که یک حس موقتی داشته باشیم  هویت، در حالی که از مرز غرور فراتر نمی رود، در واقع می تواند به ما کمک کند تا از طریق تجدید دائمی و تبدیل خود از هویتی به هویت دیگر در طول زمان و مکان، از یک مرحله به مرحله بالاتر به سوی بی نهایت حرکت کنیم و به ظرف هایی تبدیل شویم که می توانند یک برتر را حمل کنند. حقیقت و نور به این واقعیت فیزیکی با متحد کردن جهان بالا و پایین؟

چگونه می توانم بدون از دست دادن حس هویت و عزت نفسم کمتر مغرور شوم؟

در اینجا چند نکته وجود دارد که ممکن است به ما کمک کند تواضع و هویت خود را همزمان حفظ کنیم:

  • تأمل و توبه از راه‌های شیطانی قبلی‌مان به‌دلیل خودخواهی‌هایمان که به خود و دیگران آسیب رسانده است و تمایل، اعلام و تلاش برای اصلاح راه‌هایمان از طریق نیکی، صلح و عدالت به دنبال رضایت خالقمان که در همه چیز از ما برتر است. راه او و در خدمت بشریت. به آفریدگار خود به عنوان منبع حیات و رزق ما بازگردید تا بتوانیم به معنای «خود» «وجود» داشته باشیم در حالی که از مرز صلح/حقیقت او تجاوز نکنیم.

  • به دنبال متحد کردن اراده خود (و هویت از طریق نفس خود)  با اراده برتر خالق ما که هیچ تصویری ندارد - برای یکی شدن با واقعیت واقعی از طریق فروتنی، اطاعت مشتاقانه و تسلیم شدن در برابر اراده او از طریق اجرای احکام او. به این ترتیب ما همانی هستیم که هستیم و خواهیم بود که طبق اراده او خواهیم بود.

  • نظم و انضباط در خود اندیشی و مراقبه منظم دعا با خالق، خود و هدفمان - به دنبال حقیقتی برتر، دانش، خرد، درک و عشق.

  • صدقه منظم و اعمال محبت آمیز در حالی که هیچ چیز را به یاد نمی آورید  در واقع متعلق به ماست استفاده از برکات جسمانی، مواهب و استعدادهایمان برای کمک به ما برای متحد شدن با هدفی برتر و در عین حال اجازه می دهیم هویتمان به ظرف عشق و نور تبدیل شود - در اعمال فداکارانه برای کمک به دیگران که نیاز دارند - نشان دهنده قدردانی ما از خالقمان برای زندگی و برکات آن است. . انجام اعمال نیک بدون انتظار بازگشت، بلکه تنها به دنبال خشنودی خالق خود هستیم.

  • پی‌گیری راه‌های صلح و حقیقت بر اساس بهترین دانش و درک خود، از طریق نیت، افکار، گفتار و رفتار تا حد توان.

  • با دیگران طوری رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود. دوست داشتن خالق خود بدون ذهن و قدرت و دوست داشتن دیگران مانند خودمان.  

  • آمرزش و گذشت از گناهان دیگران. بدون قضاوت انتخاب رحمت بر عذاب برای کسانی که توبه کنند و راه خود را اصلاح کنند. طلب رحمت و مغفرت از آنچه از ما برتر است.

  • همیشه به خاطر داشته باشیم که به خاطر موفقیت خود از خالق خود و دیگران سپاسگزاری کنیم. موفقیت ما در الهام بخشیدن به موفقیت دیگران برای عادل تر و درست تر بودن است. ستایش و ستایش خالق خود برای موفقیت ما که نتیجه هدایت و درستی اوست.

  • اگر بخواهیم خود را در جعبه یا «برچسب» هویت قرار دهیم - تا اطمینان حاصل کنیم که هرگز ساکن نیست، بلکه همیشه در حال تکامل است و فقط ظرفی موقت در این هستی دنیوی است که همیشه برای وجود و رزق به منبع خود متکی است - که از طریق آن می توانیم نور و عشق و حقیقت و آرامش او را طبق ادراک محدود خود به واقعیت فیزیکی ادراک خود منتقل کنیم.  

در اینجا چند سؤال مربوط به خود انعکاس وجود دارد که ممکن است به من کمک کند تا با کمک خالق خود روی من فکر کنم و بر نفس خود تسلط پیدا کنم:  

نقل قول های کتاب مقدس در مورد ایگو

خداوند را ستایش کن. ای جان من خداوند را ستایش کن. من در تمام زندگی خود خداوند را ستایش خواهم کرد. تا زنده هستم برای خدای خود ستایش خواهم کرد. به شاهزادگان، به انسان هایی که نمی توانند نجات دهند اعتماد نکنید. وقتی روحشان از بین رفت، به زمین باز می گردند. در همان روز نقشه های آنها به جایی نمی رسد. خوشا به حال کسانی که یاریشان خدای یعقوب است که امیدشان به یهوه خدایشان است. او خالق آسمان و زمین، دریا، و هر آنچه در آنهاست، تا ابد وفادار می ماند. او از آرمان مظلومان دفاع می کند و به گرسنگان غذا می دهد. خداوند اسیران را آزاد می‌کند، خداوند نابینایان را بینا می‌سازد، خداوند تعظیم کنندگان را بالا می‌برد، خداوند عادلان را دوست دارد. خداوند از بیگانگان مراقبت می‌کند و یتیم و بیوه را حمایت می‌کند، اما راه شریر را ناکام می‌سازد. خداوند تا ابدالاباد، خدای تو، ای صهیون، برای همه نسلها سلطنت می کند. خداوند را ستایش کن. مزمور 146

 

«بت نسازید و برای خود مجسمه یا سنگ مقدس قرار ندهید و در زمین خود سنگ تراشیده قرار ندهید تا در برابر آن تعظیم کنید. من یهوه خدای شما هستم...» لاویان 26:1 NIV

 

مار به زن گفت: «تو مطمئناً نخواهی مرد. «زیرا خدا می‌داند که وقتی از آن بخورید، چشمان شما باز می‌شود و مانند خدا خواهید بود و خیر و شر را می‌شناسید.» پیدایش 3:4-5 NIV

 

ای فانی به تو نشان داده که چه خوب است. و خداوند از شما چه می خواهد؟ عادلانه رفتار کنید و رحمت را دوست بدارید و با خدای خود فروتنانه قدم بردارید. میکاه 6:8 NIV

 

فروتنی ترس از خداوند است. مزد آن ثروت و عزت و جان است. امثال 22:4 NIV

 

مردان جوان، به همین ترتیب نسبت به بزرگترها مطیع باشید. همگی نسبت به یکدیگر لباس فروتنی بپوشید، زیرا «خداوند با متکبران مخالفت می کند و به فروتنان فضل می بخشد». پس خود را در زیر دست توانا خدا فروتن کنید تا او شما را به موقع بلند کند. اول پطرس 5:5-6 NIV

 

ترس از خداوند، تنفر از شر است. من از غرور و غرور و رفتار ناپسند و گفتار انحرافی متنفرم. امثال 8:14 NIV

 

 

چگونه از بهشت افتادی ای ستاره صبح ای پسر سپیده دم! تو به زمین افکنده شدی، ای که زمانی ملت ها را تحقیر کردی! تو در دلت گفتی: «به آسمان بالا می روم. تاج و تخت خود را بر فراز ستارگان خدا برافراشتم. بر كوه اجتماع، بر بلندترين ارتفاعات كوه زفون، بر تخت خواهم نشست. از بالای ابرها بالا خواهم رفت. من خود را مانند حضرت عالی خواهم ساخت.» اشعیا 14:12-14

 

«نباید برای خود بت و یا تصویری از چیزی در آسمانها یا زمین و دریاها بسازی. در برابر آنها سجده نکن یا آنها را پرستش نکن...» خروج 20:4-5 NIV

 

  زیرا کسانی که خود را بالا می برند، فروتن می شوند و آنان که خود را فروتن می سازند، سربلند می شوند. متی 23:12 NIV

 

برای چه کسی شما را از دیگران متمایز می کند؟ چه چیزی دارید که دریافت نکردید؟ و اگر آن را دریافت کردید، چرا چنان فخر می‌کنید که گویی نگرفته‌اید؟ اول قرنتیان 4:7 NIV

 

زیرا حتی پسر انسان نیز نیامده تا او را خدمت کنند، بلکه آمده است تا خدمت کند… متی 10:45 NIV

 

کمی جلوتر رفت، با صورت به زمین افتاد و دعا کرد: «ای پدرم، اگر ممکن است، این جام از من گرفته شود. اما نه آنطور که من می خواهم، بلکه آنطور که شما می خواهید.» متی 26:39 NIV

 

عیسی پاسخ داد: «خداوند، خدای خود را با تمام دل و با تمام جان و با تمام ذهن خود دوست بدارید.» این اولین و بزرگترین فرمان است. و دومی مانند آن: همسایه خود را مانند خود دوست بدار. متی 22:37-39

 

شخص مغرور و مغرور - "مسخره کننده" نام او است - با خشم وقیحانه رفتار می کند. امثال 21:24

 

مانند ابرها و بادهای بدون باران کسی است که به هدایایی می بالد که هرگز داده نشده است. امثال 21:14

 

کتمان امری جلال خداست. جست و جوی یک موضوع جلال پادشاهان است. همانطور که آسمانها بلند و زمین عمیق است، دلهای پادشاهان نیز غیرقابل جستجو است. تفاله ها را از نقره جدا کنید و یک نقره ساز می تواند ظرفی تولید کند. مقامات شریر را از حضور پادشاه دور کن و تاج و تخت او از طریق عدالت استوار خواهد شد. در حضور پادشاه خود را سرفراز مکن و در میان بزرگان او مدعی جایگاهی مکن. بهتر است او به شما بگوید: «بیا اینجا بالا» تا اینکه شما را در برابر بزرگانش خوار کند. امثال 25:1-7 NIV

 

غرور قبل از نابودی است، روح متکبر قبل از سقوط. امثال 16:18 NIV

 

«این قدر متکبرانه صحبت مکن و زبانت با تکبّر نگو، زیرا خداوند خدای داناست و اعمال به او سنجیده می‌شود. سموئیل 2:3 NIV

 

پایان کار بهتر از آغاز آن است و صبر بهتر از غرور. جامعه 7:8 NIV

 

لبهای دروغگویشان خاموش شود، زیرا با غرور و تحقیر بر حقان سخنان متکبرانه می گویند. مزمور 31:18 NIV

 

شاخ های خود را به آسمان بلند نکنید. اینقدر سرکش صحبت نکن.  مزمور 75:5 NIV

 

غرور انسان را پست می کند، اما افراد فرومایه شرافت پیدا می کنند. امثال 29:23 NIV

 

من دنیا را به خاطر شرارتش مجازات خواهم کرد و شریران را به خاطر گناهانشان. غرور متکبران را پایان خواهم داد و غرور بی رحمان را فرو می رانم. اشعیا 13:11 NIV

 

«دو چیز از تو می‌خواهم، خداوندا. قبل از مرگ من را رد مکن: دروغ و دروغ را از من دور کن. نه فقر و نه ثروت به من بده، بلکه فقط نان روزانه ام را به من بده. در غیر این صورت ممکن است زیاده روی کنم و شما را انکار کنم و بگویم خداوند کیست؟ یا ممکن است فقیر شوم و دزدی کنم و به این ترتیب نام خدای خود را بی احترامی کنم. امثال 30:7-9 NIV

 

نسلی هست که پدرش را نفرین می کند و مادرش را برکت نمی دهد. نسلی هست که در نظر خودش پاک است، اما از پلیدی شسته نشده است. یک نسل وجود دارد - آه، چشمان آنها چقدر بلند است! و پلک هایشان بالا می رود. نسلی است که دندان‌هایش مانند شمشیر، و نیش‌هایش مانند چاقو است تا فقیران را از روی زمین و نیازمندان را از میان مردم ببلعند. امثال 30:11-14 KJV

 

زیرا طغیان مانند گناه پیشگویی است و تکبر مانند شر بت پرستی. چون کلام خداوند را رد کردی، او تو را به عنوان پادشاه رد کرده است.» سموئیل 15:23 NIV

 

مرد شریر در غرور خود افراد ضعیف را که گرفتار نقشه های او می شود شکار می کند. مزمور 10:2 NIV

 

اما چون دلش مغرور شد و از غرور سخت شد، از تخت سلطنتی خلع شد و از شکوه و عظمتش خلع شد. دانیال 5:20 NIV

 

همانطور که هست، شما به نقشه های متکبرانه خود می بالید. تمام این لاف زدن ها شیطانی است. یعقوب 4:16 NIV

 

  شما گفته اید که عبادت خدا بیهوده است، و چه سودی دارد که احکام او را نگاه داشته باشیم و در حضور خداوند صبایوت با اندوه راه برویم؟ و اینک ما مغرور را شاد می گوییم; آری، کسانی که شرارت می کنند، برپا شده اند. آری، کسانی که خدا را وسوسه می کنند، حتی رهایی می یابند. آنگاه آنان که از خداوند می ترسیدند، اغلب با یکدیگر سخن می گفتند و خداوند آن را شنید و شنید و برای آنانی که از خداوند می ترسیدند و نام او را می اندیشیدند، کتاب خاطره ای پیش روی او نوشته شد. و خداوند صبایوت می‌گوید که در آن روز که جواهرات خود را می‌سازم، آنها از آن من خواهند بود. و من از آنها در امان خواهم ماند، همانطور که مردی از پسر خود که او را خدمت می کند، امان می دهد. آنگاه باز خواهید گشت و میان عادل و شریر، میان کسی که خدا را بندگی می کند و کسی که او را خدمت نمی کند، تشخیص خواهید داد. ملاکی 3:14-18 KJV

 

به همه افراد مغرور نگاه می کند. این پادشاه بر همه مغروران است.» ایوب 41:34 NIV

 

خارجی ها قدرت او را تضعیف می کنند، اما او متوجه نیست. موهایش خاکستری پاشیده شده است، اما متوجه نمی شود. استکبار اسرائیل علیه او شهادت می دهد، اما با همه اینها به سوی خداوند خدای خود باز نمی گردد و او را جستجو نمی کند. هوشع 7:9-11

 

  اما پس از قدرتمند شدن عزیا، غرور او منجر به سقوط او شد. او به یهوه خدای خود خیانت کرد و به معبد خداوند وارد شد تا در مذبح بخور بخورد. تواریخ 26:16 NIV

 

وقتی مردم به خاطر گستاخی بدکاران فریاد می زنند جواب نمی دهد. ایوب 35:12 NIV

 

ما از غرور موآب شنیده‌ایم - چه بزرگ است تکبر او! - از گستاخی، غرور، خودپسندی و تکبر او. ارمیا 48:29 NIV

 

  «اکنون گناه خواهرت سدوم این بود: او و دخترانش مغرور، پرخور و بی‌توجه بودند. آنها به فقرا و نیازمندان کمک نکردند...» حزقیال 16:49 NIV

 

انسان شریر در غرور او را نمی جوید. در تمام افکار او جایی برای خدا نیست. مزمور 10:4 NIV

 

تکبر انسان پایین می آید و غرور انسان فروتن می شود. خداوند تنها در آن روز متعالی خواهد شد. اشعیا 2:17 NIV

 

پس مردم پست می شوند و همه متواضع می شوند و چشمان متکبران فروتن می شود. اشعیا 5:15 NIV

 

مبادا پای متکبران بر من بیاید و دست بدکاران مرا از خود دور نکند. مزمور 36:11 NIV

 

متکبر لغزش می کند و سقوط می کند و هیچ کس او را یاری نمی کند که بلند شود. در شهرهای او آتشی افروختم که همه اطرافیانش را می سوزاند.» ارمیا 50:32 NIV

 

"این چیزی است که خداوند می گوید: "به همین ترتیب غرور یهودا و غرور بزرگ اورشلیم را نابود خواهم کرد." ارمیا 13:9 NIV

 

آنها کلمات متکبرانه می ریزند. همه ستمکاران پر از فخر هستند. مزمور 94:4

 

ما از غرور موآب شنیده‌ایم. تکبر او چقدر بزرگ است. اما لاف های او خالی است اشعیا 16:6 NIV

 

چشمان مغرور و دلی مغرور - مزرعه شخم نخورده شریر - تولید گناه است. امثال 21:4 NIV

 

ما انسان را از گل آفریدیم، از گل ریخته شده. و جنیان را که پیش از این از آتش نافذ آفریدیم. پروردگارت به فرشتگان فرمود: من انسانى را از گِل و از گل مى آفريدم. «هنگامی که او را شکل دادم و از روح خود در او دمیدم، برای او سجده کنید». پس فرشتگان با هم سجده کردند. جز شیطان. او حاضر نشد جزو سجده کنندگان باشد. گفت: ای شیطان چه چیزی تو را از سجده کنندگان باز داشت؟ گفت: من بر انسانی سجده نمی کنم که او را از گِل و از گل ساخته شده آفریدی. گفت: پس از اینجا برو، که تو رانده ای هستی. «و لعنت تا روز قیامت بر تو باد». روشن قرآن 15:26-35

 

بگو: «خداوندا، صاحب قدرت. به هر کس که بخواهی حکومت می دهی و از هر کس که بخواهی حکومت را سلب می کنی. هر که را بخواهی گرامی می‌داری و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. همه خوبی ها در دست توست تو بر همه چیز توانا هستی.» «شب را در روز می‌آمیزی و روز را در شب می‌آمیزی. و زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده بیرون می آوری. و هر که را بخواهی روزی می‌دهی، بی‌اندازه». روشن قرآن 3:26-27

 

و با مردم به تكبر رفتار مكن و در زمين مغرور راه نرو. خداوند متکبران خودنمایی را دوست ندارد. روشن قرآن 31:18

 

گفته می شود: از درهای جهنم وارد شوید تا جاودانه در آن بمانید. چه بد است مقصد مستکبران. روشن قرآن 39:72

 

کسانی که با آیات خدا مجادله می کنند، بدون اینکه دلیلی برایشان آمده باشد، گناهی بزرگ در نزد خدا و کسانی که ایمان آورده اند. بدین ترتیب خداوند بر قلب هر قلدر مغرور مهر می زند. روشن قرآن 40:35

 

خدای شما خدای واحد است. اما کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دلهایشان در تکذیب و تکبر است. بدون تردید خداوند آنچه را پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند می داند. متکبران را دوست ندارد. قرآن روشن 16:22-23

 

نه مسیح از بنده خدا بودن بیزاری می جوید و نه فرشتگان برگزیده. هر کس از عبادت او کراهت ورزد و متکبّر شود، همه آنها را به سوی خود جمع می کند. امّا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، مزدشان را به طور كامل خواهد داد و بر فضل خود بر آنان مى افزايد. امّا كسانى كه كفر ورزيدند و تكبر ورزيدند، آنان را به عذابى دردناك عذاب خواهد كرد. و برای خود غیر از خدا هیچ پروردگاری و هیچ نجاتی نخواهند یافت. روشن قرآن 4: 172-173

 

پروردگارت فرمود: مرا دعا کن تا تو را اجابت کنم. اما کسانی که از عبادت من مغرورتر هستند، به زور وارد جهنم می شوند.» روشن قرآن 40:60

 

اما تماس من فقط به پرواز آنها اضافه شد. هر گاه آنها را به آمرزش تو فرا خواندم، انگشتان خود را در گوشهایشان فرو کردند و در جامه های خود پیچیدند و اصرار کردند و بیش از پیش مغرور شدند. روشن قرآن 71:6-7

 

و وقتی به او می گویند: «از خدا بپرهیز»، غرور او را به گناه بیشتری می کشاند. جهنم برای او بس است - مسکنی وحشتناک. روشن قرآن 2:206

 

و با این حال، به جای او، برای خود خدایانی پدید می آورند که چیزی نمی آفرینند، بلکه خود آفریده شده اند. که قدرت آسیب رساندن یا سود بردن به خود را ندارند. و هیچ قدرتی بر زندگی، مرگ یا رستاخیز ندارد. روشن قرآن 25:3

 

بندگان رحمان کسانی هستند که در زمین با خضوع راه می روند و چون جاهلان آنها را خطاب کنند می گویند سلام. روشن قرآن 25:63

Fire
bottom of page