top of page
UGC logo.png

احترام و اطاعت

(این صفحه تمام نشده است - نیاز به اضافه شدن دارد)

"احترام" چیست؟

احترام یک احساس تحسین عمیق برای کسی یا چیزی است که به واسطه توانایی ها، ویژگی ها یا دستاوردهای او برانگیخته می شود. وقتی برای کسی احترام قائل هستیم، به احساسات، خواسته ها یا حقوق او احترام می گذاریم.

"اطاعت" چیست؟

چرا "احترام" مهم است؟

اگر ما به عنوان انسانیت بخواهیم بتوانیم در صلح و هماهنگی و در عین حال قدردانی از تنوع باشیم، احترام گذاشتن به دیگران به عنوان "انسان" دارای حقوق بشر بسیار مهم است. احترام گذاشتن به تمام بشریت به عنوان "مردم" دارای حقوق بشر، صرف نظر از نژاد، برچسب مذهبی، فرهنگ یا پیشینه به یکدیگر کمک می کند به یکدیگر نشان دهیم که به عنوان انسان "یک" هستیم، با هم "قوی تر" هستیم و همه ما به تلاش های یکدیگر در کمک به اجرای روان تر جامعه احترام می گذاریم و قدردانی می کنیم. احترام گذاشتن به کسانی که از ما مراقبت می کنند، مراقب ما هستند، به ما می آموزند و به ما کمک می کنند - مانند والدین، بزرگان و معلمان ما، بخشی از نشان دادن این است که به آنها قدردانی می کنیم و برای کارهایی که برای ما انجام داده اند سپاسگزاریم. وقتی به همه افرادی که با ایفای نقش در جامعه متعهد هستند و سخت کار می کنند احترام می گذاریم، این روشی است برای نشان دادن قدردانی از تلاش های آنها برای کمک به دیگران و نشان می دهیم که هیچ یک از ما بهتر از دیگران نیستیم مگر در عدالت، و این تا زمانی که همه ما هر آنچه در توان داریم برای کمک به مردم با هر نعمتی که داریم انجام دهیم - این تنها چیزی است که واقعاً مهم است.  احترام به بقیه خلقت و حیوانات و گیاهان و سایر گونه ها نیز حیاتی است اگر ما به عنوان انسان بخواهیم در صلح و هماهنگی بر روی زمین گیاهی خود زندگی کنیم بدون اینکه آن را از بین ببریم یا آسیب های غیرضروری به خلقت وارد کنیم. اگر بخواهیم از تضاد و آسیب برای دیگران و همچنین خودمان جلوگیری کنیم، اطاعت بر اساس قانون سرزمینی که در آن زندگی می کنیم و قوانین و روش های جوامع ما و در روابط خانوادگی ما نیز مهم است. رفتار با یکدیگر به گونه ای که خود ما می خواهیم با ما رفتار شود، مستلزم احترام به جان، دارایی، آزادی بیان، آزادی عبادت و اعتقاد آنها، و احترام به عقاید آنهاست - و اگر از طریق احترام و مدارا با آنها موافق نباشیم - تا زمانی که زیرا با این کار به دیگران صدمه نمی زنیم یا قانون را زیر پا نمی گذاریم. وقتی همه ما قوانین و مقرراتی را از طریق دموکراسی تنظیم می کنیم و به قوانین احترام می گذاریم، جامعه راحت تر پیش می رود. به عنوان مثال - اگر فقط یکی از ما به قوانین بزرگراه بی احترامی کند و از آن پیروی کند و در سمت اشتباه جاده رانندگی کند - این امر باعث هرج و مرج و تصادفات احتمالی می شود که باعث آسیب و آسیب به دیگران می شود. یا اگر در خانه شریک یا والدین خود زندگی می کنیم، باید قوانین خانه را رعایت کنیم. یا اگر برای شخص یا شرکتی کار می کنیم، باید از قوانین شرکت یا شخصی که برای او کار می کنیم، تبعیت کنیم. یا اگر در مدرسه ای شرکت می کنیم، رعایت و رعایت قوانین کلاس و محیط مدرسه برای ما مهم است. اگر تصمیم بگیریم از قوانین کسانی که بر ما اقتدار دارند سرپیچی کنیم، به احتمال زیاد از آن محیط «اخراج» خواهیم شد، زیرا منجر به اختلال در صلح و هماهنگی خواهد شد. گزینه دیگر این است که "با میل و رغبت" محیطی را ترک کنیم که در آن احساس نمی کنیم قادر به احترام گذاشتن یا اطاعت از قوانین نیستیم زیرا احساس می کنیم توانایی ما برای صادق بودن نسبت به موجودی برتر، آنچه را که باور داریم یا نسبت به خودمان سرکوب می کند. در این مواقع بسیاری هستند که در راه خدا یا به خاطر آنچه که به آن اعتقاد دارند (اگر فرصتی برای این کار داده شود) «هجرت» می کنند - زیرا در درون خود احساس ظلم می کنند و از بودن در محیطی که خود یا عزیزانشان در آنجا هستند احساس راحتی نمی کنند. به آن‌ها احترام گذاشته نمی‌شود یا اجازه ندارند آزادانه خودشان را بیان کنند.  

بسیاری از احکام خدا بر اساس کتاب مقدس مبتنی بر مفهوم "احترام" است. این "سکویی" است که عشق و شفقت و مهربانی و اعتماد و روابط می تواند در آن رشد کند. خداوند به ما توصیه می کند که با اطاعت از هدایتی که از طریق انبیا و رسولان به ما می دهد با توجه به توانایی ها و علم خود احترام بگذاریم و با قلب های خالصانه احترام به پدر و مادر و احترام به همه مخلوقات را داشته باشیم تا با همه مخلوقاتش مهربانی کنیم. در حالی که حقیقت جویی و عدالت را برای همه حفظ می کند.

"احترام" چگونه می تواند به ما کمک کند؟

وقتی در طول تربیت خود به دیگران احترام می گذاریم، احتمالاً از آنها یاد می گیریم و توصیه ها و راهنمایی هایی را که آنها به ما می دهند که می تواند به ما کمک کند تا نظم و انضباط را به ما بدهند و یک کد اخلاقی را بیاموزیم که به ما کمک می کند و ما را قادر می سازد، بپذیریم. وقتی توانایی بیشتری داریم دیگران را راهنمایی کنیم. نشان دادن احترام به این معنا نیست که باید هر چیزی را که دیگران می گویند باور کنیم و با آن موافق باشیم - با افزایش سن و رشد عقل، مسئولیت بیشتری پیدا می کنیم تا دانشی را که به ما داده شده و صحت آن را با استفاده از منطق و عقل و ذهن خود زیر سوال ببریم. و قلب ها از طریق تجربیات فردی خودمان می‌توانیم اطلاعاتی را که به ما منتقل شده است درک کنیم، و «حقیقت» خود را در سفرهای فردی خود بیابیم - و حتی اگر با دیگران موافق نباشیم، همیشه صلح‌آمیزتر و انسانی‌تر است، زمانی که بتوانیم. به نظرات آنها و نسخه "حقیقت" احترام بگذارند. احترام گذاشتن توسط افراد مهم زندگی ما در دوران رشد به ما می آموزد که چگونه نسبت به دیگران احترام قائل باشیم. احترام به این معناست که شما کسی را همان طور که هست بپذیرید، حتی زمانی که با شما متفاوت است یا با او موافق نیستید. احترام در روابط ما باعث ایجاد احساس اعتماد، امنیت و رفاه می شود. وقتی واقعاً به یکدیگر احترام می گذاریم، به احتمال زیاد به نظرات آنها گوش می دهیم و سعی می کنیم دیدگاه آنها را بیشتر درک کنیم. در مورد ما کمتر می شود و بیشتر درباره آنها. به این ترتیب ما برای یادگیری از دیگران "بازتر" می شویم، و امیدواریم آنها نیز بازتر باشند و الهام بیشتری برای احترام گذاشتن به ما و گوش دادن به دیدگاه ما داشته باشند. این به ما کمک می کند تا بهتر ارتباط برقرار کنیم و یکدیگر را درک کنیم - بخش مهمی از هر رابطه است. اما احترام گذاشتن به کسی کافی نیست - ما باید این احترام را فعالانه با استفاده از گفتار و رفتار مناسب، متواضع و با ملاحظه و ملایم با یکدیگر، نرم در گفتار، حین گوش دادن صبور، و از القاب آزاردهنده و توهین آمیز پرهیز کنیم. کلمات می توانند فوق العاده آزاردهنده باشند و باعث درگیری و خشم دیگران شوند، تلافی را تسریع کنند و به جنگ و تجاوز منجر شوند. تا آنجا که ممکن است باید از آن پرهیز کرد - و اگر احساس کرد که نمی تواند به کسی یا چیزی به دلیل تفاوت شدید عقیده یا اعتقادی "احترام" کند، بهتر است برای او آرزوی آرامش کرد و راه برود یا از آن دور شود. به همین ترتیب، اگر در سرزمینی زندگی می کنیم و با قوانین و مقررات آن موافق نیستیم - به جای بی احترامی یا سرپیچی از آنها - بهتر است  ترک کنیم و به جای دیگری مهاجرت کنیم که بیشتر با اعتقادات و اعمال ما مطابقت دارد. این بدان معنا نیست که ما باید آنقدر محترم باشیم که مردم به سادگی اجازه ندهند نظر خود را بیان کنند - در واقع برعکس - همه مردم از حق انسانی برخوردار هستند که بتوانند آزادی بیان داشته باشند - و به همین دلیل است که یک جامعه احترام و مدارا بسیار ضروری است. ما باید بتوانیم علیرغم اختلاف نظرها و عقایدمان، با عدالت و انصاف با یکدیگر زندگی کنیم. هرچه بیشتر این کار را انجام دهیم، خودمان نیز احساس «آزادی» بیشتری می‌کنیم که می‌توانیم با خود و دیگران صادق و صادق باشیم و به گونه‌ای زندگی نکنیم که صرفاً بگوییم آنچه دیگران «احترام دارند» یا «می‌خواهند بشنوند». ' اگر همه ما به ارزش زندگی و حقوق یکدیگر «احترام» بیشتری قائل باشیم، مردم و حیوانات و همه مخلوقات با «ترس» کمتری از یکدیگر زندگی خواهند کرد. وقتی در درونمان «ترس» کمتری وجود داشته باشد، فضای بیشتری برای «عشق» باز می‌کنیم و با آن می‌توانیم عفو عیب‌ها، و بخشش و شفقت و رحمت را به همراه داشته باشیم. این امر به جامعه کمک می کند تا در اعمال محبت آمیز "اتحاد" کند. این را می توان هم در مقیاس روابط شخصی و هم در مقیاس روابط اجتماعی اعمال کرد.

وقتی دیگران به قوانین ما در محیط خود احترام می گذارند و «اطاعت» می کنند - چه فرزندانمان در خانه باشند، چه کسانی که در محل کار بر آنها اقتدار داریم، می توانیم رابطه بهتری برقرار کنیم که مبتنی بر اعتماد و عشق و تعهد است. آنها- و بنابراین در درازمدت برای کمک به یکدیگر در مواقع ضروری حضور داشته باشید. این کمک می کند که در حضور آنها احساس راحتی بیشتری داشته باشیم، از تلاش هایمان بیشتر قدردانی کنیم، بیشتر تشویق شویم که به انجام کارهایی که برای کمک به آنها انجام می دهیم، آنها را راهنمایی کنیم، و آنها را تشویق کنیم که روزی در جایگاه رهبری قرار گیرند که خودمان هستیم. به آنها کمک می کند تا محبت و مهربانی بیشتری به آنها نشان دهیم زیرا آنها باعث شده اند که برای تلاش هایمان ارزش قائل شویم. این ما را قادر می‌سازد تا به خودمان بیشتر ایمان بیاوریم، و تا زمانی که خودمان فروتن باشیم و به آنچه یا چه کسی از نظر اقتدار بالاتر از ماست احترام بگذاریم، مثلاً قانون خدا، کشوری که در آن زندگی می‌کنیم، قوانین و مقررات جامعه، ما بیشتر الهام بخش کسانی هستیم که در برابر آنها مسئول هستیم. با این حال، برای ما نیز مهم است که به کسانی که قوانین ما را دنبال می کنند احترام بگذاریم و از تلاش های آنها نیز سپاسگزاری کنیم- تا احساس نکنند که تحت اقتدار ما "به دام افتاده" و "مظلوم شده اند" و "نتوانند" با خود صادق باشند. . به این ترتیب احتمال بیشتری وجود دارد که آنها الهام بگیرند که مانند ما باشند و به احتمال زیاد با آمادگی و آرامش بیشتری از قوانین و مقررات ما پیروی کنند. خوب است که به دیگران اجازه دهیم در صورتی که نیاز به انجام این کار را بدون رعایت نکردن قوانین ما بدانند، انتخاب های ما را زیر سوال ببرند. اگر احساس می کنند نیاز شدیدی به نافرمانی دارند، مهم است که به آنها اجازه دهیم تا به دلیل "احترام به آزادی انتخاب" رابطه را از رابطه خارج کنند، یا آن حوزه کاری را ترک کنند، یا مسیر خود را در جای دیگری تحت یک قانون ادامه دهند. اختیارات مختلف و «آزاد کردن» آنها از تعهد - تا زمانی که با این کار به دیگران آسیب نرسانند.

وقتی به خاطر اینکه چه کسی هستیم و به چه چیزی اعتقاد داریم و چگونه انتخاب های فردی خود را انجام می دهیم مورد احترام قرار می گیریم، به نوعی به ما آزادی داده می شود تا خلاق تر باشیم. با این حال، این مسئولیت بزرگی برای تحمل بار اعمال و رفتار ما است. هرچه آزادی بیشتری از طریق احترام به خواسته‌ها و خواسته‌هایمان داشته باشیم، مسئولیت بیشتری داریم تا با این آزادی خوب عمل کنیم. آنهایی از ما که با آزادی به ما اعطا شده، کار نیک انجام می دهند، در کل ارزش بیشتری نسبت به کسانی دارند که مجبور به انجام کارهای خوب هستند. از سوی دیگر، کسانی که تحت یک مرجع بی‌احترامی کنترل‌شده مجبور به گناه می‌شوند، قابل بخشش‌تر از کسانی هستند که به میل خود و از روی "اختیار" گناه و ایجاد فساد را انتخاب می‌کنند.

چگونه "احترام" می تواند به دیگران کمک کند؟

وقتی در گفتار و رفتار و رفتار خود محترم باشیم، طبیعتاً دیگران را جذب می‌کنیم که بخواهند زمان بیشتری را با ما بگذرانند، به اعمال محبت آمیز با ما ادامه دهند و رابطه بهتری با ما برقرار کنند - خواه این رابطه یک رابطه والدین و فرزند باشد. ،  احترام شخصی یا تجاری می تواند به ایجاد بستری برای «اعتماد» کمک کند و زمانی که طرف مقابل احساس کند که دیدگاه او مورد احترام است و اگر با آن موافق نباشد، حداقل تحمل شود، به آنها کمک می کند تا احساس امنیت بیشتری در خود داشته باشند. حضور و کمتر ترسیده اند که رفتار یا گفتار ما باعث آسیب به آنها یا عزیزانشان شود. با نشان دادن احترام، به دیگران کمک می‌کنیم تا احساس راحتی بیشتری برای ابراز وجود داشته باشند و بنابراین با خود «صادق» و «خلاق‌تر» باشند. به روش هایی که به دیگران سود می رساند، به گونه ای که آسیب کمتری به همراه داشته باشد. با ریشه کن کردن ترس در روابطمان، و کمک به یکدیگر برای احساس احترام و ارزش بیشتر در روابطمان، بیشتر گوش می دهیم، بیشتر از یکدیگر یاد می گیریم، به همدیگر احساس «ارزشمندی» بیشتری به عنوان انسان هایی با حقوق می دهیم - صرف نظر از اینکه چه تفاوت هایی داریم. بدون توجه به تنوع ما؛ ما یکدیگر را بیشتر درک می کنیم، به یکدیگر کمک می کنیم هم از نظر روحی و هم از نظر عاطفی "رشد" کنیم و با این اغلب رشد و توسعه عشق و شفقت و صلح و هماهنگی همراه است.  

این مهم است که به کسانی که در زندگی ما نقش مراقبت و راهنمایی و مراقبت از ما را بر عهده دارند، احترام بگذاریم. این راهی است برای نشان دادن قدردانی از تلاش ها و زمانی که به نفع ما صرف می شود - حتی اگر با آن موافق نباشیم - تا زمانی که می دانیم از عشق ناشی می شود - باید به این واقعیت احترام بگذاریم که ناشی از آن است. عشق. هرچه احترام بیشتری نشان دهیم، احتمال بیشتری وجود دارد که آنها به مراقبت و دوست داشتن ما ادامه دهند و ما را به بهترین شکل ممکن راهنمایی کنند - این به آنها کمک می کند تا در ابراز عشق خود احساس شادی و آرامش داشته باشند - بنابراین اجازه دهید دعوت کنیم برای احترام به عشقی که با دیگران به اشتراک می گذاریم، حتی اگر با نصیحت یا دانشی که منتقل می شود موافق نباشیم. اگر راه دیگری را انتخاب کنیم، نباید مجبور به اطاعت از چیزی باشیم که به آن اعتقاد نداریم - تا زمانی که این راه باعث آسیب به دیگران نشود. بنابراین همانطور که فرزندان باید به والدین خود احترام بگذارند، می توان به والدین نیز توصیه کرد که با دادن فرصتی برای ابراز عقاید و فرصتی برای ابراز عقاید و در بزرگتر شدن، به والدین خود احترام بیشتری نشان دهند. هرچه به فرزندان خود در ازای احترام بیشتری نشان دهیم، احتمال بیشتری دارد که در آینده در هر کاری که انجام می دهند به دیگران احترام بگذارند و برای خود ارزش قائل شوند و به توانایی ها و پتانسیل خود برای صادق بودن نسبت به خودشان ایمان داشته باشند و در نتیجه پیدا کنند. خوشبختی واقعی و معنای زندگی آنها.  

 

چگونه می توانیم "محترم تر" شویم؟

اغلب خود افراد قبل از اینکه احساس کنند توانایی بیشتری برای احترام گذاشتن به دیگران دارند، نیاز دارند که احساس احترام کنند - اما در جایی که بین افراد یا گروه‌های مختلف تضاد وجود دارد، یک طرف یا شخص باید این روند را آغاز کند.

بیایید یکدیگر را دعوت کنیم تا فرآیندی را در زمینه هایی از زندگی خود آغاز کنیم که احساس می کنیم به نفع بشریت است.

برای اینکه احترام بیشتری داشته باشیم، اعمال ما بلندتر از کلمات و کلمات بلندتر از افکار یا احساسات صحبت می کنند. هر چه اینها بیشتر با یکدیگر هماهنگ باشند، احترام ما برای دیگران «صمیمانه‌تر» خواهد بود. فرد باید تعادلی بین احترام گذاشتن و «اطاعت» از قوانین و کسانی که به آنها احترام می‌گذاریم و در عین حال به خودشان و آنچه که واقعاً در درون خود باور دارند و احساس می‌کنند وفادار می‌مانند، ایجاد کند. ما نباید با گفتار و کردار خود دروغ بگوییم و تسلیم دیگران باشیم و ناگزیر باشیم کاملاً از توصیه ها و راهنمایی ها و دانش آنها پیروی کنیم، بدون اینکه خودمان در صحت آن تردید داشته باشیم و نباید خود را ملزم و تحت ستم دیگران بدانیم که کورکورانه از آنها پیروی کنیم. راه هایی بدون رعایت حقوق بشر و آزادی بیان خودمان تا بتوانیم خودمان را بیان کنیم. پس احترام گذاشتن به دیگران باید همراه با احترام به خودمان باشد. یکی بدون دیگری نمی تواند صادقانه انجام شود. بنابراین گاهی به جای «احترام» به «تحمل» نیاز داریم و گاهی بهتر است با آرامش و احترام با دیگران مخالفت کنیم و از کسانی که نادان می‌دانیم دور شویم. اما همیشه بهترین کار این است که سعی کنیم خشم خود را کنترل کنیم - که نیاز به تمرین و قدرت دارد تا به ما کمک کند از گفتن القاب آزاردهنده غیر از حقیقتی که ممکن است به عنوان بی احترامی به دیدگاه دیگران در نظر گرفته شود، اجتناب کنیم. باز هم - ما مجبور نیستیم درک خود را از دیگران سرکوب کنیم - به خصوص اگر میل ما به نصیحت کردن ناشی از عشق باشد نه پرخاشگری یا انتقام. اگر دیگران مخالفت ما و صادق بودن ما با خود و احترام به خود را با اظهار نظر ما به عنوان "بی احترامی" یا "توهین آمیز" تفسیر می کنند، در این شرایط بهتر است تا جایی که می توانیم خود را کنار بگذاریم و خود را از یکدیگر دور کنیم. اما اگر نمی‌توانیم از آن اجتناب کنیم، لااقل در اعمال خود با یکدیگر عادلانه و منصف باشیم و در عین حال از موضوع تضاد در گفتار خود اجتناب کنیم. اما با گفتن کلمات محبت آمیز در پاسخ به پرخاشگری و جبران بدی با نیکی - به احتمال زیاد با هم کنار می آییم - با یافتن نقاط مشترک خود به جای بحث در مورد اختلافات خود - به احتمال زیاد با دیگران در محبت و مهربانی کنار می آییم و احترام و هماهنگی اگر شخص دیگری با استفاده از الفاظ و سخنان تند نسبت به ما به ما بی احترامی می کند - بهتر است تا حد امکان تلافی نکنید - کلمات صلح آمیز بگویید و دور شوید. اما اگر فردی با اعمال و رفتار خود به طور مکرر نسبت به اطرافیان خود بی احترامی می کند، بهتر است فعالانه سعی در متوقف کردن این رفتار برای مصلحت بشریت - عدالت جویی - داشته باشد تا زمانی که آن شخص از آسیب رساندن غیر ضروری به دیگران از طریق توبه و اصلاح دست بردارد. روشهای او یا حذف شدن از توانایی ادامه دادن آسیب و ظلم به حقوق انسانی دیگران. بهترین کار این است که طبق قانون کشور و آنچه که از نظر اخلاقی «درست» و «نادرست» است، این کار را به کمترین ضرر ممکن انجام دهیم. از این طریق می‌توانیم روابط مسالمت آمیزی را در درون خود و خالق خود برقرار کنیم و در میان یکدیگر دادگاه‌های عدالت را تشکیل دهیم که مبتنی بر احترام و بردباری و تنوع است، در حالی که می‌دانیم از مرزهای قانون خدا تجاوز نکنیم و موجبات غیرضروری را فراهم نکنیم. به یکدیگر آسیب برسانیم و به او اجازه دهیم که پادشاه نهایی و قاضی ما در مورد نیات و اعمال ما باشد. حتی یک پادشاه یا رهبر از میان ما قوانین و راهنمایی هایی دارد که باید به آنها احترام بگذارد - در غیر این صورت احتمالاً توانایی خود را برای الهام بخشیدن و الگوی خوبی برای کسانی که رهبری می کند از دست می دهد.  

بیایید به یاد داشته باشیم - با هم رفتار کنیم که خودمان دوست داریم با ما رفتار شود.  

(نوشته های فوق بر اساس بازتاب های دکتر لاله است  تونسر)

نقل قول های کتاب مقدس در مورد "احترام" و "اطاعت".

 

  1. توهین نکن  یگانگی خدا از هر جهت.  
     

  2. خالق خود را نفرین نکنید.  
     

  3. قتل نکن  
     

  4. یک عضو حیوان زنده را نخورید.  
     

  5. دزدی نکن.  
     

  6. میل جنسی انسان را مهار و هدایت کنید.  
     

  7. دادگاه های حقوقی ایجاد کنید و عدالت را در جهان ما تضمین کنید.  
     

 

«من یهوه خدای تو هستم که تو را از سرزمین مصر، از خانه بندگی بیرون آوردم». خروج 20:2

تو جز من خدای دیگری نخواهی داشت. از آنچه در بالا بهشت یا در زمین پایین و یا در آب زیر زمین است، برای خود هیچ تمثال و شبیهی نسازید. در برابر آنها سجده نکن و آنها را عبادت نکن، زیرا من، خداوند، خدای تو، خدای حسودی هستم که گناه پدران را بر فرزندان تا نسل سوم و چهارم می‌بینم. خروج 20:3-6

نام یهوه خدایت را بیهوده نخوان. زیرا خداوند او را که نام او را بیهوده می‌برد، بی‌گناه نمی‌داند. خروج 20:7

سبت را به خاطر داشته باشید تا آن را مقدس نگه دارید. شش روز کار کن و تمام کارهایت را بکن. اما روز هفتم برای یهوه، خدایت، سبت است، در آن هیچ کاری انجام نده، نه تو، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، و نه گاو. و نه غریبه ای که در دروازه های شماست. زیرا خداوند در شش روز آسمان و زمین و دریا و هر چه در آنهاست را آفرید و در روز هفتم آرام گرفت. از این رو خداوند روز سبت را برکت داد و آن را مقدس کرد. خروج 20:8-11

پدر و مادر خود را گرامی بدار تا روزهایت در زمینی که خداوند خداوند به تو می دهد طولانی باشد. خروج 20:12

تو نباید قتل کنی. خروج 20:13

'شما نباید خیانت مرتکب بشوید.' خروج 20:13

تو نباید دزدی کنی. '

کتاب مقدس 20:13

شما نباید بر علیه همسایه خود شهادت دروغ بدهید. خروج 20:13

«به خانه همسایه‌ات، نه به زن او، نه خدمتکار او، نه خدمتکارش، نه به گاو و نه الاغ او و نه چیزی که مال همسایه‌ات است، طمع نکن.» خروج 20:14

 

«پس در هر کاری با دیگران همان کاری را انجام دهید که دوست دارید با شما انجام دهند، زیرا این خلاصه شریعت و پیامبران است.» متی 7:12

 

فرمان جدیدی به شما می‌دهم: یکدیگر را دوست بدارید. همانطور که من شما را دوست داشتم، شما نیز باید یکدیگر را دوست داشته باشید. اگر همدیگر را دوست داشته باشید، از این طریق همه خواهند دانست که شما شاگردان من هستید. یوحنا 13:34-35

 

«خدا را بپرستید و هیچ کس را در عبادت با او نپیوندید و به پدر و مادر نیکی کنید». قرآن 4:36

«پروردگارت مقرر داشته که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. خواه یکی از آنها یا هر دو در زندگی تو به سن پیری برسند، به آنها سخنی تحقیرآمیز مگو و آنها را دفع نکن، بلکه آنها را به احترام خطاب کن. قرآن 17:23

و ما انسان را به پدر و مادرش (به نیکی و نیکی) سفارش کردیم.  مادرش او را در ضعف و سختی بر ضعف و سختی به دنیا آورد، و از شیر گرفتنش دو سال دیگر است، شکر من و پدر و مادرت را بجا آوری که مقصد به سوی من است. قرآن 31:14

و کسانی را که غیر از خدا می خوانند دشنام مکن که از روی دشمنی بدون علم به خدا دشنام دهند. این گونه اعمال هر امتی را پسندیده ساختیم. سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است و آنان را از آنچه انجام می‌دادند آگاه می‌سازد». قرآن 6:108

در دین هیچ اجباری نباشد، حق از گمراهی آشکار است، هر که بدی را رد کند و به خدا ایمان آورد، به محکم ترین دستی چنگ زده است که هرگز نمی شکند. و خداوند شنوا و داناست. قرآن 2:255

برای تو، دینت. به من مال من قرآن 109:6

«ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و در خشکی و دریا به آنها سواری دادیم. ما به آنها روزی های نیکو دادیم و از بسیاری از مخلوقات خود به آنها امتیاز دادیم. قرآن 17:70

 

«ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و برای شما قوم و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بهترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. خدا دانا و داناست. قرآن 49:13

«هر کس انسانی را بدون قتل عام یا فساد در زمین بکشد، مانند آن است که همه مردم را کشته است». قرآن 5:32

 

هیچ کس را نکشید - زیرا خداوند زندگی را مقدس کرده است - مگر در راه عدالت. اگر کسی به ناحق کشته شود، به وارث او اختیار می دهیم که عدالت را اجرا کند. بنابراین، او نباید در انتقام قتل از محدودیت ها تجاوز کند، به او کمک می شود. قرآن 17:33

به محض خروج، در زمین به طرز فاسد پرسه می زند و اموال و جان ها را از بین می برد. خداوند فساد را دوست ندارد. قرآن 2:205

 

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اموال يكديگر را حرام مصرف نكنيد، فقط معاملاتى كه متقابلاً پسنديده باشند جايز است. شما نباید خود را بکشید. خداوند نسبت به شما مهربان است. قرآن 4:29

یقیناً کسانی را که اگر در زمین قدرت پیدا کنند، خدا را با نماز عبادت کنند و مالیات دینی بپردازند و دیگران را به نیکی امر کنند و از بدی باز دارند، یاری خواهد کرد. عاقبت همه چیز به دست خداست. قرآن 22:41

«و اموال یتیمان را به آنها بده، و چیزهای بی ارزش را جایگزین خیر و صلاح (آنها) نکن، و اموالشان را بر اموال خود نخوری. این قطعا جنایت بزرگی است. قرآن 4: 2

بگو: این حق از جانب پروردگارت است، پس هر که می خواهد ایمان بیاورد و هر که می خواهد کافر شود. قرآن 18:21

 

آیا می دانید چه کسی واقعاً ایمان را رد می کند؟ این کسی است که با یتیمان بدرفتاری می کند. و از اطعام فقرا حمایت نمی کند. و وای بر نمازگزارانی که از نماز خود غافلند. فقط خودنمایی می کنند. و صدقه را نهی می کنند». قرآن 107: 1-7

 

 

«طلقه ها نیز باید به طور عادلانه تأمین شوند. این وظیفه بر صالحان است. قرآن 2:241

 

«به (محدوده) زنا نزدیک نشوید». قرآن 17:32

 

 

و وقتی به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: مورچه ها! به خانه های خود بروید، مبادا سلیمان و لشکریانش ناخواسته شما را شکست دهند. قرآن 27:18

 

 

«دزد مرد و دزد زن، شما باید دستان آنها را علامت بزنید، ببرید یا ببرید، به عنوان پاداش آنچه به دست آورده‌اند، و برای بازدارندگی از خدا. خداوند بزرگ و حکیم است. هر کس بعد از ظلمش توبه کند و اصلاح کند، خداوند از او توبه کند. به راستی که خداوند آمرزنده و مهربان است. قرآن 5:38-39

 

«برخی هستند که منتظر حکم خدا هستند که آیا آنها را عذاب می کند یا از آنها چشم پوشی می کند. خداوند دانا و حکیم است. قرآن 9:106

 

و هر کس توبه کند و عمل اصلاحی انجام دهد، قطعاً به سوی خدا توبه کرده است.» قرآن 25:71

bottom of page