جهانی خداوند: پیام صلح
I'm a paragraph. Click here to add your own text and edit me. It's easy.
Promoting peace and harmony from an Abrahamic perspective
طمع من
آیا همه چیز مال من است؟
چه چیزی آنچه مال من است و آنچه مال تو است مال تو می کند؟
آیا همه چیز متعلق به سازنده ما نیست؟
من چه حقی دارم که به خاطر منافع شخصی خود به دیگری صدمه بزنم؟
من چه حقی دارم که چیزی را که فراتر از نیازهایم است نگه دارم در حالی که همنوعم به کمک من نیاز دارد؟
طمع
طمع چیست؟
طمع میل شدید خودخواهانه به چیزی است. مردم می توانند برای هر چیزی حریص باشند - زندگی، سلامتی، ثروت، قدرت، شهرت/ افتخار/ شکوه، غذا، فرزندان..
چرا طمع مهم است؟
طمع می تواند در برخی زمینه ها هدف مثبتی داشته باشد. حرص و طمع می تواند ما را قادر سازد تا در مسیرهای موفقیت خود در هر مسیری که می خواهیم برویم، چه برای آسیب رساندن و چه برای انجام کارهای خوب، انگیزه بیشتری پیدا کنیم و در مسیر موفقیت حرکت کنیم. به عنوان مثال، اگر کسی تمایل شدیدی به خدمت، لطفاً و ستایش/تجلیل از خالق خود به بهترین شکل ممکن و خدمت به بشریت داشته باشد، در واقع طمع یا "میل شدید" او برای موفقیت در این زمینه می تواند به او کمک کند. از حرص و طمع برای ثروت/ دارایی های مادی فراتر بروید و در واقع آنها را برانگیزید تا به راحتی فراتر از نیازهای فیزیکی خود را به دیگرانی که به کمک آنها نیاز دارند، "بخشند". طمعی که زمانی به آنها کمک می کرد تا ثروت های دنیوی خود را جمع کنند (به دلیل درک قبلی آنها از موفقیت) اکنون می تواند به سادگی با تغییر درک آنها از معنای "موفقیت" برای آن شخص به خدمت به یک هدف برتر تبدیل شود. سوال این است که "نیت" پشت طمع ما چیست؟ آیا این یک میل صرفاً خودخواهانه است یا یک آرزوی بی خود؟ آیا خدمت به خودمان است یا خدمت به هدفی برتر که به بشریت کمک می کند؟ گاهی اوقات - ممکن است احساس کنیم که خواسته های ما در درون ما در حال نبرد با یکدیگر هستند. بخشی از ما که برای داشتن یک زندگی راحتتر در تعقیب لذتهای موقتی وجود مادی، حریص به داراییهای مادی/سلامت/شکوه/شهرت/قدرت و غیره است، در مقابل بخشی از ما که فقط میخواهد به این چیزها برسد. تا بتوانیم از آنها برای خدمت بهتر به خالق خود و دیگران استفاده کنیم. اگر به روش صحیح و متعادل از این دو متضاد استفاده شود در واقع می تواند به ما کمک کند تا پتانسیل موجود در طمع خود را که باعث آسیب می شود، به پتانسیلی تبدیل کنیم که ما و دیگران را قادر می سازد تا درستکارتر شویم و در عین حال به خودمان این امکان را می دهد که به اندازه کافی زندگی راحت برای بهتر شدن داشته باشیم. به خالق خود خدمت کنیم
برخی زمینهها در زندگی وجود دارد که اگر از وضعیت خود راضی باشیم، ممکن است به رشد شخصی خود ادامه ندهیم. بدون توسعه شخصی خودمان در این زمینه ها، چگونه می توانیم به بهترین نحو ممکن به جوامع خود کمک کنیم؟ بنابراین طمع برای «دانش»، «حکمت»، «فهم» و «عشق» و «عدالت»، برای مثال، ابزاری ضروری است که به ما کمک میکند تا به دنبال حقیقت باشیم و راههای صلح را دنبال کنیم تا بتوانیم «عادلتر» شویم. سوال این است که برای چه چیزی "انتخاب می کنیم" حریص باشیم و چرا؟ "موفقیت" برای ما چه معنایی دارد؟ هدف ما از زندگی چیست و چرا؟ آیا می توانم بدون اینکه "حریص" موفقیت باشم، به موفقیت برسم؟ شاید تنها موفقیتی که بدون حرص و طمع خودخواهانه ممکن می شود، موفقیت در کمک به دیگران در جهت «موفقیت» از طریق ایثار است؟
طمع چگونه به من و دیگران کمک می کند؟
چند نفر از ما وقتی بیشتر از نیاز خود داریم، آرامش درونی پایدار واقعی پیدا می کنیم؟ چند نفر از ما با وجود ثروت، شهرت، سلامت جسمی و شکوه، افسرده و مضطرب و حتی دست به خودکشی می زنیم؟ بسیاری از ما مانند شترهای تشنه ای که در بیابان به دنبال آب می گردند وسوسه طمع را دنبال می کنیم و متوجه می شویم که وقتی به مقصد می رسیم فقط یک سراب و توهم بوده و در واقع تشنگی واقعی ما را سیراب نمی کند. اما هنگامی که ما این سفر را به تاریکی خود آغاز کردیم، شاید خردی که از این تجربه به دست میآوریم در واقع به ما کمک کند تا از زندان طمع خود خارج شویم و حتی بیش از آنچه قبلاً میتوانستیم چنین کنیم، برخیزیم و بدرخشیم. ?
زمانی که بتوانیم هدفی سالم و برتر برای طمع خود پیدا کنیم (یا با تبدیل آن به طمع عشق بی قید و شرط و داشتن رابطه معنادارتر با خالق خود و دیگران- یا با کسب خرد از تجربیات منفی تاریکی که ناشی از حرص و طمع خودخواهانه - و استفاده از آن برای بالا رفتن از بردگی خود برای مثال) به این ترتیب حتی حرص و آز ما می تواند به ما کمک کند حتی بیشتر از آنچه که بدون آن می توانستیم سپاسگزار باشیم و جوهر واقعی خود را بهتر «شناخت».
اگر کسی به خود اجازه دهد که توسط "طمع" خود سوق داده شود تا بدون تخطی از مرزهای قانون سرزمین و کتاب مقدس، ثروت مادی بیشتری به دست آورد (قانون عالی به عنوان مثال در مورد خیریه / مالیات / تقلب / معامله با بهره) سپس طمع و "ثروت" او که از تلاش برای به دست آوردن آن ثروت ناشی می شود، در واقع می تواند به افراد بیشتری در جامعه کمک کند تا زمانی که او بخشی از ثروت آنها (حداقل طبق قانون) را برای امور خیریه تقسیم کند. و آن ثروت را از راه های متقلبانه ای که باعث آسیب به دیگران می شود به دست نمی آورد، مثلاً با دزدی یا تقلب یا معامله با سود.
حرص و طمع چگونه بر احساس رفاه ما تأثیر می گذارد؟
طمع برای ثروت جسمانی، شهرت، قدرت، و غذا که به قصد «لذت بردن» از لذتهای زندگی دنیوی است، میتواند احساس رضایت کاذبی را ایجاد کند که همیشه موقتی اما اعتیادآور است. بدون قدردانی- می توان در دام تکیه بر این حس کوتاه «شادی کاذب» از موفقیت دنیوی به عنوان یک محرک که منجر به طمع و اعتیاد بیشتر می شود گرفتار شد. وقتی از مرز عبور کرد و شخص بیشتر «حریص» شد تا «قدردان»، این میتواند منجر به تخریب، افسردگی، اضطراب و انحطاط معنوی در آن فرد شود. افسردگی و اضطراب ناشی از اشتیاق ذات واقعی آن فرد برای رهایی از امیال خودخواهانه و کسب تسلط بر خود از راه های درستی است - اما اغلب قلب سخت می شود و حواس غرق در تردید و ترس است که می تواند باعث ناامیدی عاطفی بیشتر از درون شود تا جایی که حتی آن فرد از منبع آن آگاه نیست.
از سوی دیگر، طمع به نعمات جسمانی و معنوی که با قصد «خدمت به هدفی برتر» هدایت میشود، میتواند تأثیر بسیار مثبتی بر احساس سلامت روحی و روانی جسمانی ما داشته باشد. غالباً این نوع طمع فداکارانه با شکرگزاری همراه است که شامل تقسیم برکات جسمی و روحی ما برای خدمت به بشریت بدون انتظار بازگشت است. علائم اضطراب و افسردگی که گاهی اوقات می توانیم در این مسیر داشته باشیم، اغلب یا ناشی از عنصر خودخواهی در انتظارات ما از دیگران در ازای دست یاری مان است، یا شک و ترس ما از اینکه "به اندازه کافی خوب" نیستیم یا "نمی دهیم". به اندازه کافی از آنچه در اختیار دیگران است، یا نرسیدن به حداکثر پتانسیل خود در خشنود کردن خالق خود، به ما انگیزه بیشتری می دهد و به ما قدرت می دهد تا در رسالت خود استقامت کنیم.
طمع خودخواهانه چیزی است که تمایل شیطانی ما را تغذیه می کند. نفس چیزی است که حرص و طمع خودخواهانه را هدایت می کند. بنابراین، هر چه بیشتر خودخواه باشیم، در جستجوی لذتهای موقتی دنیوی حریصتر میشویم، و احتمال اینکه در بند شادی کاذب موقتی اعتیادآوری باشیم که لذتهای دنیوی برای ما فراهم میکند، بیشتر میشویم، و بنابراین راههای فساد را دنبال میکنیم. ظلم و بی عدالتی در تعقیب اعتیاد خودخواهانه به لذتی که طمع ما از آن تغذیه می کند. ماهیت اعتیادآور حرص و آز ما ما را به توهم واقعیت کاذب می کشد و ما را از به خاطر سپردن یا شنیدن ندای «ذات» واقعی خود منحرف می کند که ما را از درون فرا می خواند - طرفی که به دنبال عدالت، صلح، حقیقت است. به دنبال داشتن یک رابطه معنادار با خالق و منبع هستی خود هستیم. هر چه بیشتر حریص شویم، قلبمان سختتر میشود و نسبت به فراخوانی که ما را به بازگشت به خالق و منبع زندگیمان دعوت میکند، حساستر میشویم. پوسته ای که قلب ما را در بر می گیرد اغلب به یک رویداد فاجعه بار بزرگ نیاز دارد تا آن را بشکند و ما را از اعتیاد و بردگی رها کند.
طمع چگونه به من صدمه می زند؟
فرد طمعکار به احتمال زیاد قانون را زیر پا می گذارد تا برای خود سود بیشتری کسب کند - مانند رشوه گرفتن، دزدی، تقلب، معامله با منفعت و غیره - و عمل زیر پا گذاشتن قانون طبق کتاب مقدس ابراهیمی گناه و بی عدالتی است. نافرمانی از قانون از نظر خالق ما خود ویرانگر و «متکبرانه» است و از این رو با تیره کردن حواس ما تأثیر زیادی بر سلامت معنوی ما می گذارد تا جایی که احساس می کنیم با خالق خود «قطع» شده و قادر به داشتن یک مفهوم معنادار نیستیم. رابطه مستقیم با او این هبوط روحی میتواند تأثیر مخربی بر سلامت روانی، عاطفی و جسمانی ما داشته باشد و باعث شود که ما افسرده، مضطرب و ناتوان در یافتن آرامش درونی شویم. پافشاری ما در نافرمانی ظاهری از طریق استفاده از افکار / گفتار / رفتار نامناسب و ناعادلانه که ناشی از حرص و آز ما است، باعث می شود در پوسته دید تاریک خود احساس بردگی و زندانی کنیم، تا جایی که حتی خودمان هم نمی بینیم. که اعمال ما نادرست و ناخوشایند خالقمان است و از حقیقت/ذات درونی خود منحرف شده ایم. حقیقت درونی که به ما می گوید اعمال ما "اشتباه" هستند، هر چه بیشتر به نادیده گرفتن آن و پرستش طمع خود ادامه دهیم، آرام تر و ساکت تر می شود. ما به نقطهای میرسیم که نمیتوانیم نور درونی خود را پیدا کنیم تا به ما کمک کند تا از تاریکی خود بیرون بیاییم، و به دیگران وابسته هستیم تا ما را راهنمایی کنند و واسطههایی بین ما و خود واقعی ما قرار دهند. ما امید خود را از دست می دهیم و ناامید می شویم و احساس گمراهی و رها شدن می کنیم. تفرقه ای که در درون ما ایجاد می شود در سطح روحی ما را به درد و رنج زیادی می اندازد و می تواند به صورت علائم روحی عاطفی و جسمی آشکار شود. بنابراین طمع می تواند باعث ایجاد بحران هویت در انسان شود و در نتیجه احساس درد و رنج را به همراه داشته باشد زیرا فرد حریص هرگز راضی یا سپاسگزار نیست.
هر چه بیشتر حریص باشیم کمتر شکرگزار می شویم. ممکن است کسی سفر خود را آغاز کند تا به طمع خود اجازه دهد تا آنها را «تغذیه» کند و آنها را تغذیه کند، اما پس از آن که این منبع رزق و روزی می شود، به راحتی در دام «وابستگی» به طمع رزق و «عبادت» یا تنظیم طمع خود می افتند. خدای کاذب در کنار منبع واقعی زندگی و رزق آنها - خالق آنها. وقتی حریصتر میشویم و در نتیجه کمتر سپاسگزار میشویم، بیشتر از علائم افسردگی و اضطراب و آشفتگی عاطفی رنج میبریم و بیشتر لیوان خود را «نیمه خالی» میبینیم تا «نیمه پر». این تغییر در ادراک ما از نیمه پر به نیمه خالی می تواند منجر به این شود که ما در زندگی و در مواجهه با موقعیت های چالش برانگیز به جای اینکه مسئولیت رفتار خود را بپذیریم، «قربانی بازی» کنیم - که حتی حس «خود» و «خود» ما را تغذیه می کند. بیشتر. این یک مارپیچ رو به پایین است که رهایی از آن بسیار دشوار است. وقتی در زندگی خود را «قربانی» میبینیم، کمتر احتمال دارد که بتوانیم از موقعیتهای منفی و از هر تجربه و تعاملی که داریم درس بگیریم. بنابراین اغلب افراد حریص از نظر ظاهری کنترل بیشتری می کنند و کمتر تمایلات شیطانی خود از جمله شهوت، حسادت، خشم و غیره را کنترل می کنند.
حرص چگونه می تواند به دیگران صدمه بزند؟
احتمال اینکه فرد حریص از طریق گرفتن رشوه/سرقت/کلاهبرداری/مقابله با علاقه/ناتوانی در کنترل خشم/انتقام/کنترل رفتار/خودخواهی به دیگران آسیب جسمی، عاطفی و روانی وارد کند، بیشتر است. همه این موارد منجر به ظلم به شخص دیگر می شود، چه در روابط شخصی/خانوادگی و چه در روابط اجتماعی ما. به عنوان مثال، در دادگاه، رشوه گرفتن قاضی به دلیل طمع می تواند فرد را از مسیر حقیقت و عدالت منحرف کند.
چند جنگ و جنایت به دلیل طمع برای زمین/دارایی/قدرت/شهرت و شکوه بیشتر صورت می گیرد؟ چند خانواده و روابط به دلیل حرص و طمع خودخواهانه که به شهوت و خشم و ناهماهنگی که منجر به زنا و طلاق می شود از هم می پاشد؟
چگونه می توانم از راه هایی که به دیگران آسیب می زند کمتر حریص شوم؟
در اینجا چند نکته وجود دارد که ممکن است برای غلبه بر طمع خودخواهانه خود به آنها کمک کند:
انضباط نفس در دعا/ مراقبه منظم و تأمل در خود درباره ارزشها و فضایل برتر عدالت
کار بر روی "خود، حرص، شهوت، حسادت، تنبلی، خشم، انتقام، ترس ها و غم ها" از طریق منطق تحلیل خود و عقل.
جستجوی حقیقت و بیان حقیقت در گفتار و رفتار هر زمان که ممکن است، حتی اگر خلاف «خود» ما باشد.
جستجوی "دانش، خرد، درک و عشق" در هر تعاملی که داریم و هر نفسی که می کشیم تا حد امکان
به دنبال «خدمت» به خالق و مخلوق او به جای «خدمت شدن» - با جستجو و «تسلیم شدن» به اراده ای که بالاتر از خودمان است و از طریق اطاعت مشتاقانه از دستورات خالق یگانه و حقیقت/هدایت درونی.
شکرگزاری - نشان دادن قدردانی از خالق خود و دیگران از طریق گفتار و اعمال محبت آمیز - به اشتراک گذاشتن موهبت ها و استعدادهای خود با دیگران تا آنجا که ممکن است برای کمک به آنها. سعی کنیم تا جایی که ممکن است لیوان خود را نیمه پر به جای نیمه خالی ببینیم - خودمان را با کسانی که کمتر از ما دارند مقایسه کنیم تا آنها که بیشتر دارند - و با به اشتراک گذاشتن چیزهایی که داریم با کسانی که کمتر دارند سپاسگزاری کنیم.
عدالت اجتماعی - اطاعت از قانون کتاب مقدس در مورد عدالت، و قانون سرزمین تا زمانی که مغایر با آن نباشد.
کسب درآمد به گونه ای که به دیگران آسیب نرساند - مثلا دزدی نکنید / تقلب نکنید / رشوه بگیرید / وام با بهره
انفاق بخشی از ثروتی که از راه قانونی به دست میآید (فراتر از نیازهای شخصی آنها طبق کتاب مقدس و قانون سرزمین) در امور خیریه، مانند اطعام یتیمان و بیوهها و نیازمندان.
آیا حرص و قدردانی می توانند با هم وجود داشته باشند؟ آیا سهمی از طمع و بخشی از شکرگزاری وجود ندارد که با هم سازگار باشند؟ شاید بخشی از روح ما که برای "طمع" "شکر" یا "طمع" است. «قدردانی» بخشی است که می تواند متحد شود تا به ما کمک کند تا آرامش درونی خود را پیدا کنیم، علیرغم این واقعیت که عنصری از حرص و آز در طبیعت انسانی ما ریشه دوانده است؟
در اینجا چند سوال درباره خود انعکاس وجود دارد که ممکن است به ما کمک کند:
نقل قول های کتاب مقدس در مورد طمع
آنها سگ هایی با اشتهای قوی هستند. آنها هرگز به اندازه کافی ندارند. آنها شبانانی هستند که درک ندارند. همه به راه خود روی می آورند، به دنبال سود خود هستند. اشعیا 56:11
کسانی که به ثروت خود اعتماد دارند سقوط می کنند، اما صالحان مانند برگ سبز رشد می کنند. امثال 11:28
پول های نادرست کم می شود، اما کسی که پول جمع می کند کم کم باعث رشد آن می شود. امثال 13:11
هر کس به فقرا ستم کند آفریدگار او را تحقیر می کند، اما هر که با نیازمندان نیکی کند خدا را گرامی می دارد. امثال 14:31
حریصان خانه های خود را خراب می کنند، اما کسی که از رشوه متنفر است زنده می ماند. امثال 15:27
ارثی که خیلی زود ادعا می شود در پایان برکت نخواهد داشت. امثال 20:21
نام نیک پسندتر از ثروت بزرگ است. قدردانی بهتر از نقره یا طلاست. امثال 22:1
سخاوتمندان خودشان برکت خواهند یافت، زیرا آنها غذای خود را با فقرا تقسیم می کنند. امثال 22:9
خسیس ها مشتاق ثروتمند شدن هستند و غافل از اینکه فقر در انتظارشان است. امثال 28:22
حریصان به درگیری دامن می زنند، اما کسانی که بر خداوند توکل می کنند رستگار خواهند شد. امثال 28:25
شبان گله خدا باشید که تحت مراقبت شما هستند و مراقب آنها باشید - نه به این دلیل که مجبورید، بلکه به این دلیل که می خواهید، همانطور که خدا از شما می خواهد. به دنبال سود غیر صادقانه نیست، بلکه مشتاق خدمت است. بر کسانی که به شما سپرده شده اند فرمانروایی نکنید، بلکه برای گله نمونه باشید. اول پطرس 5: 2-3
به ثروتمندان این دنیا امر کن که تکبر نکنند و امید خود را به مال که این امر نامطمئن است نبندند، بلکه امید خود را به خدای خود داشته باشند که برای خوشی ما همه چیز را برای ما فراهم می کند. آنها را به نیکی و غنای نیکوکاری و سخاوتمندی و شریک فرمان ده. به این ترتیب آنها برای خود گنجی به عنوان پایه ای استوار برای عصر آینده به دست خواهند آورد تا بتوانند زندگی را که زندگی واقعی است به دست آورند. اول تیموتائوس 6:17-19
اما خداپرستی همراه با قناعت سود بزرگی است. زیرا ما چیزی به دنیا نیاوردیم و نمی توانیم چیزی از آن برداریم. اما اگر خوراک و پوشاک داشته باشیم به همین بسنده می کنیم. کسانی که می خواهند ثروتمند شوند در وسوسه و دام و در بسیاری از امیال احمقانه و مضر می افتند که مردم را در تباهی و نابودی فرو می برد. زیرا عشق به پول ریشه انواع بدی هاست. عده ای مشتاق پول، از ایمان سرگردان شده اند و غم و اندوه بسیاری را در خود فرو کرده اند. اول تیموتائوس 6:6-10
حالا ای پولدارها بشنوید، از بدبختی که به سرتان می آید، گریه و زاری کنید. ثروت شما پوسیده شده است و شب پره ها لباس های شما را خورده اند. طلا و نقره شما خورده شده است. خوردگی آنها علیه شما شهادت خواهد داد و گوشت شما را مانند آتش خواهد خورد. شما در روزهای آخر ثروت اندوخته اید. نگاه کن دستمزدهایی که نتوانستید به کارگرانی که مزارع شما را درو می کردند پرداخت کنید، علیه شما فریاد می زنند. فریاد دروگران به گوش خداوند متعال رسیده است. شما در روی زمین در تجمل و خوشگذرانی زندگی کرده اید. شما در روز ذبح خود را فربه کرده اید. شما بی گناهی را که با شما مخالفت نمی کرد، محکوم کردید و به قتل رساندید. یعقوب 5: 1-6
هیچ کس نمی تواند به دو ارباب خدمت کند. یا از یکی متنفر خواهی شد و دیگری را دوست خواهی داشت یا به یکی دل بسته و دیگری را تحقیر می کنی. شما نمی توانید هم به خدا و هم به پول خدمت کنید. متی 6:24
کسی که پول را دوست دارد هرگز به اندازه کافی نیست. کسی که ثروت را دوست دارد هرگز از درآمد خود راضی نیست. این هم بی معنی است جامعه 5:10
زندگی خود را از عشق به پول دور نگه دارید و به آنچه دارید راضی باشید، زیرا خداوند فرموده است: «هرگز تو را ترک نخواهم کرد. هرگز تو را رها نخواهم کرد.» عبرانیان 13:5
سپس به آنها گفت: مراقب باشید! مراقب هر گونه حرص و طمع باشید. زندگی شامل وفور دارایی نیست.» لوقا 12:15
من از طمع گناه آلود آنها خشمگین شدم. من آنها را تنبیه کردم و با عصبانیت صورتم را پنهان کردم، اما آنها به راه خود ادامه دادند. اشعیا 57:17
برای ثروتمند شدن خود را فرسوده نکنید. به زیرکی خودت اعتماد نکن فقط یک نگاه به ثروت بیندازید، و آنها رفتند، زیرا آنها مطمئناً بال خواهند داشت و مانند عقاب به آسمان پرواز می کنند. امثال 23:4-5
از کوچکترین تا بزرگترین، همه حریص منفعت هستند. انبیا و کاهنان به طور یکسان، همه فریبکاری می کنند. ارمیا 6:13
راه همه کسانی که به دنبال سود ناپسند می روند، چنین است. زندگی کسانی را که به آن می رسند می گیرد. امثال 1:19
رشوه نگیرید، زیرا رشوه چشمان بیگناه را کور می کند و سخنان بی گناه را می پیچاند. خروج 23:8
کسانی که از راه ناحق ثروتمند می شوند، مانند کبکی که تخم می ریزد، نمی گذارد. وقتی زندگی آنها نیمه تمام شود، ثروتشان آنها را رها می کند و در پایان ثابت می کنند که احمق هستند. ارمیا 17:11
کسانی که به درستی رفتار می کنند و حق را می گویند، کسانی که منفعت اخاذی را رد می کنند و دست خود را از گرفتن رشوه باز می دارند، گوش های خود را در برابر دسیسه های قتل باز می دارند و چشمان خود را در برابر تفکر بد می بندند. آنها کسانی هستند که در بلندی ها ساکن خواهند شد و پناهگاهشان قلعه کوهستانی خواهد بود. نان آنها تامین می شود و آب آنها را کم نمی کند. اشعیا 33:15-16
فرمانروای ظالم اخاذی می کند، اما کسی که از سود غیرقانونی متنفر است، سلطنت طولانی خواهد داشت. امثال 28:16
خسیس ها مشتاق ثروتمند شدن هستند و غافل از اینکه فقر در انتظارشان است. امثال 28:22
غذای میزبان خوار را نخورید، هوس غذاهای لذیذ او را نکنید. ص روبات 23.6
شخص وفادار از برکت فراوان برخوردار خواهد شد، اما کسی که مشتاق ثروتمند شدن است بی مجازات نخواهد ماند. امثال 28:20
اگر چه نقره را مانند خاک و جامهها را مانند تودههای گل انباشته کند، نیکوکاران آنچه را میچینند خواهند پوشید و بیگناهان نقرهاش را تقسیم خواهند کرد. ایوب 27:16-17
چه سودی برای کسی دارد که تمام دنیا را به دست آورد، اما روح خود را از دست بدهد؟ مرقس 8:36
وای بر کسی که خانهاش را با سود ناعادلانه بسازد و لانهاش را برای رهایی از چنگال ویرانی بلند کند! حبقوق 2: 9
زیرا هنگامی که بمیرند چیزی با خود نخواهند برد و شکوه و جلال آنها با آنها نازل نخواهد شد. مزمور 49:17
و من به خودم می گویم: «شما برای سالیان دراز مقدار زیادی غلات ذخیره کرده اید. زندگی را آسان بگیرید؛ بخور، بیاشام و شاد باش.» اما خدا به او گفت: «ای احمق! در همین شب زندگی شما از شما خواسته خواهد شد. پس چه کسی آنچه را برای خود آماده کردهاید به دست خواهد آورد؟ لوقا 12:19-20
سپس به آنها گفت: «مراقب باشید! مراقب هر گونه حرص و طمع باشید. زندگی شامل وفور دارایی نیست.» لوقا 12:15
دلم را به سوی قوانین خود معطوف کن نه به سوی سود خودخواهانه. چشمانم را از چیزهای بی ارزش برگردان. به قول تو جان مرا حفظ کن مزمور 119:36-37
چه بهتر که عقل به دست بیاوری تا طلا، بصیرت بگیری تا نقره! امثال 16:16
اندکی با ترس از پروردگار بهتر از مال زیاد همراه با آشوب است. امثال 15:16
به اخاذی اعتماد نکنید و به کالاهای دزدیده شده امید بیهوده نکنید. هر چند ثروت شما زیاد شود، دل خود را به آنها معطوف نکنید. امثال 62:10
و اموال یکدیگر را به ناحق نخورید و به مأموران رشوه ندهید تا قسمتی از اموال دیگران را حرام مصرف کنید، در حالی که می دانید. قرآن 2:188
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدقههاى خود را با توهين و اهانت باطل مكنيد، مانند كسى كه مال خود را صرف خودنمايى مىكند در حالى كه به خدا و روز بازپسين كفر ورزيده است. مثال او مانند سنگی است که با لایه نازکی از خاک پوشیده شده است. به محض اینکه باران شدید میبارد، خاک را میشوید و سنگی بیفایده باقی میگذارد. آنها از تلاش خود چیزی به دست نمی آورند. خداوند مردم کافر را هدایت نمی کند. مصداق کسانی که از روی اعتقاد خالصانه پول خود را در راه رضای خدا می پردازند، باغی است در خاکی حاصلخیز. وقتی باران شدید می بارد، دو برابر بیشتر محصول می دهد. اگر باران شدید در دسترس نباشد، نم نم باران کفایت می کند. خداوند به هر آنچه انجام می دهید بیناست. قرآن 2:264-265
و برای رباخواری که حرام بود و مصرف حرام مال مردم. ما برای کافران از میان آنها عذابی دردناک آماده کرده ایم. قرآن 4:161
آنها فقط برای خودنمایی به صدقه می دهند، در حالی که به خدا و روز بازپسین کافرند. اگر رفیقش شیطان باشد، بدترین همنشین اوست. قرآن 4:38
اعلام کن: «اگر پدر و مادرت، فرزندانت، خواهر و برادرت، همسرت، خانواده ات، پولی که به دست آورده ای، شغلی که نگران آن هستی، و خانه ای که دوست داری نزد تو از خدا و رسولش محبوب تر باشد** و تلاش در راه او، پس صبر کن تا خدا قضاوتش را بیاورد.» خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی کند. قرآن 9:24
ای کسانی که ایمان آورده اید، بسیاری از پیشوایان و مبلغان، اموال مردم را به ناحق می گیرند و از راه خدا دفع می کنند. کسانی که طلا و نقره را ذخیره می کنند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به آنان وعده عذابی دردناک می دهد. قرآن 9:34
برخی از کسانی که قبل از شما بودند از شما قوی تر بودند و پول و فرزندان بیشتری داشتند. آنها به اموال مادی خود مشغول شدند. به همین ترتیب، شما هم به اموال مادی خود مشغول شده اید، درست مانند آنچه قبل از خود مشغول شده اید. تو کاملاً غافل شدی، همانطور که آنها غافل بودند. اینان کسانی هستند که اعمال خود را چه در دنیا و چه در آخرت باطل می کنند. آنها بازنده هستند قرآن 9:69
تحت تأثیر پول یا فرزندانشان قرار نگیرید. خداوند اینها را مایه بدبختی آنها در این دنیا می کند و جانشان کافر می شود. قرآن 9:85
ربائی که برای افزایش مال بعضی از مردم انجام می شود، نزد خدا چیزی عایدش نمی شود. اما اگر برای رضای خدا صدقه بدهید، اینانند که اجرشان را چند برابر میکنند. قرآن 30:39
بخشی از پول آنها برای گدا و نیازمندان کنار گذاشته شد. قرآن 51:19
بدانید که این زندگی دنیا بازی و بازی و فخرفروشی در میان شما و احتکار مال و فرزندان نیست. مانند باران فراوانی است که گیاه میباراند و کافران را خشنود میسازد. اما پس از آن گیاهان به یونجه بی فایده تبدیل می شوند و توسط باد دور می شوند. در آخرت یا عذاب سخت است، یا آمرزش و رضایت خداوند. این زندگی دنیوی توهم موقتی بیش نیست. قرآن 57:20
نه پول آنها و نه فرزندانشان آنها را در برابر خدا یاری نمی کنند. به آتش دوزخ دچار شدهاند که جاودانه در آن میمانند. قرآن 58:17
"پول من نمی تواند به من کمک کند." قرآن 69:28
ای راز پنهان.* بیرون بیا و هشدار بده. پروردگارت را ستایش کن. جامه خود را پاک کن. از سهم خود راضی باشید. پروردگارت را با استواری یاد کن. سپس، هنگامی که بوق دمیده می شود. روز سختی خواهد بود. برای کافران آسان نیست. به من اجازه دهید با کسی که بهعنوان یک فرد خلق کردهام برخورد کنم. پول زیادی برای او فراهم کردم. و کودکانی که باید دید. همه چیز را برای او آسان کردم. با این حال، او برای چیزهای بیشتر حریص است. او سرسختانه از پذیرش این شواهد امتناع کرد. من او را به طور فزاینده ای مجازات خواهم کرد. زیرا او تأمل کرد، سپس تصمیم گرفت. بدبختی است که او تصمیم گرفت. تصمیم او واقعاً بدبخت است. او نگاه کرد. اخمی کرد و ناله کرد. سپس با تکبر روی برگرداند. او گفت: "این فقط یک جادوی هوشمندانه است!" این ساخته بشر است. من او را به قصاص می سپارم. چه قصاصی! کامل و جامع. برای همه مردم آشکار است. قرآن سوره 74
من رسماً به این شهر سوگند یاد می کنم. شهری که در آن زندگی می کنید. مولود و مولود. ما انسان را آفریدیم تا سخت کار کند (برای نجات خود). آیا او فکر می کند که هیچ کس او را به حساب نمی آورد؟ او به خود می بالد: "من خیلی پول خرج کردم!" آیا او فکر می کند که کسی او را نمی بیند؟ آیا ما به او دو چشم ندادیم؟ یک زبان و دو لب؟ آیا ما دو راه را به او نشان ندادیم؟ باید راه سخت را انتخاب کند. راه سخت کدام است؟ آزادی بردگان. اطعام، در زمان سختی. یتیم هایی که خویشاوند هستند. یا فقیری که نیازمند است. و از کسانی که ایمان آورده اند، و یکدیگر را به صبر و شکیبایی سفارش می کنند، و یکدیگر را به نیکی سفارش می کنند. اینها سزاوار خوشبختی بوده اند. امّا کسانی که به آیات ما کافر شدند، دچار بدبختی شده اند. در آتش دوزخ محبوس خواهند شد. قرآن سوره 90
قارون از طایفه موسی بود، اما به آنها ظلم کرد. ما به او گنج هایی داده بودیم که کلیدهای آن گروهی از مردان قوی را سنگین می کرد. قومش به او گفتند: «شاد نشو. خداوند شادمان را دوست ندارد. ولى با آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را بجويى و از سهم خود از دنيا غافل نشو. و انفاق کن، همان گونه که خداوند به تو صدقه داده است. و در زمین به دنبال فساد نباشید. خداوند اهل فساد را دوست ندارد.» گفت: این همه به خاطر دانشی که دارم به من داده شده است. آیا او نمی دانست که خداوند نسل های زیادی را قبل از او که از او نیرومندتر بودند و دارای ثروت های بیشتر بودند هلاک کرد؟ اما از گناهكاران از گناهانشان سؤال نخواهد شد. و با شکوه و عظمت خود به حضور قوم خود بیرون رفت. کسانی که خواهان زندگی دنیوی بودند، گفتند: «ای کاش مانند آنچه قارون داده شده بود، داشتیم. او واقعاً بسیار خوش شانس است.» امّا آنان که علم به آنان داده شد گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بهتر است». ولی جز صابران به آن نمی رسد. پس زمین را بر او و عمارتش فروریختیم. او هیچ همراهی نداشت که او را از دست خدا نجات دهد و نمی توانست از خود دفاع کند. کسانی که آرزو می کردند روز قبل در مقام او باشند، می گفتند: «خداوند است که فضل را به هر کس از بندگانش بخواهد می گستراند و آن را محدود می کند. اگر خدا به ما رحم نمی کرد، از ما تسلیم می شد. جای تعجب نیست که ناسپاسان هرگز رستگار نمی شوند.» آن سراى آخرت را براى كسانى قرار داديم كه در زمين برترى و فسادى ندارند. و نتیجه برای محتاطان است. قرآن 28:76-83