top of page

خشم/انتقام من

آیا انتقام از آن من است یا به خالق من؟

آیا انتقام خالق من از طریق من عمل می کند یا علیه من؟ 

سوخت خشم من چیست؟ عشق بی اساس یا نفرت بی اساس؟

چگونه می توانم خشم خود را برای خدمت به هدف عالی آن قربانی یا تغییر دهم؟

Close male lion in smoke on dark background.jpg
Marble Surface

خشم / انتقام

خشم/انتقام چیست؟

خشم یک احساس قوی از آزار، نارضایتی یا خصومت است. می توان آن را به عنوان احساسی توصیف کرد که مشخصه آن تضاد با کسی یا چیزی است که احساس می کنید عمداً به شما (یا دیگران) بدی کرده است. خشم می تواند به پرخاشگری یا انتقام منفعل یا آشکار منجر شود. انتقام زمانی است که برای جراحت یا نادرستی مجازاتی اعمال شود یا قصاص شود.  

چرا خشم/انتقام مهم است؟

 

خشم و انتقام، اگر توسط ایثار و عشق هدایت شود، و اگر طبق اراده عالی خالق ما به عنوان ظرفی مورد استفاده قرار گیرد، می تواند به ایجاد وحدت، عدالت و صلح کمک کند، اگرچه اگر اجازه داده شود که توسط تمایلات شیطانی خودخواهانه ما هدایت شود، همیشه منجر می شود. به ویرانی و تقسیم اگر خالق خود را با عقل و قوت قلب دوست داشته باشیم و همنوعان خود را مانند خودمان دوست داشته باشیم، چگونه می توانیم از ظلم و ستم و فساد خشمگین نشویم؟ آیا "خشم" ما کمکی به جلوگیری از منفعل شدن ما در برابر بی عدالتی نمی کند؟ آیا خشم ما از بی عدالتی نمی تواند به ما کمک کند که انسان هایی مسئولیت پذیر شویم؟

 

هدایت خشم خود به سوی اشتیاق به عدالت از طریق عدالت، می تواند به ما کمک کند که «قدرت» و «شجاعت» را به ما بدهد تا زمانی که دشمن به ناحق به ما حمله می کند در برابر ظلم و فساد بایستیم. متکبرانه است که کسی فرض کند که یک انسان قادر است «هرگز عصبانی نشود» یا اینکه خالق ما خشنود است که هرگز عصبانی نشود - در حالی که طبق کتاب مقدس ابراهیمی، انسان به صورت خدا آفریده شده است، و در طول داستان های پیامبران در کتاب مقدس در مورد خشم خداوند و انتقام او از مردمی که باعث فساد و ستم شدند می خوانیم. اگر بخواهیم اراده خود را از طریق تسلیم شدن در برابر اراده خالق خود متحد کنیم و اجازه دهیم دست او از طریق دست ما کار کند، چگونه می توان به این امر دست یافت، اگر اجازه ندهیم ذهن و بدن قلب ما ظرف افکار و خواسته های او شود. ? اگر در راه عدالت برای خود جای خشم می دهد، آیا ما هم این مسئولیت را بر عهده نداریم؟ خشم می‌تواند برای روابط ما بسیار مضر باشد، اما اگر به روش صحیح هدایت شود، می‌تواند به ما و دیگران کمک کند تا بیشتر با خالق و هدف برترمان ارتباط برقرار کنیم. می تواند به شعله و اشتیاق ما برای عشق بی قید و شرط به خدا و خلقت کمک کند و به ما کمک کند تاریکی خود را به نور تبدیل کنیم. از منظر ابراهیمی، داستان های زیادی از کتاب مقدس در رابطه با ابراز خشم انبیا و رسولان در موقعیت های خاص وجود دارد - شاید تأمل در این داستان ها می تواند به ما کمک کند تا در مورد خود فکر کنیم - تا بتوانیم خشم خود را به سلامت هدایت کنیم. راه هایی که در واقع می تواند به ما کمک کند تا به هدف عالی خود بهتر خدمت کنیم؟

چگونه خشم/انتقام می تواند به من و دیگران کمک کند؟

وقتی در مورد احساس خشم خود و رفتارمان که ناشی از ادراک ما از نیاز به انتقام است فکر می کنیم، می توانیم به "شناخت" خود و دیگران نزدیک شویم. به عنوان مثال، اگر نسبت به شخص دیگری احساس خشم می کنیم - مهم است که از خود بپرسیم - "چرا" احساس عصبانیت می کنم؟ - آیا خشم من ناشی از ناامنی ها، ترس ها، تمایلات خودخواهانه و نفرت بی اساس من است یا خشم من ناشی از عشق است. و از خودگذشتگی؟ آیا به این دلیل عصبانی هستم که میل به "کنترل" شخص مقابل برای منافع شخصی خود دارم؟ یا من عصبانی هستم زیرا رفتار طرف مقابل باعث عصبانیت خالق ما می شود. و حاضرم ظرف خشم او قرار بگیرم؟ آیا به این دلیل عصبانی هستم که نمی توانم بیشتر "صبور" باشم و "اعتماد کنم که همه چیز از خالق من می آید؟" یا به خاطر علاقه به عدالت و حقیقت که خالقم را خشنود می کند، عصبانی هستم؟  

بیایید از خود بپرسیم: چرا عصبانی می شوم؟ و چرا به دنبال انتقام گرفتن و کینه توزی هستم؟ آیا ممکن است من به دروغ دیگری را قضاوت کنم؟ آیا من اهمیت می دهم که سعی کنم دیدگاه دیگران را درک کنم یا در برابر آنها مغرور هستم؟ آیا از ناامنی ناشی می شود؟ من در مورد چه ناامنی هستم؟ آیا این از خودخواهی من ناشی می شود؟ آیا نفرت و حسادت بی اساس به همنوعم خشم و تمایل من به انتقام را دامن می زند؟ آیا خشم من از تمایل من به کنترل موقعیت خود یا دیگران دامن می زند؟ - همه این خواسته ها از بخش خودخواهانه روح ما سرچشمه می گیرد و تلاش می کند تا ما را به انحراف معنوی و نابودی روابطمان منحرف کند - ما را از مسیر دور می کند. صلح و اتحاد باعث می شود که ما احساس بی ارتباطی بیشتری با خالق خود کنیم. بعلاوه، ناتوانی در کنترل خشم و تعقیب انتقام جویی که توسط امیال خودخواهانه ما شعله ور شده و شعله ور می شود، خشم خالق ما را بیشتر به سوی ما شعله ور می کند. اما خشم او نسبت به ما همیشه خوب است و از عشق سرچشمه می گیرد.  

از سوی دیگر ممکن است کمک کند که در مورد خشم خود از خود بپرسیم: "آیا خشم من از عشق من به همنوعم تحریک می شود؟" آیا ابراز خشم و انتقام من مانند بازوی خالق من در این دنیای فیزیکی است؟ آیا خشم من به دلیل اشتیاق من برای جستجوی خشنودی خالقم و عدالت بالاتر برانگیخته شده است؟ آیا خشم من از عشق من به خالقم با ذهن و نیروی قلبم و عشق من به همنوعم دامن می زند؟ اگر پاسخ این سؤالات مثبت است، پس از خود بپرسیم: چه تأثیری بر کسانی که دوستشان دارم چه خواهد بود؟ - ابراز خشم/انتقام من به دیگری، یا صبر، شفقت، رحمت و دیگر عبارات ملایم صلح؟ فکر می کنیم چه چیزی خالق ما را بیشتر خوشحال می کند؟ -رحمت یا قصاص سخت؟ در چه مقطعی باید رحمت کنیم و در چه مرحله ای قصاص / عقوبت را نشان دهیم؟ بر اساس کتاب مقدس ابراهیمی، خالق ما نسبت به کسانی که توبه می کنند و راه خود را اصلاح می کنند، آکنده از خشم است و سرشار از شفقت و بخشش است. آیا رحمت عادلانه تر از انتقام انسانی نیست؟ آیا این عدالت نیست که ما توسط خالق خود بر اساس روشی که دیگران را قضاوت می کنیم قضاوت می کنیم؟ یا عدالت در نظر خالق ما فراتر از درک محدود خود ماست؟ کتاب مقدس به ما می آموزد که راه های خالق ما بالاتر از راه های ما است. فهم او از فهم ما بالاتر است. افکار او از ما بالاتر است. با ابراز خشم خود چه می‌خواهم انجام دهم؟ خشم من چگونه می‌تواند چیزی جز خودخواهانه باشد، مگر اینکه قصدم از همنوعانم این باشد که به خالق خود نزدیک شوند و توبه کنند/راه خود را اصلاح کنند و به راه او بازگردند. صلح؟ و چگونه ابراز خشم یا انتقام من می تواند چیزی جز ویرانگر باشد مگر اینکه با «حکمت» اعمال شود و خود و دیگران را به راه های صلح برتر نزدیک کند؟

سؤالات دیگری که باید در مورد آنها تأمل کرد: آیا می توانم «انتخاب کنم» چگونه در مورد دیگران قضاوت کنم؟ قضاوت من در مورد دیگران چگونه بر توانایی من در کنترل یا رها کردن خشم تأثیر می گذارد؟ آیا می توانم در جستجوی خیر و صلاح دیگران باشم و تا حد امکان برای آنها بهانه بیاورم تا بتوانم قضاوت خود را در مورد آنها شیرین کنم و به جای انتقام سخت، تمایل بیشتری به نشان دادن رحمت و محبت و شفقت داشته باشم؟ چه چیزی برای خالق ما خوشایندتر است؟

طبیعی است که احساس خشم کنیم، اما نحوه رفتار و کنترل هیجان خشم، انتخابی است که می توانیم انجام دهیم. آیا اجازه می‌دهیم خشم خودخواهانه روابط ما را از بین ببرد و رفتار ما را از طریق انتقام‌جویی تقویت و کنترل کند؟ آیا اجازه می‌دهیم که خشممان میل ما را برای جبران بدی با شر شعله‌ور کند، یا اینکه خشم خود را به گونه‌ای هدایت می‌کنیم که به ما امکان می‌دهد بدی را با خیر جبران کنیم و در نتیجه احساس ارتباط بیشتر با خالق خود کنیم؟  زیرا اگر خشم خود را به درستی به سوی راه‌های عدالت و صلح هدایت کنیم، آیا نباید فکر کنیم که چگونه می‌توانیم به صلح دست یابیم بدون اینکه بدی را با نیکی جبران کنیم؟ چگونه می توانیم به وحدت و یگانگی واقعی دست یابیم اگر به خشم خود اجازه دهیم میل ما به انتقام را که فقط روابط ما را از هم جدا می کند و از بین می برد، دامن بزند؟ چگونه می‌توانیم دشمنان خود را به متحدان خود تبدیل کنیم، اگر کینه‌ای را تحمل کنیم، و بخشش را یاد نگیریم؟ بنابراین تأمل در مورد احساسات خشم و انتقام مان می تواند به ما کمک کند تا از اشتباهات خود "عبرت بگیریم"، از آنها حکمت به دست آوریم، صمیمیت قلب خود را بهتر درک کنیم، و بنابراین به اشتیاق ما برای تهذیب نفس و بازگشت به توبه کمک می کند. خالق ما، به دنبال راه‌های بخشش، شفقت، صبر، بردباری، استقامت در راه‌های عدالت و در عین حال اعتماد به برنامه‌ای عالی از خالق خود - که انتقام واقعاً به او تعلق دارد.  

با این حال، بر اساس کتاب مقدس ابراهیمی- هر شخصی (بر اساس توانایی خود) وظیفه دارد از حقوق فقرا، مستضعفان، نیازمندان «دفاع» کند و با کسانی که باعث فساد و ظلم در زمین می شوند مبارزه کند. در این مواقع خشم ما نسبت به بی عدالتی می تواند مفید باشد. کتاب مقدس به ما می گوید که ظلم از کشتن بدتر است، اما اگر مخالفان به راه های صلح بازگردند، پس ما نیز باید صلح کنیم. وضعیتی را تصور کنید که کشوری با طمع آنها برای ثروت و قدرت - بدون حق به کشور دیگری حمله کند/به آن حمله کند و به حقوق انسانی شهروندانش حمله کند و کودکان و زنان بی گناه را بکشد. آیا باید صرفاً با این "خوب" بود، "صبور" بود و اجازه داد ظلم و فساد در سراسر سرزمین گسترش یابد؟ آیا کسی باید به خود اجازه دهد که برای دیگری که فقط به دنبال ارضای خواسته های خودخواهانه اش است، «کیسه بوکس» باشد؟ یا در این شرایط مجاز است که عصبانی شود و خود و دیگران را از آسیب محافظت کند؟ شاید آن چیزی که بالاترین حالت است این باشد که با عدالت در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنیم، اما بدون احساس خشم یا کینه نسبت به دیگری، به طوری که حتی تلاش ما برای عدالت از احساس عشق ما سرچشمه می گیرد. اینگونه است که لباس خشم/انتقام ما (که برای محافظت از خود انتخاب می کنیم) که توسط دیگران درک می شود در واقع جوهر واقعی عشق فداکارانه ما به بشریت و خالق ما را پنهان می کند و در واقع می تواند به ما کمک کند تا در تلاش هایمان قدرت بیشتری به ما بدهد. برای صلح و عدالت  

خشم/انتقام چگونه بر سلامتی ما تأثیر می گذارد؟

احساس خشم، اگر از طریق «کینه‌جویی» یا «انتقام‌جویی» بخشی از وجود ما باقی بماند، می‌تواند برای سلامت عاطفی، ذهنی، روحی و جسمی ما بسیار مضر باشد. ما را از درون می خورد و ما را از آشکار کردن جوهر واقعی وحدت باز می دارد. احساس خشم و میل به انتقام می تواند به گونه ای باشد که گویی ما را خفه می کند، درون ما را می خورد، آرامش روحی ما را می خورد، باعث تپش قلب، بی حوصلگی، افزایش فشار خون، سردرد می شود. باعث می شود ما تحریک پذیرتر شویم و احساس کنیم که "کنترل خود را از دست می دهیم". وقتی خشم را نگه می داریم، این دقیقاً همان چیزی است که اجازه می دهیم کنترل افکار، گفتار و رفتار خود را که توسط این احساس منفی هدایت می شود، از دست بدهیم و اجازه می دهیم آن را به روشی ناسالم بیان کنیم که باعث تخریب و اختلال می شود. به آرامش عادی ما سرگرم کننده عملکرد روزانه و تعامل با دیگران است. این احساس از دست دادن کنترل خشم می‌تواند ما را به سمت افسرده‌تر شدن و مضطرب‌تر شدن سوق دهد - گاهی اوقات عصبانیت‌مان را علیه خودمان برمی‌گردانیم که منجر به آسیب به خود، شک به خود، کاهش عزت نفس می‌شود و مانند یک چرخه معیوب است که شکستن آن سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. آزاد از.  

اغلب افراد زمانی که احساس می کنند نیاز به "کنترل" موقعیت یا اطرافیان خود دارند، عصبانی می شوند. این احساس نیاز به کنترل آینده، تغییر گذشته، کنترل باورها، افکار، احساسات، گفتار و رفتار دیگران - می‌تواند باعث اضطراب و استرس زیادی شود و کمتر بتوانید خشم خود را کنترل کنیم. انتقام گرفتن و اجازه دادن به آن برای آسیب رساندن به روابط ما.  

تمام خشم و انتقام ما که در زندگی گذشته خود اعمال کرده ایم - که روابط را از بین برده و باعث شده است که گناه کنیم / احساس بیشتری نسبت به خالق خود داشته باشیم - آیا کاملاً بی ارزش هستند؟ آیا هیچ گنج یا هدفی در راه های شیطانی قبلی ما وجود ندارد؟ مطمئناً با تأمل در خشم و انتقام و عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته خود، می توانیم حکمتی را مانند مرواریدهای گنجی بیرون بکشیم که می توان آن را در تجارب حال و آینده خود به کار برد و با توبه و مسئولیت پذیری در قبال رفتار خود به آنها نزدیک شد. به خالق ما؟  

خشم/انتقام چگونه به من آسیب می رساند؟

احساس خشم خودخواهانه اغلب ناشی از تکبر است. وقتی باور کنیم که بهتر از دیگران یا خالق خود می دانیم خشمگین می شویم، زیرا اگر در درون خود به یاد بیاوریم که همه چیز دانش او را درک می کند و او آفرینش خود را به عدالت حفظ می کند، می بینیم که هر اتفاقی که ممکن است برای ما ظاهر شود. منفی بودن در واقع یک موهبت پنهان و فرصتی برای نزدیک شدن به منبع ماست. هرچه مغرورتر باشیم، کمتر از خالق خود طلب بخشش کرده و بر اساس اراده ای بالاتر از قضاوت خود به او خدمت می کنیم. با تکبر و اجازه دادن به آن از طریق خشم و انتقام خودخواهانه ما، کمتر تمایلی به کشف، درک و یادگیری از دیدگاه دیگران پیدا می کنیم. ما نسبت به عقاید و عقاید دیگران و روش آنها کمتر احترام و مدارا نشان می دهیم. این باعث می شود که ما کمتر بتوانیم همدیگر را بشناسیم. ما از «گوش دادن» دست می کشیم و بنابراین با پذیرش مسئولیت اشتباهات خود و کسب خرد از آنها، کمتر قادر به «رشد معنوی» می شویم. ما در «جعبه‌ای» گرفتار می‌شویم که با درک خود ما از حقیقت و با مرزهای نادرست خودمان که به جای درک و حقیقتی برتر که به خالق ما خدمت می‌کند، خود خدمت می‌کنند، تعریف شده است. این جعبه مانند بت دروغینی می شود که ما آن را برپا می کنیم و با امتناع از تسلط بر میل خود برای انتقام، به جای خالق خود پرستش می کنیم. متکبر که نمی تواند خشم خودخواهانه خود را کنترل کند، بیشتر بر ضد دیگران روی می آورد، کمتر عفو و عفو دیگران را می بخشد، و حتی علیه خالق خود روی می آورد، به نام او توهین می کند و کمتر توانا می شود. نمایش دادن  قدردانی از نعمت های او با استفاده از آنها برای کمک به دیگران. این منجر به احساس "گم شدن"، قطع ارتباط با منبع ما، و اضطراب/افسردگی از طریق فقدان آرامش درونی، تبار معنوی و تخریب روابط واقعی عاشقانه پایدار می شود.

خشم کنترل نشده خودخواهانه که توسط نفس، شهوت، تنبلی، انتقام، حسادت، ترس و اندوه برانگیخته می شود - اغلب باعث هرج و مرج و تلخی مطلق در درون خود و روابطمان می شود و به ما این احساس را می دهد که انگار برده و زندانی امیال حیوانی خود هستیم که کنترل می کنند. افکار، احساسات، گفتار و رفتار ما. عدم کنترل درستی خود بر امیال حیوانی مان، ما را به یأس، غم و اندوه می کشاند و احساس می کنیم که گویی در حال گذراندن یک زندگی توهم هستیم که نمی توانیم حق را از باطل، حقیقت را از باطل تشخیص دهیم. از جامه های صلح و نور ما برهنه شد. ما احساس می‌کنیم که نمی‌توانیم معنای واقعی "هدف عالی" خود را درک کنیم و بنابراین بیشتر احتمال دارد که گناه کنیم، قوانین جامعه را زیر پا بگذاریم و به رفتارهای مجرمانه بپردازیم و لحظات کوتاهی از لذت یا رضایت را از طریق مسکرات اعتیادآور و لذت‌های شهوانی دنبال کنیم. ما را گمراه تر کن ما به دلیل ناتوانی در کنترل خشم خودخواهانه/تغییر آن، کمتر قادر به دستیابی به موفقیت در دستیابی به پتانسیل های واقعی خود از طریق بندگی برتر با استفاده از استعدادها و استعدادهای منحصر به فرد خود هستیم. این سپس به اطراف ما منعکس می شود و باعث تخریب و هرج و مرج برای دیگران در جوامع ما می شود. بنابراین بدون خودآگاهی، نظم و انضباط خود و دگرگونی خشم و انتقام خودخواهانه خود، به تاریکی اقیانوس درونی خود پر از طوفان می رویم، نمی توانیم نور خود را پیدا کنیم، نمی توانیم بادبان های خود را به حرکت در آوریم یا آنها را به گونه ای هدایت کنیم که باعث شود. ما با خیال راحت به خانه برگشتیم

میل به انتقام اغلب ناشی از میل ما برای عدالت شدید طبق درک محدود خودمان است و اغلب توسط نفس ما تقویت می شود که به دنبال توجیه هویت مجزای خود (از منبع آن) با قضاوت کاذب بر دیگران است که توسط نفرت بی اساس تقویت می شود. ، تکبر، حرص و حسد. با این حال، این تکبر غالباً (بدون اینکه ما گاهی از آن آگاه باشیم) درون ما را در بر می گیرد که مملو از شک و عزت نفس پایین است، که می خواهد وجود خود را با این باور نادرست که "راست" "واقعی" است توجیه کند. و بهتر از دیگران شعله‌های هویت کاذب خود را از طریق جستجوی «درست» و دیگران «نادرست» بدون صداقت قلبی که فقط به دنبال حقیقتی برتر از وجود تصور شده خود است، می‌افزاید. اما در لباس درونی این لایه تردید و عدم عزت نفس که در زیر لباس تکبر است، کودکی است که فقط می‌خواهد دوستش داشته باشد، می‌خواهد از طریق عشق به هدفی برتر متصل شود، اما از ابراز شرم می‌کند. آسیب پذیری و دریافت این محبت به دلیل شهادت علیه خود بر ظلم خود به دیگران از طریق انتقام و قضاوت. بنابراین وقتی دیگران را قضاوت می کنیم، در واقع بر این اساس قضاوت خواهیم شد. وقتی از عیوب و گناهان دیگران گذشت نکنیم، خود شهادت می دهیم که سزاوار رحمت هم نیستیم. وقتی دیگران را قضاوت می کنیم در واقع خودمان را قضاوت می کنیم. تنها از طریق فروتنی است که می‌توانیم با فرزند درون خود ارتباط برقرار کنیم، لباس‌های بیرونی خود را از تن درآوریم و از واقعیت/وحدت همه ارواح آگاه شویم، و بنابراین با دیگران آن‌گونه رفتار کنیم که خودمان واقعاً می‌خواهیم با ما رفتار شود، و همسایه‌مان را دوست داشته باشیم. مثل خودمان هنگامی که ما با کودک درون خود ارتباط برقرار می کنیم، با وجود لباس بیرونی دیگران از خشم، نفس، شهوت، انتقام، حرص، حسادت، تنبلی، ترس، غم و اندوه، قادر به «دیدن» فرزند درونی دیگران می شویم.  و غیره. هر چه بیشتر «خوب» را در دیگران ببینیم، بیشتر می‌توانیم واقعیت حقانیت واقعی خود را بیان کنیم و در نتیجه از دیوارهایی رهایی پیدا کنیم که باعث می‌شوند احساس جدایی از خالق خود و از یکدیگر کنیم.  

گاهی اوقات ناتوانی ما در کنترل خشم ناشی از احساس گناه درونی ما نسبت به گناهان یا رویدادهای قبلی است که در اعماق درونمان معتقدیم تقصیر خودمان بوده است و به عنوان روشی برای محافظت از خود (چون نمی‌خواهیم توبه کنیم و راه خود را اصلاح کنیم. ، یا به این دلیل که احساس می کنیم شایسته بخشش نیستیم). ما دیوارهای جلال و غرور کاذب را در اطراف شرم خود قرار می دهیم و سعی می کنیم از خدا و دیگران پنهان شویم - اما این فقط باعث می شود که قلب های خودمان نسبت به حقیقت سخت تر شود و فقط خودمان را از طریق تلاش برای فریب دادن دیگران فریب می دهیم. فرار یا پنهان شدن از واقعیت ذات واقعی ما. خشم ناشی از احساس گناه، تنها زمانی احساس گناه را بدتر از قبل می کند که ما به طور تکانشی با گفتن کلمات آزاردهنده یا نادرست که باعث درد و رنج دیگران می شود، بر احساس خشم خود عمل کنیم. این خشم ما را بیشتر می‌افزاید و سپس خشم ما را به سمت خودمان سوق می‌دهد و به شهادت بر علیه خودمان نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می‌شویم که در واقع شایسته بازگشت به سوی خالق خود نیستیم. این بذر خطرناک شک و تردید را در ذهن و قلب ما در مورد ذات بخشنده و مهربان خالقمان می کارد (زمانی که اشتباه می کنیم و توبه می کنیم و راه خود را اصلاح می کنیم) و در مورد واقعیت واقعی او که او در واقع به ما نزدیکتر است. نسبت به خودمان اضطراب و افسردگی تأثیر زیادی بر احساس خوب بودن ما دارد زیرا احساس می کنیم به هدف عالی خود از بیان خود صادق نیستیم.  

تمام خشم و انتقام ما که در زندگی گذشته خود اعمال کرده ایم - که روابط را از بین برده و باعث شده است که گناه کنیم / احساس بیشتری نسبت به خالق خود داشته باشیم - آیا کاملاً بی ارزش هستند؟ آیا هیچ گنج یا هدفی در راه های شیطانی قبلی ما وجود ندارد؟ مطمئناً با تأمل در احساسات و ابراز خشم و انتقام و عبرت گرفتن از اشتباهات گذشته خود، می‌توانیم حکمتی را مانند مرواریدهای گنج بیرون بکشیم که می‌توان آن را در تجارب حال و آینده خود به کار برد و با توبه و مسئولیت رفتار خود. آیا می توانیم به خالق خود نزدیک شویم؟  

خشم/انتقام چگونه به دیگران آسیب می رساند؟

ناتوانی ما در کنترل بهتر خشم خودخواهانه و پیگیری انتقام، منجر به درد و رنج غیرضروری برای دیگران می شود و به دنبال از بین بردن ادراک و واقعیت هسته اصلی رابطه مستقیم صلح آمیز است که فرد با خالق خود و سایر افراد دارد.  ایجاد. از هم پاشیدگی شراکت ها، پیوندهای خانوادگی، و دوستی ها، تأثیر گسترده تری بر جوامع ما دارد و در سطح جهانی باعث تفرقه و ویرانی می شود. این بیشتر به خشم، انتقام، ترس و اضطراب در دیگران دامن می‌زند و اغلب منجر به این می‌شود که دیگران با پوشاندن لباس‌ها/دیوارهایی که جوهر و هویت واقعی آن‌ها را می‌پوشانند، از خود در برابر ظلم و رفتار کنترل‌کننده ما محافظت کنند. اغلب منجر به این می شود که دیگران احساس "سوءاستفاده، بدرفتاری، سوء تفاهم، قضاوت نادرست، مورد بی مهری" داشته باشند و در نتیجه توانایی آنها را برای جبران بدی خود با نیکی و تبدیل تاریکی خود به نور، به دلیل "تردید در خود و بی اعتمادی به دیگران" ضعیف می کند. «تردید» که خشم و انتقام خودخواهانه ما نسبت به همنوعانمان می‌تواند به دیگران منجر شود - در نهایت می‌تواند آنها را به عشق بی‌قید و شرط خالق خود و انگیزه آنها برای رسیدن به هدف عالی در راه‌های صلح، حقیقت، عشق و عدالت «تردید» کند. ، و به خودمان منعکس می شود. این امر توانایی ما و آنها را برای قیام و مسئولیت پذیری، ایمان به خالق خود و خدمت به او با بهترین پتانسیل خود کاهش می دهد.  

چگونه می توانم از خشم/انتقام خود بلند شوم یا از آن برای کمک به تبدیل تاریکی به نور استفاده کنم؟

در اینجا چند سؤال مربوط به خود بازتابی وجود دارد که ممکن است کمک کند:  

 

1) صبر: ما می توانیم یاد بگیریم که خشم خود را بهتر کنترل کنیم (تجلی آن از طریق گفتار و رفتار مضر) از طریق کار بر روی صبر خود (به یاد خدا در دل خود تا آنجا که ممکن است - به دنبال یکی کردن رضایت خود با رضایت او). مبارزه و سختی و تجارب چالش برانگیز زندگی از طریق از دست دادن ثروت، سلامتی و زندگی می تواند به ما کمک کند تا در مواقع سخت صبورتر باشیم. سپس از این صبر حاصل از تجربیات گذشته می توان برای کمک به کنترل بهتر خشم و تمایل به انتقام در موقعیت های فعلی و آینده استفاده کرد.   

2) فروتنی: ما می‌توانیم یاد بگیریم که هر کینه و عصبانیتی را که نسبت به دیگران احساس می‌کنیم، بهتر «رها کنیم» با تلاش برای دیدن دیدگاه آنها در هر اختلاف نظر. این را می توان با «گوش دادن» بیشتر به دیدگاه ها و داستان های دیگران و یادگیری از تجربیات آنها انجام داد. هر فردی که ملاقات می کنیم می تواند از این طریق به ما کمک کند تا از طریق یادگیری از دیدگاه دیگر، خودمان را بهتر کنیم. اگر دیگران را به همان اندازه که خودمان می‌بینیم از نظر خالقمان مهم بدانیم، مایلیم به دیگران گوش دهیم و از آنها یاد بگیریم. وقتی نسبت به دیگران مغرور هستیم و خودمان (یا دیدگاه و هدفمان) را «لایق‌تر» یا بهتر از آنها می‌دانیم، کمتر تمایل داریم که به آنها گوش دهیم و از آنها یاد بگیریم.  

3. بخشش: هر چه بیشتر سعی کنیم از دیدگاه دیگران درک کنیم، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم خطاهای آنها را ببخشیم و ببخشیم و به جای قضاوت سخت، شفقت و رحمت نشان دهیم. به این ترتیب ما بیشتر می‌توانیم خشم خود را «رها کنیم» و کمتر احتمال می‌دهیم که از همسایه خود کینه داشته باشیم. هر چه بیشتر بتوانیم دیگران را ببخشیم، خودمان بیشتر احساس می کنیم که توسط خالق خود بخشیده شویم و بیشتر می توانیم با توبه به سوی او بازگردیم، مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیریم و خشم خود را رها کنیم. خودمان از اشتباهات گذشته مان  

4. احترام:  کار بر روی "احترام" ما به خلقت می تواند به ما کمک کند تا بتوانیم با دیگران همانگونه رفتار کنیم که خودمان دوست داریم در جریان اختلافات و مشاجرات با ما رفتار شود. هر چه بیشتر به یکدیگر احترام بگذاریم، احتمال اینکه در گفتار و رفتار خود بی ادب و پرخاشگر باشیم، کمتر می شود و بیشتر می توانیم عشق خود را به روش های فداکارانه ابراز کنیم. احترام و تواضع دست به دست هم می دهند. ما نمی توانیم واقعاً بدون احترام دوست داشته باشیم. ما نمی توانیم خشم و انتقام خودخواهانه (به دلیل نفرت بی اساس) را بدون احترام (به دلیل عشق بی اساس) تغییر دهیم.  

5. شفقت:  هر چه نسبت به یکدیگر شفقت بیشتری داشته باشیم، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم هر گونه هیجان منفی خشم نسبت به یکدیگر را کنار بگذاریم، خطاهای یکدیگر را ببخشیم و ببخشیم، با یکدیگر صبور باشیم و بدی را با نیکی جبران کنیم. از شر با شر  

6. حقیقت/یکپارچگی:  هر چه با خود و دیگران صادق تر باشیم و هر چه بیشتر به دنبال بیان احساسات، افکار واقعی، استفاده از گفتار و رفتار با رفتار درست باشیم، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانیم امیال خودخواهانه خود را تغییر دهیم که به منفی و منفی ما دامن می زند. خشم ویرانگر، به احساسی که اشتیاق ما به حقیقت و عدالت برتر را بر اساس اراده عالی خالق ما تقویت می کند. با حقیقت، توانایی قضاوت بهتر در مورد درست از نادرست به وجود می آید که می تواند برای ایجاد عدالت و صلح بیشتر در روابط خانوادگی، جوامع و در سطح جهانی اعمال شود.  

7.: عشق:  هرچه بیشتر خالق خود را با ذهن و قوت قلب خود دوست داشته باشیم و یکدیگر را مانند خودمان دوست داشته باشیم، توانایی "دیدن" خوبی های دیگران را بیشتر می کنیم و بنابراین کمتر احتمال دارد که حتی احساسات منفی نسبت به آنها احساس کنیم.

8: عدالت:  کار بر روی درک ما از عدالت واقعی می تواند ما را به این درک برساند که خالق ما بسته به رفتار ما با دیگران با ما رفتار خواهد کرد و آنچه را که بکاریم درو می کنیم. این می تواند به ما کمک کند تا برای قبول مسئولیت گفتار و رفتار خود و کنترل بهتر افکار و عواطف خود تلاش کنیم تا نیت بدی نسبت به همنوعان خود نداشته باشیم و بر روی خواسته های شیطانی خود که به خشم منفی ما دامن می زند، غلبه کنیم. انتقام گرفتن هر چه بیشتر به دیگران رحم کنیم، رحمت بیشتری نسبت به ما نشان داده خواهد شد. این عدالت است.  

9. صلح:  تلاش برای برقراری صلح بین برادران و دوستان می تواند به ما کمک کند که کمتر واکنش نشان دهیم و به شر با شر پاسخ دهیم. چگونه می توانیم صلح برقرار کنیم بدون اینکه بدی را با خیر جبران کنیم (مگر اینکه فعالانه تحت ظلم قرار بگیریم؟)  

10: ایمان:  ایمان و اعتماد به خالق خود می تواند به ما کمک کند تا در برابر اراده ای که از اراده ما بالاتر است تسلیم شویم، خشم خود را رها کنیم، نیاز خود به "کنترل" را کنار بگذاریم (زیرا او در کنترل و داناست و ما اعتماد داریم که همه چیز از اوست و فرصتی است برای بهبود روحی خود) و بنابراین انتقام را برای عادل ترین، آهسته خشمگین ترک می کنیم، در حالی که به دنبال پاکسازی خود هستیم تا اراده او و اراده ما به عنوان "یک" متحد شوند و تا بتوانیم ظرفهای پاک نور، عشق، صلح، حقیقت و عدالت او در خلقت باشیم.  

11: به دست آوردن  دانش، حکمت و درک: جستجوی حقیقت و رشد خود  از طریق کتاب مقدس، داستان های پیامبران و رسولان، مشورت گرفتن از دیگران، تأمل در خود و از طریق به اشتراک گذاشتن تجربه زندگی با دیگران. درس گرفتن از اشتباهات خود و استفاده از آن خرد برای تبدیل بدی به خیر، تاریکی به روشنایی.

12: انضباط نفس: در دعا، مراقبه و اعمال منظم محبت آمیز/صدقه. روزه می تواند به این امر کمک کند.  

13: قدردانی:  به خالق ما برای زندگی با به اشتراک گذاشتن هدایا، برکات و استعدادهایمان در راه های صلح با کمک به دیگران با عشق ایثارگرانه.

1 4: فداکاری: دادن و به اشتراک گذاشتن آنچه دوست داریم با دیگران نیازمند به خاطر عشق بالاتر و هدف در خدمت خالق خود

15: اطاعت:  اطاعت از خالق خود و قانون او مطابق با بهترین دانش و درک ما از کتاب مقدس ابراهیمی - در حالی که به دنبال حقیقت هستیم - اطاعت از ترس و عشق به خالق خود و خلقت. به دنبال حفظ رابطه خالص و مستقیم با خدای یگانه خود، خالق، بدون واسطه یا همراهی/اطاعت/ستایش خدایان دروغین (هر چیزی که می دانیم دروغ است) در کنار او.

15: استقامت و امید:  هرگز تسلیم نشوید. هر بار که زمین می خوریم بلند می شویم. توبه کردن، هر بار اشتباه می کنیم. هرگز امید خود را به رحمت، بخشش، عدالت و محبت فراوان خالق خود نسبت به هر یک از مخلوقاتش از دست ندهیم.  

16: از مواد مسموم کننده و قمار / مواد اعتیاد آور اجتناب کنید.  مسکرات مانند الکل و مواد غیرقانونی می تواند قضاوت ما و توانایی ما برای کنترل احساسات ما را که توسط امیال شیطانی خودخواهانه ما مانند نفس، شهوت، حسادت، حرص، خشم، نفرت، تنبلی، ترس ها و غم ها تحریک می شود، تیره کند. احتمالاً از طریق گفتار و رفتار پرخاشگرانه مضر بر احساسات منفی ما تأثیر می گذارد. این مواد تمایل به اعتیاد دارند، و هر چه بیشتر به آنها معتاد باشیم، بیشتر "کنترل" خود را از دست می دهیم و ضعیف می شویم و نمی توانیم از افکار و احساسات منفی خود بالاتر برویم یا تاریکی را به نور تبدیل کنیم. اغلب می بینیم که روابطمان به دلیل این مسکرات و به دلیل اعتیادمان به آنها از بین می رود.  

17: از صحبت های بیهوده / غیبت / تهمت / جادو / جادو اجتناب کنید:  این راه‌ها در کتاب مقدس شیطانی تلقی می‌شوند و منجر به آسیب رساندن به روابط ما و دیگران می‌شوند و به خشم خود و دیگران دامن می‌زنند.

18: تغییر گرایش شیطانی:  از طریق تأمل عمیق در خود و مراقبه در مورد افکار، احساسات، گفتار و رفتار در حالی که به دنبال راهنمایی از خالق خود هستیم. هر چه بیشتر از اشتباهات قبلی/راه های شیطانی خود یاد بگیریم که توسط نفس، حرص، حسادت، شهوت، تنبلی، ترس ها، خشم، غم ها، اعتیادها هدایت می شد - توانایی ما در استفاده از این خرد برای قیام و پرواز به سمت بالاتر بیشتر می شود. قلمروهای معنوی و با انجام کارهای نیک خالق خود را تجلیل کنیم. هر چه بالاتر می‌رویم، عمیق‌تر می‌توانیم به این واقعیت فیزیکی شیرجه بزنیم و تاریکی را به نور تبدیل کنیم، با نمونه‌های خوبی از یک انسان صالح و الهام بخش دیگران برای جستجوی گنجینه‌های پنهان خود و استفاده از آنها در مسیرهای صلح.

بیاد داشته باشیم که خداوند عادل‌ترین، در مجازات سخت‌گیر، بخشنده‌ترین و رحیم‌ترین است، آهسته در برابر خشم، و مهربان‌تر به همه مخلوقاتش. باشد که او همه ما را راهنمایی کند تا به او نزدیک شویم، راه های شیطانی خود را رها کنیم و نیکی کنیم. ستایش و سپاس از آن خدای یگانه ماست، خالق، استاد، پروردگار، پادشاه جهانیان که زیباترین صفات به او تعلق دارد - ما از آن او هستیم و به او باز می گردیم.  

برخی از نقل قول های کتاب مقدس در مورد خشم / انتقام

 

و خداوند به او گفت: پس هر که قابیل را بکشد، هفت برابر از او انتقام خواهد شد. و خداوند علامتی بر قابیل گذاشت تا مبادا کسی که او را بیابد او را بکشد. پیدایش 4:15

 

اگر شمشیر درخشانم را تیز کنم و دستم قضاوت را بگیرد. من از دشمنان خود انتقام خواهم گرفت و به کسانی که از من متنفرند پاداش خواهم داد. تثنیه 32:41

 

ای ملتها با قوم او شاد باشید زیرا او انتقام خون بندگان خود را خواهد گرفت و از دشمنان خود انتقام خواهد گرفت و به سرزمین خود و قوم خود رحم خواهد کرد. تثنیه 32:43

خداوند به موسی گفت: «از مدیانیان برای بنی اسرائیل انتقام بگیر. پس از آن نزد قوم خود محشور می شوید. پس موسی به قوم گفت: «عده‌ای از مردان خود را برای جنگ با مدیانیان مسلح کنید تا انتقام خداوند را از آنان انجام دهند. هزار نفر از هر قبایل اسرائیل را به جنگ بفرست.» پس دوازده هزار مرد مسلح برای جنگ، هزار نفر از هر قبیله، از قبیله‌های اسرائیل تهیه شدند. 6 موسی ایشان را به جنگ فرستاد، از هر قبیله، هزار نفر، همراه با فینهاس، پسر العازار، کاهن، که با خود اشیاء عبادتگاه و شیپورها را برای علامت دادن برد. آنها با مدیان جنگیدند، همانطور که خداوند به موسی دستور داد، و همه را کشتند. از جمله قربانیان آنها، اوی، رکم، زور، حور و ربا، پنج پادشاه مدیان بودند. بلعام پسر بئور را نیز با شمشیر کشتند. بنی‌اسرائیل زنان و کودکان مدیانی را اسیر کردند و تمام گله‌ها، گله‌ها و اموال مدیان را به غارت بردند. آنها تمام شهرهایی را که مدیانیان در آنجا ساکن شده بودند و همچنین تمام اردوگاههای آنها را به آتش کشیدند. آنها تمام غارت و غنایم، اعم از مردم و حیوانات را بردند، و اسیران، غنایم و غارت را نزد موسی و العازار کاهن و جماعت بنی‌اسرائیل در اردوگاهشان در دشت موآب، در کنار رود اردن، مقابل اریحا آوردند. موسی، العازار کاهن و همه سران جامعه به استقبال آنها در بیرون اردوگاه رفتند. موسی از افسران ارتش - فرماندهان هزاران و فرماندهان صدها - که از جنگ برگشته بودند عصبانی بود. "آیا به همه زنان اجازه زندگی دادی؟" از آنها پرسید. «آنها کسانی بودند که به توصیه بلعام عمل کردند و بنی اسرائیل را در واقعه فعور به بی وفایی به خداوند ترغیب کردند، به طوری که طاعون قوم خداوند را فرا گرفت. حالا همه پسرا رو بکش و هر زنی را که با مردی همخوابه است را بکشید، اما هر دختری را که تا به حال با مردی نخوابیده است، برای خود نگه دارید. اعداد 31:1-15

 

و او به او گفت: «ای پدرم، اگر دهانت را به روی خداوند گشودی، مطابق آنچه از دهانت بیرون آمده با من رفتار کن. زیرا خداوند از دشمنان تو، یعنی از بنی عمون، انتقام تو را گرفته است. داوران 11:36

 

عادل از دیدن انتقام شادی خواهد کرد و پاهای خود را به خون شریر خواهد شست. مزامیر 58:10

 

ای یهوه خدایی که انتقام از آن اوست. ای خدایی که انتقام از آن است، خودت را نشان بده. مزامیر 94:1

 

ای یهوه خدای ما تو به آنها پاسخ دادی. مزامیر 99:8

 

برای انتقام از بتها، [و] مجازات بر مردم. ص سلمس 149:7

 

زیرا حسادت خشم انسان است، پس در روز انتقام رحم نخواهد کرد. امثال 6:34

 

زیرا [این] روز انتقام خداوند، [و] سال جزا برای مناقشه صهیون است. اشعیا 34:8

 

به آنان که دل هراسان هستند بگو: قوی باشید، نترسید، اینک خدای شما انتقام خواهد آمد، و خدا نیز جزا خواهد داد. او خواهد آمد و شما را نجات خواهد داد. اشعیا 35:4

 

برهنگی تو آشکار خواهد شد، آری، شرمندگی تو نمایان خواهد شد. اشعیا 47:3

 

زیرا که عدالت را مانند سینه بند بر سر گذاشت و کلاه خود را بر سر نجات بخشید. و جامه انتقام بر تن کرد و مانند خرقه غیرت پوشیده شد. اشعیا 59:17

 

تا سال مقبول خداوند و روز انتقام خدای خود را اعلام کنیم. برای تسلی دادن همه عزاداران؛ اشعیا 61:2

 

زیرا روز انتقام در قلب من است و سال نجات من فرا رسیده است. اشعیا 63:4

 

امّا ای خداوند صبایوت، که عادلانه داوری می‌کنی، که افسار و دل را می‌آزمایی، بگذار انتقام خود را از ایشان ببینم، زیرا من دلیل خود را برای تو آشکار کرده‌ام. ارمیا 11:20

 

اما ای یهوه صبایوت، که عادلان را می‌آزمایی و افسار و دل را می‌بینی، بگذار انتقام خود را از آنها ببینم، زیرا من دعوی خود را به روی تو گشودم. ارمیا 20:12

 

زیرا این روز یهوه، یهوه صبایوت، روز انتقام است تا از دشمنان خود انتقام او را بگیرد، و شمشیر خواهد خورد و از خون آنها سیر و مست خواهد شد، زیرا خداوند یهوه. از لشکریان در شمال کشور در کنار رود فرات قربانی دارد. ارمیا 46:10

 

در اطراف او فریاد بزنید. او دست خود را داده است. پایه هایش فرو ریخته، دیوارهایش فرو ریخته است. زیرا این انتقام خداوند است. از او انتقام بگیرید. همانطور که او کرده است، با او رفتار کنید.  ارمیا 50:15

 

صدای آنانی که می گریزند و از زمین بابل می گریزند تا در صهیون انتقام یهوه خدای ما و انتقام معبد او را اعلام کنند. ارمیا 50:28

 

از وسط بابل فرار کن و هر کس جان خود را رها کن. زیرا این زمان انتقام خداوند است. او به او پاداش خواهد داد. ارمیا 51:6

 

فلش ها را روشن کنید. سپرها را جمع کنید. خداوند روح پادشاهان ماد را برانگیخته است. زیرا این انتقام خداوند، انتقام معبد اوست. ارمیا 51:11

 

بنابراین خداوند چنین می گوید. اینک من از تو دفاع خواهم کرد و از تو انتقام خواهم گرفت. و دریای او را خشک خواهم کرد و چشمه هایش را خشک خواهم کرد. ارمیا 51:36

 

تو تمام انتقام [و] تمام خیالاتشان را از من دیدی. مرثیه 3:60

 

که ممکن است باعث خشم شود تا انتقام بگیرد. من خون او را بر بالای صخره ای نهادم تا پوشانده نشود. حزقیال 24:8

 

خداوند یهوه چنین می گوید. زیرا که ادوم با انتقام با خاندان یهودا برخورد کرده و به شدت از آنها انتقام گرفته است. حزقیال 25:12

 

و به دست قوم خود اسرائیل انتقام خود را از ادوم خواهم گرفت. خداوند یهوه می گوید و آنها انتقام مرا خواهند دانست. حزقیال 25:14

 

خداوند یهوه چنین می گوید. زیرا فلسطینیان انتقام گرفته اند و با دلی کینه توز انتقام گرفته اند تا به خاطر نفرت کهنه [آن را] از بین ببرند. حزقیال 25:15

 

و من انتقام بزرگی از آنها با سرزنشهای خشمگین خواهم گرفت. و هنگامی که انتقام خود را از آنها خواهم گرفت، خواهند دانست که من خداوند هستم. حزقیال 25:17

 

و انتقام را با خشم و غضب از امت ها خواهم گرفت، چنان که نشنیده اند. میکاه 5:15

 

همانطور که سدوم و گوموره و شهرهای اطراف آن‌ها به همین ترتیب، خود را به زنا می‌سپارند و بدن غریبی را دنبال می‌کنند، به عنوان نمونه معرفی شده‌اند که از انتقام آتش ابدی رنج می‌برند. یهودا 1:7

 

زیرا این روزها روزهای انتقام است تا هر آنچه مکتوب است تحقق یابد. لوقا 21:22

«از بدی روی گردان و نیکی کن؛ صلح طلب کن و آن را دنبال کن». مزمور 34:14

 

در روحیه خود زود عصبانی نشوید، زیرا خشم در آغوش احمقان نشسته است. جامعه 7:9

 

ناراحتی احمق یکباره معلوم می شود، اما عاقل توهین را نادیده می گیرد. امثال 12:16

 

از خشم خودداری کن و خشم را رها کن! خودت را ناراحت نکن؛ فقط به شر گرایش دارد. زیرا که بدکاران منقطع خواهند شد، اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد. مزمور 37:8-9

 

بدی را با بدی و توهین را با توهین جبران نکن. بلكه بدى را با بركت جبران كنيد، زيرا به اين امر خوانده شده ايد تا وارث نعمت باشيد. اول پطرس 3:9

 

انتقام گرفتن از آن من است. من جبران خواهم کرد. به وقتش پایشان بلغزد. روز مصیبتشان نزدیک است و عذابشان بر آنها شتاب زده است.» تثنیه 32:35

 

«به دنبال انتقام و کینه توزی از هیچ کس در میان قوم خود مباش، بلکه همسایه خود را مانند خود دوست بدار. من خداوند هستم. لاویان 19:18

 

و هنگامی که به دعا ایستاده اید، اگر چیزی را بر ضد کسی دارید، ببخشید تا پدر آسمانی شما گناهان شما را بیامرزد.» مرقس 11:25

 

نفرت به درگیری دامن می زند، اما عشق همه خطاها را می پوشاند. امثال 10:12

 

نگویید: "من تاوان این اشتباه را به شما پس خواهم داد!" منتظر خداوند باشید و او انتقام شما را خواهد گرفت. امثال 20:22

 

نگویید: «با آنها همان‌گونه رفتار خواهم کرد که با من کردند. من بابت کاری که انجام دادند به آنها پس خواهم داد.» امثال 24:29

 

سپس پطرس نزد عیسی آمد و پرسید: «خداوندا، چند بار برادر یا خواهرم را که به من گناه می کند ببخشم؟ تا هفت بار؟» عیسی پاسخ داد: «به شما می گویم نه هفت بار، بلکه هفتاد و هفت بار. متی 18:21-22

 

خداوند خدایی است که انتقام می گیرد. ای خدایی که انتقام می گیری، بدرخش. ای قاضی زمین برخیز. به افراد مغرور آنچه را که لیاقتش را دارند برگردانید. مزمور 94: 1-2

 

شنیده اید که گفته شد چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان.  اما من به شما می گویم که در برابر شخص شرور مقاومت نکنید. اگر کسی به گونه راست شما سیلی زد، گونه دیگر را نیز به او بچرخانید. متی 5:38-39

 

«اما به شما که گوش می دهید می گویم: دشمنان خود را دوست بدارید، به کسانی که از شما نفرت دارند نیکی کنید، به کسانی که شما را نفرین می کنند برکت دهید، برای کسانی که با شما بدرفتاری می کنند دعا کنید. لوقا 6:27-28

 

مانند کسی که در روز سرد جامه ای را برمی دارد، یا مانند سرکه ای که بر زخم می ریزد، آن کس است که برای دلی غمگین ترانه می خواند. اگر دشمنت گرسنه است به او غذا بده تا بخورد. اگر تشنه است به او آب بدهید تا بنوشد. با این کار زغال های سوزان را بر سر او انباشته خواهی کرد و خداوند به تو پاداش خواهد داد. امثال 25:20-22

 

و اگر کسی می خواهد از شما شکایت کند و پیراهن شما را بگیرد، کت خود را نیز تحویل دهید. اگر کسی شما را مجبور کرد یک مایل بروید، با او دو مایل بروید. به کسی که از تو می خواهد ببخش و از کسی که می خواهد از تو قرض بگیرد روی گردان. شنیده اید که گفته شده است، همسایه خود را دوست بدار و از دشمن خود متنفر باش. اما من به شما می گویم که دشمنان خود را دوست بدارید و برای کسانی که به شما جفا می کنند دعا کنید تا فرزندان پدر خود در آسمان باشید. خورشید خود را بر شرور و نیکوکار طلوع می کند و بر نیکوکاران و ناصالحان باران می بارد. متی 5:40-45

 

انسان صبور بهتر از جنگجو، دارای خویشتن داری از کسی که شهر را تصاحب می کند. امثال 16:32

عقل خوب آدمی را در عصبانیت کند می کند و این افتخار اوست که از یک تخلف چشم پوشی کند. امثال 19:11

 

یک پاسخ آرام خشم را از بین می برد، اما یک کلمه تند خشم را برمی انگیزد. امثال 15:1

«خوشا به حال مهربانان، زیرا آنها رحمت خواهند شد. متی 5:7

 

چه چیزی باعث دعوا و چه چیزی باعث دعوا بین شما می شود؟ آیا این نیست که احساسات شما در درون شما در حال جنگ است؟ یعقوب 4:1

 

مردی نادرست نزاع می کند و نجوا کننده دوستان نزدیک را از هم جدا می کند. امثال 16:28

 

آیا مردی را می بینی که از نظر خودش عاقل باشد؟ امید به احمق بیشتر از اوست. امثال 26:12

 

پس اگر هدیه خود را در قربانگاه تقدیم می کنید و در آنجا یادتان می آید که برادرتان چیزی علیه شما دارد، هدیه خود را آنجا جلوی قربانگاه بگذارید و بروید. اول با برادرت آشتی کن و بعد بیا و هدیه ات را تقدیم کن. متی 5:23-24

 

نگویید من بدی را جبران خواهم کرد. منتظر خداوند باشید و او شما را نجات خواهد داد. امثال 20:22

 

«اگر کسانی را که دوستت دارند دوست داری، چه سودی برای تو دارد؟ زیرا حتی گناهکاران هم کسانی را دوست دارند که آنها را دوست دارند. و اگر به کسانی که به شما نیکی می کنند نیکی کنید، آن چه سودی برای شما دارد؟ زیرا حتی گناهکاران نیز همین کار را می کنند. و اگر به کسانی که از آنها انتظار دارید قرض بدهید، چه اعتباری برای شما دارد؟ حتی گناهکاران هم به گناهکاران وام می دهند تا همان مبلغ را پس بگیرند. امّا دشمنان خود را دوست بدارید و نیکی کنید و قرض دهید بدون هیچ انتظاری، و اجر شما بسیار خواهد بود و فرزندان حق تعالی خواهید بود، زیرا او با ناسپاسان و بدکاران مهربان است. مهربان باش، چنانکه پدرت مهربان است. ... لوقا 6:32-42

 

 

و همانطور که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند، با آنها چنین کنید. لوقا 6:31

 

 

«قضاوت نکنید تا مورد قضاوت قرار نگیرید. زیرا با قضاوتی که بیان می کنید، داوری خواهید شد و با میزانی که به کار می برید، برای شما سنجیده خواهد شد. چرا ذره ای را که در چشم برادرت است می بینی، اما کنده ای را که در چشم خود است نمی بینی؟ یا چگونه می توانی به برادرت بگویی: «بگذار دانه را از چشمت بیرون کنم» در حالی که کنده در چشم خودت هست؟ ای منافق، اول کنده را از چشم خود بیرون بیاور، آنگاه آشکارا می بینی که ذره را از چشم برادرت بیرون کنی. متی 7: 1-5

 

و اینک، وکیلی برخاست تا او را مورد آزمایش قرار دهد و گفت: "استاد، من برای به ارث بردن زندگی جاودانی چه کنم؟" او به او گفت: «در شریعت چه نوشته شده است؟ چگونه آن را می خوانی؟» و او پاسخ داد: «یَهُوَه خدای خود را با تمام دل و با تمام جان و با تمام قوت و با تمام عقلت دوست بدار و همسایه خود را مانند خودت دوست داری.» و به او گفت: «درست جواب دادی. این کار را بکن و زنده خواهی شد.» لوقا 10:25-28

 

اگر کسى گمان کند که دیندار است و زبانش را مهار نکند و دلش را فریب دهد، دین او بی ارزش است. یعقوب 1:26

 

«پس هر چه دوست داری دیگران با تو بکنند، با آنان نیز بکن، زیرا این شریعت و پیامبران است. متی 7:12

 

وای بر کسانی که در نظر خود دانا و در نظر خود زیرک هستند! اشعیا 5:21

 

«خوشا به حال حلیمان، زیرا آنها وارث زمین خواهند بود. «خوشا به حال کسانی که گرسنه و تشنه عدالت هستند، زیرا آنها سیر خواهند شد. «خوشا به حال مهربانان، زیرا آنها رحمت خواهند شد. «خوشا به حال پاک دل، زیرا آنها خدا را خواهند دید. «خوشا به حال صلح کنندگان، زیرا آنها پسران خدا خوانده خواهند شد. متی 5: 5-9

 

 

و هنگامی که عیسی در خانه بر سر سفره نشسته بود، اینک بسیاری از باجگیران و گناهکاران آمدند و با عیسی و شاگردانش دراز کشیده بودند. وقتی فریسیان این را دیدند، به شاگردانش گفتند: «چرا معلم شما با باجگیران و گناهکاران غذا می خورد؟» اما چون آن را شنید، گفت: «کسانی که خوب هستند به طبیب نیازی ندارند، بلکه بیمارانی هستند. برو و یاد بگیر که این یعنی «من رحمت می‌خواهم، نه قربانی». زیرا نیامده‌ام تا عادلان را بخوانم، بلکه گناهکاران را بخوانم.» متی 9:10-13

 

 

هر چه کنی، به خود کنی، گرهمه نیک و بد کنی. پیمانه خوب، فشرده، تکان دادن به هم، دویدن در دامان شما قرار می گیرد. زیرا با پیمانه‌ای که به کار می‌برید، به شما سنجیده می‌شود.» لوقا 6:38  

 

هر که بدش می‌آید، با لب‌هایش خود را مبدل می‌کند و در دل فریب می‌زند. امثال 26:24-26

 

"از خشم خودداری کن و خشم را رها کن! خودت را ناامید نکن، این فقط به سوی بدی گرایش دارد." مزمور 37:8

 

«اما تو ای خداوند، خدایی بخشنده و بخشنده، دیر خشم و سرشار از محبت و وفاداری». مزمور 86:15

 

«کسی که دیر خشمگین است، خرد و شعور دارد، اما آن که عجول است، حماقت را بزرگ می‌کند». امثال 14:29

 

"مرد تندخو نزاع را برمی انگیزد، اما کسی که دیر عصبانی است نزاع را خاموش می کند." امثال 15:18

 

«با مردی که غضبناک شده دوستی نکن و با مردی که غضبناک است برو». امثال 22:24

 

"این را بدانید ای برادران عزیزم: هر کسی در شنیدن سریع باشد، در سخن گفتن دیر، و در عصبانیت کند باشد..." یعقوب 1:19

 

«...زیرا خشم انسان موجب عدالت خدا نمی شود.» یعقوب 1:20

"در روح خود زود عصبانی نشوید، زیرا خشم در دل احمقان جای می گیرد." جامعه 7:9

 

«اگر خشم حاکم بر تو بلند شد، جای خود را ترک مکن، زیرا آرامش، گناه‌های بزرگی را در پی خواهد داشت.» جامعه 10:4

 

"خدای من می گوید: "برای شریران صلح وجود ندارد." " اشعیا 57:21

 

و کسانی که از گناهان کبیره و زشتی ها دوری می کنند; و اگر خشمگین شوند، می بخشند. و كسانى كه پروردگارشان را اجابت مى كنند و نماز مى گزارند و كارشان را با مشورت هم انجام مى دهند و از آنچه به آنها روزى داده ايم مى دهند. و کسانی که وقتی به آنها ظلم می شود از خود دفاع می کنند. بازپرداخت عمل بد یک معادل آن است. اما هر کس ببخشد و مصالحه کند، پاداش او بر خداست. ظالم را دوست ندارد. و اما کسانی که بعد از ستم، قصاص می‌کنند، گناهی بر آنها نیست. سرزنش کسانی است که به مردم ستم می کنند و در زمین تجاوز می کنند بدون حق. اینها عذاب دردناکی خواهند داشت.

اما هر کس صبر کند و ببخشد، این نشانه عزم واقعی است. قرآن 42:37-43

 

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله پروردگار جهانیان است. الرحمن الرحیم. استاد روز قیامت. تو را می پرستیم و تو را یاری می خوانیم. ما را به مسیر مستقیم راهنمایی کن. راه کسانی که نعمت دادی، نه راه آنان که بر آنان خشم است و نه راه گمراهان. قرآن: 1

 

در غیاب او، قوم موسی گوساله ای را که از زیور آلات آنها ساخته شده بود، اختیار کردند - بدنی که پایین می آمد. آیا ندیدند که نمی تواند با آنها صحبت کند و به هیچ وجه آنها را راهنمایی نمی کند؟ برای عبادت بردند. آنها در اشتباه بودند. سپس چون پشیمان شدند و فهمیدند که خطا کرده اند، گفتند: «اگر پروردگار ما رحمت خود را بر ما نگذراند و ما را نبخشد، از زیانکاران خواهیم بود». و هنگامی که موسی خشمگین و مأیوس به سوی قوم خود بازگشت، گفت: چه کار زشتی در غیاب من کردی. آیا اوامر پروردگارت را به این عجله ترک کردی؟» و الواح را انداخت. و سر برادرش را گرفت و او را به سمت خود کشید. او گفت: «ای پسر مادرم، مردم بر من چیره شده‌اند و می‌خواستند مرا بکشند. پس مبادا دشمنان بر من تمجید کنند و مرا در زمره ستمکاران قرار مده! زیرا تو مهربان ترین مهربانان هستی.»

کسانی که گوساله را بت پرستیدند، در این دنیا مورد غضب پروردگارشان و خواری قرار گرفته اند. بنابراین ما مبتکران را مجازات می کنیم. و اما كسانى كه مرتكب گناه مى شوند و سپس توبه مى كنند و ايمان مى آورند، پروردگار شما پس از آن آمرزنده و مهربان است. وقتی خشم در موسی فروکش کرد، الواح را برداشت. در نسخه آنها هدایت و رحمت است برای کسانی که از پروردگارشان می ترسند. و موسی از قوم خود هفتاد مرد را برای قرار ما برگزید. چون رعشه آنها را به لرزه درآورد، گفت: «پروردگارا، اگر می خواستی، پیش از این آنها را هلاک می کردی و من را نیز. آیا ما را به خاطر کاری که احمقان در میان ما انجام داده اند نابود می کنی؟ این جز آزمایش توست که هر که را بخواهی با آن گمراه می‌کنی و هر که را بخواهی هدایت می‌کنی. تو حافظ ما هستی پس ما را ببخش و به ما رحم کن. تو بهترین آمرزنده ای.» «و برای ما نیکی در دنیا و آخرت بنویس. ما به تو روی آوردیم.» گفت: عذاب من بر هر کس که بخواهم می‌رسانم، ولی رحمت من بر همه چیز احاطه دارد. آن را برای کسانی که نیکوکار می‌کنند و صدقه می‌کنند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، مشخص می‌کنم.» کسانی که از پیامبر پیروی می کنند، پیامبر بی سواد که در تورات و انجیل در نزد خود ذکر شده است. آنان را به سوی نیکی هدایت می کند و از بدی باز می دارد و همه خوبی ها را برایشان حلال می کند و از بدی ها برایشان نهی می کند و بارها و غل و زنجیرهایی را که بر دوش است برمی دارد. کسانی که به او ایمان آوردند و او را گرامی داشتند و از او حمایت کردند و از نوری که با او نازل شد پیروی کردند اینان رستگارانند. قرآن 7: 148-157

 

تو و برادرت با آیات من برو و از یاد من غافل نشو. برو پیش فرعون او ظلم کرده است. ولی خوب باهاش حرف بزن شاید به یاد بیاورد یا کمی ترس داشته باشد.» گفتند: «پروردگارا، ما می ترسیم که ما را آزار دهد یا خشونت طلب کند.»

گفت: نترس، من با تو هستم، می شنوم و می بینم. قرآن 20:42-46

 

یک بار او وارد شهر شد، بدون توجه مردم آن. او در آن دو مرد را یافت که در حال جنگ بودند - یکی از فرقه خودش و دیگری از دشمنانش. یکی از فرقه او در برابر دشمنانش کمک خواست. پس موسی به او مشت زد و او را به پایان رساند. گفت: «این از اعمال شیطان است. او دشمنی است که آشکارا گمراه می کند.» گفت: پروردگارا من به خود ستم کردم، مرا ببخش. پس او را بخشید. او آمرزنده و مهربان است. گفت: پروردگارا، به اندازه ای که به من لطف کردی، هرگز یاور تبهکاران نخواهم بود. قرآن 28:15-17

 

موسی به او گفت: آیا می توانم از تو پیروی کنم تا بخشی از راهنمایی هایی را که به تو آموخته اند به من بیاموزی؟ گفت: با من نمی توانی تحمل کنی. و چگونه آنچه را که به آن علم نداری تحمل می کنی؟» گفت: انشاءالله مرا صبور خواهی یافت. و من به هیچ دستور تو سرپیچی نخواهم کرد.» فرمود: «اگر از من پیروی کردی، از من چیزی نپرس، تا زمانی که خودم آن را برایت ذکر کنم». پس به راه افتادند. تا اینکه وقتی سوار قایق شدند، آن را سوراخ کرد. گفت: آن را سوراخ کردی تا مسافرانش را غرق کنی؟ تو کار وحشتناکی انجام دادی.» گفت: مگر به تو نگفتم که نمی توانی با من تاب بیاوری؟ فرمود: مرا به فراموشی سرزنش مکن و راهم را بر من سخت مگردان. سپس به راه افتادند. تا اینکه وقتی با پسری برخورد کردند او را کشت. گفت: «آیا جان پاکی را که کسی را نکشت؟ تو کار وحشتناکی انجام دادی.» گفت: مگر به تو نگفتم که نمی توانی با من تاب بیاوری؟ گفت: اگر بعد از این از تو در مورد چیزی سؤال کردم، با من همنشینی نکن. تو از من بهانه گرفته ای.» پس به راه افتادند. تا اينكه وقتى به اهل شهرى رسيدند، از آنها غذا خواستند، ولى از پذيرايي از آنها امتناع كردند. در آنجا دیواری در شرف فروریختن پیدا کردند و او آن را تعمیر کرد. گفت: اگر می خواستی می توانستی برای آن پولی بگیری. گفت: این فراق من و تو است. من تعبیر آنچه را که نتوانستی تحمل کنی به تو می گویم. در مورد قایق، این قایق متعلق به فقرایی بود که در دریا کار می کردند. من می خواستم به آن آسیب برسانم، زیرا پادشاهی به دنبال آنها می آمد و هر قایق را به زور تصرف می کرد. و اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند و ما می ترسیدیم که ظلم و ستم بر آنها چیره شود. پس خواستیم که پروردگارشان کسى پاکتر و نزدیکتر به رحمت را جایگزین او کند. و اما دیوار متعلق به دو پسر یتیم شهر بود. زیر آن گنجی بود که متعلق به آنها بود. پدرشان مردی صالح بود. پروردگارت خواست که آنها به بلوغ خود برسند و سپس گنج خود را به عنوان رحمتی از جانب پروردگارت استخراج کنند. من به میل خودم این کار را نکردم. این تعبیر چیزی است که از تحمل آن ناتوان بودید.» قرآن 18:66-82

 

و داستان واقعی دو پسر آدم را برایشان بازگو کن: هنگامی که قربانی کردند و از یکی پذیرفته شد، ولی از دیگری پذیرفته نشد. گفت: تو را خواهم کشت. فرمود: «خداوند تنها از نیکوکاران می پذیرد». «اگر دستت را برای کشتن من دراز کنی، من دستم را برای کشتن تو دراز نخواهم کرد. زیرا من از خداوند پروردگار جهانیان می ترسم.» «ترجیح می‌دهم که گناه من و گناهت را تحمل کنی و از اهل آتش شوی. چنین است پاداش ستمکاران.» سپس روح او را به کشتن برادرش برانگیخت، پس او را کشت و از زیانکاران شد. سپس خداوند زاغی را فرستاد که زمین را می کند، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را بپوشاند. گفت: وای بر من! من نتوانستم مانند این کلاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم.» پس پر از حسرت شد. به همین دلیل برای بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کسی را بکشد، مگر اینکه برای قتل یا فساد در زمین باشد، مانند آن است که همه مردم را کشته است. و هر کس آن را نجات دهد، گویا همه مردم را نجات داده است... قرآن 5:27-32

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! مسکرات و قمار و بت پرستی و فالگیری از کارهای شیطانی است. از آنها بپرهیزید، باشد که رستگار شوید. شیطان می خواهد با مسکر و قمار بین شما نزاع و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد. دست برنمیداری؟ قرآن 5:90-91

 

و چه کسی گفتارش بهتر از کسی است که به سوی خدا بخواند و به درستی عمل کند و بگوید من از تسلیم کنندگان هستم؟

خیر و شر مساوی نیستند. بدی را با نیکی دفع کن، و کسی که دشمن تو بود مانند یک دوست صمیمی می شود. ولى جز صبوران به آن نمى‏رسند و جز سعادتمندان به آن نمى‏رسند. هنگامی که وسوسه شیطان شما را برانگیخت، به خدا پناه ببرید. او شنوا و داناست. قرآن 41:33-36

Powerful fire arrow in a strong hand. Background. Isolated.jpg
Screenshot 2023-12-05 at 2.53.39 PM.png
برای ایمیل ها مشترک شوید

با تشکر برای ارسال!

bottom of page