top of page

حسادت من

ای کاش من شخص دیگری بودم؟

آیا من از سهم خود ناراضی هستم؟

آیا من نسبت به نعمت هایم ناسپاس هستم؟ من به چه حقی علاوه بر نعمتهای خود، از تو نیز بخواهم؟

آیا با در میان گذاشتن نعمت هایم با کسانی که کمتر از من دارند از خالق و منبع نعمت هایم سپاسگزاری می کنم؟

Envy can be a big weight and a burden with negative influence - Envy role and impact symbo
Marble Surface

حسادت

حسادت چیست؟

حسادت را می توان به عنوان "احساس نارضایتی یا اشتیاق رنجش آمیز ناشی از دارایی ها، ویژگی ها یا هدایای دیگران" توصیف کرد. این تمایل به داشتن یک موهبت، نعمت یا استعداد متعلق به شخص دیگری است.

چرا حسادت مهم است؟

حسادت به عنوان یک مفهوم مهم است زیرا واقعیت درک شده حضور آن در درون ما در وجود فیزیکی این زندگی دنیوی می تواند ما را به درجات بالاتری از قدردانی و تقدیس برساند هنگامی که در مورد آن فکر می کنیم، از آن روی می گردانیم، از آن برای اتحاد به جای استفاده می کنیم. در روابط خود تفرقه بیندازیم یا از منفی‌کاری ناشی از عمل به آن که ما را به توبه و اصلاح راه خود به سوی خیر می‌رساند، خرد به دست آوریم. وجود حسادت (مانند دیگر تمایلات شیطانی) ابزاری را برای روح ما فراهم می کند تا «آزمایش» شود که آیا ما معتقدان واقعی به توانایی های خود برای مقاومت در برابر گناه ناشی از استفاده از این ظرف فریب هستیم.

حسادت چگونه می تواند به من و دیگران کمک کند؟

بسته به این که چگونه حسادت خود را هدایت کنیم، حسادت در واقع می تواند به ما کمک کند تا "میل" و انگیزه بیشتری برای موفقیت داشته باشیم که می تواند برای روابط ما با خودمان، خالقمان و با دیگران مفید باشد. به عنوان مثال، حسادت به کسی که به نظر می رسد در راه های درستکاری خود از خودمان ظرافت بیشتری دارد، در واقع می تواند ما را برانگیزد تا بخواهیم ویژگی هایی را داشته باشیم که آنها دارند، و از راه های او به عنوان نمونه و نور پیروی کنیم. گاهی اوقات حسادت می‌تواند ما را قادر سازد تا در تأمل و اصلاح خود سخت‌تر کار کنیم و ما را تشویق می‌کند تا در انجام کارهای خوب با یکدیگر «رقابت» کنیم - نوعی رقابت که می‌تواند به ما در خدمت بهتر به جوامع خود کمک کند. با این حال، حتی این نوع حسادت نیز می تواند بسیار خطرناک شود و آسیب های زیادی به خود و دیگران در جامعه وارد کند، اگر (در زمان خودسازی) به حدی نرسیدیم که آن حسادت را رها کنیم یا آن را قربانی کنیم و در عوض با هم جشن بگیریم. برادران و خواهران ما برای موفقیت مشترک ما به سوی عدالت در صلح. سطحی حتی بالاتر از این ممکن است حسادتی باشد که شخص نسبت به خالق خود دارد - شاید آنها می خواهند تا حد امکان به او نزدیک شوند و نمی خواهند در آن موقعیت با دیگران سهیم شوند؟ این حسادت می‌تواند انسان را به جست‌وجوی حقیقت برتر در صداقت و عشق به خالق خود برانگیزد تا رضایت او را با ذهن و قوت قلب به دست آورد و درمی‌یابد که هر چه در رابطه با خالق خود نزدیک‌تر شود، بیشتر به همنوعان خود عشق می‌ورزد. انسان مانند خود (همانطور که می آموزند خالق ما خالق همه است و همه مخلوقات خود را دوست دارد) و موفقیت دیگران را در اتحاد با خدا به همان اندازه یا حتی بیشتر از آنچه برای اتحاد با او آرزو کرده اند آرزو می کنند. خودشان زیرا چگونه می‌توانیم خالق خود را واقعاً دوست داشته باشیم اگر همه آنچه را که او دوست دارد دوست نداشته باشیم؟ آیا خالق جهان‌ها به ما اجازه می‌دهد که به او نزدیک‌تر شویم و حضور او را در سطوح عالی احساس کنیم، اگر به رابطه‌ای که او دارد یا می‌خواهد با بقیه مخلوقاتش که دوستشان دارد حسادت کنیم؟

وقتی به کسانی که بیش از تصور ما از خودمان دانش، درک، خرد و عشق دارند غبطه می خوریم - و درمی یابیم که آنچه به دست آورده اند یا به آنها عطا شده است با مبارزه و تلاش نیز در دسترس ماست - (و تا زمانی که داشته باشیم). ترس از خدا که ما را از تجاوز از حدود او با گناه باز می دارد، در حالی که ما برای موفقیت در این زمینه تلاش می کنیم) - این می تواند ما را تشویق کند تا با بهبود روابط خود با آن افراد به دنبال دانش خردمندی درک و عشق باشیم - این می تواند برای معلم مفید باشد. و دانش آموز و برای شاگرد دانش آموزی که اکنون معلم می شود. هر چیزی و هرکسی می‌تواند معلم یا شاگرد ما باشد - ما می‌توانیم از هر کسی و هر چیزی در اطرافمان یاد بگیریم - اما مهم‌تر از همه این است که در وهله اول یک رابطه وجود داشته باشد. بنابراین حسادتی که ما را به بهبود ارتباطات خود با دیگران در جستجوی حقیقت برتر سوق می دهد، در واقع می تواند به ما کمک کند تا به خالق خود و یکدیگر بهتر خدمت کنیم.  

حسادت چگونه به من آسیب می رساند؟

بیایید از خود بپرسیم - آن چیزی است که به آن حسادت می کنیم؟ این کیست که به او حسادت می کنیم؟ آیا خواهر و برادر ماست؟ همسایه؟ والدین؟ کودک؟ یا این که به آفریدگار ماست که همه فرمانروایی و قدرت و جلال به او تعلق دارد؟ و چرا ما حسادت می کنیم؟ - آیا می خواهیم مانند آنها باشیم؟ آیا آرزو می کنیم که ای کاش تمام قدرت و شکوه فرمانروایی از آن ما بود؟ آیا ما سپاسگزار سهم خود در این دنیا نیستیم؟ آیا آرزو داریم بیشتر و بیشتر داشته باشیم؟ چه چیزی ما را برای داشتن بیشتر از دیگران شایسته تر می کند؟ چه چیزی غیر از تکبر و منیت است که حسادت مرا دامن می زند و بر آن دامن می زند؟

حسادت اگر نتوانیم از آن فراتر برویم (با تسلیم شدن در برابر اراده ای برتر) یا آن را به گونه ای هدایت کنیم که در خدمت هدف عالی ما باشد، می تواند آسیب بزرگی به ما وارد کند. این می تواند به تمایلات حیوانی ما برای دنبال کردن راه های گناه دامن بزند و منجر به از هم گسیختگی روابط ما با خود، خالق و جامعه شود. هر گونه از هم گسیختگی رابطه ای که باعث آسیب و زیان به موجودی شود که در ذات خود ما آن را گرامی می داریم، دوست داریم و به دنبال برقراری ارتباط بهتر با آن (در درون هسته خود) هستیم، منجر به نزول ذهنی، عاطفی و روحی می شود که در نتیجه علائم جسمی در درون و اطراف ما. نقطه‌ای که حسادت ما منجر به میل ما به «موفقیت» خودمان به جای (یا از دست دادن) موفقیت همنوعانمان می‌شود، نقطه‌ای است که در دام قدرت او گرفتار می‌شویم.  

حسادت به جنبه های خودخواهانه غرور، شهوت، طمع، تنبلی، خشم/انتقام ما، نفرت متقابل، ترس و غم و اندوه ما که منجر به از هم گسیختگی و تفرقه بیشتر رابطه می شود، دامن می زند و تغذیه می کند. هر چیزی که باعث تفرقه در درون و اطراف ما شود، باعث دور شدن بیشتر از صلح درونی و جهانی می شود.  

هر چه بیشتر در زندان های حسادت خود نسبت به یکدیگر و خالق خود گرفتار شویم، تمایل کمتری به مشارکت و پایداری در راه های درستکاری مانند صداقت، درستکاری، شادی، عشق، شفقت، صلح، احترام کمتر می کنیم. ، عدالت، فروتنی، نرمی، مهربانی، گذشت، شکرگزاری، شجاعت، صبر، استقامت و تعهد. هر چه کمتر درگیر کارهای نیکی باشیم که از عشق شفقت، عدالت و صلح از طریق درستکاری تغذیه می‌شود، کمتر می‌توانیم خود را «پاکسازی» و اصلاح کنیم تا تیرگی را که پوسته‌ای در اطراف بینایی و قلب‌های ما ایجاد می‌کند، از بین ببریم. هر چه پوسته پیرامون جوهر واقعی وجود ما ضخیم‌تر باشد، احساس می‌کنیم از خود، خالق خود و خلقت او جداتر می‌شویم - به جای جستجوی یک حقیقت ابدی برتر و سرمایه‌گذاری بر روی لذت‌های فیزیکی این زندگی موقت دنیوی و تعقیب آن‌ها. دنیای آینده هرچه پوسته پیرامون جوهر واقعی وجودمان ضخیم‌تر باشد، ندای کمک فرزند درون، بیوه درون، خود مظلوم درون را کمتر «می شنویم» و بنابراین کمتر قادر به پاسخگویی به این دعوت هستیم. ما عمیق تر و عمیق تر در افسردگی، اضطراب، ناامیدی، اندوه و تاریکی فرو می رویم. ما با هویت خود مبارزه می کنیم و دیدگاه خود را درباره قضاوت حق از باطل، حقیقت از باطل از دست می دهیم. ما توانایی دیدن و پذیرش حقیقت را هنگامی که با آن روبرو می شویم به دلیل حسادت خود، تیره شدن توانایی خود برای "درک" و "تشخیص" و ترس از کور شدن یا شکستن / نابود شدن توسط آن حقیقتی که بالاتر از حقیقت است از دست می دهیم. هذیان/ادراک کاذب از خودمان. ما در نهایت در سایه های خود زندگی می کنیم تا در وحدت با منبع نور وجود واقعی و خالق خود که در دیوارهای بیرونی ما محبوس است. این دیوارها ما را از پذیرفتن روابط معنادار و مسالمت آمیز با همسر، فرزندان، والدین و جوامعمان جدا می کند و منجر به جنگ و ویرانی در اطراف ما می شود. این منجر به تخریب بیشتر در درون می شود. حسادت ما را به مارپیچ رو به پایین دعوت می کند و ما را به سقوط از بهشت معنوی خود هدایت می کند.

غالباً آنچه مورد نیاز است نیروی خارجی از قدرت و عشق است که پوسته بیرونی ما را که از حسادت و سایر تمایلات شیطانی تشکیل شده است بشکند و درهم بشکند - ما را فروتن کند و به واقعیت بازگرداند تا بار دیگر بتوانیم فریاد ما را بشنویم. یتیم یا کسی که به کمک ما نیاز دارد و به ما فرصتی داده می شود تا دوباره توبه کنیم، راه خود را اصلاح کنیم، مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیریم و به سوی خالق خود بازگردیم. یا شاید زمانی که پوسته های ما در اثر حرارت شدید به مایع تبدیل می شوند؟ یا شاید به نیروی صبر خیر و حقیقت که ذره ذره لایه‌های بیرونی باطل ما را از طریق آن صالحانی که ما را دوست دارند و در جبران بدی ما با نیکی استقامت می‌کنند و ترجیح می‌دهند به جای انتقام به ما رحم و شفقت داشته باشند، می‌شکند؟ یا شاید زمانی که حسادت ما باعث سخت شدن قلبمان شود تا جایی که نتوانیم صدای درونی خود را به حقیقت بشنویم، به صدای بوق گوش خواهیم داد که مانند فریاد بلند کودک درونمان است که خواهان رستگاری است. نجات دهنده ما، خالق ما - پروردگار جهانیان؟

حسادت چگونه به دیگران آسیب می رساند؟

چقدر از فروپاشی جامعه و آسیب به دیگران ناشی از گفتار و رفتار ماست که منجر به نقض قانون می شود؟ چند نفر از ما به خاطر طمع به زن همسایه خود زنا می کنیم؟ چند نفر از ما به دلیل طمع به اموال همنوعانمان دزدی می کنیم؟ چند نفر از ما در اثر حسادت نسبت به دیگری قتل می‌شویم؟ چند نفر از ما دروغ می گوییم و فریب می دهیم و به حقیقت شهادت دروغ می دهیم زیرا به مواهب، نعمت ها و استعدادهای دیگران حسادت می کنیم؟ چه تعداد از روابط و اجتماعات ما به خاطر خوش گذرانی دنیوی و پول پرستی که به خاطر حسادت ماست از هم می پاشد؟ چه تعداد از کشورها به دلیل حسادت متقابل در حالی که به دنبال مالکیت و قدرت و جلال و افتخار دنیوی هستند به جنگ می روند که منجر به رنج و از دست دادن جان بیگناهان می شود؟ چه تعداد از ادیان حتی پس از شهادت به یک حقیقت برتر به دلیل حسادت و طمع متقابل به فرقه تقسیم می شوند؟ چه در سطح شخصی و چه در سطح جهانی - می بینیم که حسادت حالتی از ناسپاسی و تکبر است که ما را به گناه و سرپیچی از قوانین الهی و اجتماعی دعوت می کند - و باعث ظلم به خود، روابط و خانواده هایمان در مقیاس شخصی و جهانی می شود. .  

حسادت چه تاثیری بر حس خوب بودن ما دارد؟

هنگامی که روابط ما به دلیل کنترل حسادتمان به هم می ریزد - تقسیم می کنیم، هم از نظر روحی و عاطفی و هم از نظر ذهنی و جسمی ضعیف می شویم، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی. ما کمتر قادر به انجام صلح در خانه هایمان، محل کار و جوامعمان هستیم. این سپس شعله راه‌های مخرب بیشتر و بیشتر را که منجر به درد و رنج بیشتر برای همه می‌شود، می‌افزاید.  

حسادت یک نیروی مخالف در برابر قدردانی است- و اگر بخواهیم احساس رفاه معنوی، عاطفی و ذهنی خود را بهبود بخشیم، قدردانی یک عنصر ضروری روح است. قدردانی از خالق خود و سپاسگزاری از دیگران. زیرا اگر به خاطر سهم خود از مواهب و استعدادهای جسمی و روحی در این دنیا سپاسگزار باشیم، چگونه می‌توانیم به دیگری حسادت کنیم؟ بنابراین هر چه بیشتر بخواهیم شعله حسادت را در درون خود دامن بزنیم، فضای کمتری برای قدردانی بیشتر و داشتن حس خوب بهتر وجود دارد.  

حسادت نیز نیرویی مخالف بخشش است - و بخشش نیز یک عنصر اساسی روح است که به دنبال شفا در صلح است. بخشش نسبت به دیگران به ما این امکان را می دهد که درد و رنجی را که در نتیجه آسیب ناشی از اعمال آنها نسبت به خود احساس می کنیم رها کنیم - و ما را قادر می سازد کمتر احساس "قربانی" زندگی کنیم - و ما را قادر می سازد تا از زندگی خود بالاتر برویم. منیت - در فروتنی و طلب بخشش از خالق خود - در نتیجه روابط ما را تقویت می کند، به ما این امکان را می دهد که مسئولیت رفتار خود را بیشتر بپذیریم و به ما شهامت می دهد که در سایه ها / لباس های پوسته بیرونی خود که نتیجه خودمان است پنهان نشویم. گناهان بنابراین هرچه بیشتر حسادت خود را تقویت کنیم، فضای کمتری برای بخشش در قلب و روحمان باز می‌کنیم و کمتر می‌توانیم تجارب منفی گذشته خود را شفا دهیم و خرد به دست آوریم.  

هر چه بیشتر حسادت کنیم، کمتر می‌توانیم همنوعمان را مانند خودمان دوست داشته باشیم. زیرا حسادت مخالف عشق بی قید و شرط است. بنابراین، هر چه بیشتر سوخت حسادت خود را انتخاب کنیم، کمتر می‌توانیم خالق خود را با ذهن و قدرت قلبی خود دوست داشته باشیم و بنابراین با دیگران آنگونه رفتار کنیم که خودمان دوست داریم با ما رفتار شود. برای اینکه حسادت چه چیزی را تغذیه می کند، اگر تکبر خودمان نیست؟ و چگونه می توانیم واقعاً دوست داشته باشیم،  اگر باور داشته باشیم که تمایلات شیطانی ما سزاوارتر پرستش است و به دنبال به دست آوردن تمام آنچه در حقیقت متعلق به خالق ماست، به یک حقیقت برتر خدمت کنیم و از آن اطاعت کنیم؟ و اگر بخواهیم با تکبر و نافرمانی نفس خود را به خدای دروغین تبدیل کنیم؟ چگونه می‌توانیم واقعاً نوع‌دوست و فداکار شویم اگر نفس ما در راه باشد؟ آیا دیوار نفس ما را از دریافت محبت از خالق خود و مخلوق او که به ما کمک می کند تا شفا پیدا کنیم، مسدود نمی کند؟  

حسادت به خشم و انتقام ما دامن می زند - هر چه بیشتر حسادت کنیم، در مواقع سختی و کشمکش و در روابطمان کمتر صبور می شویم. اما چگونه می توانیم بدون صبر درمان کنیم؟ چگونه می‌توانیم با وجود نیروهای مخرب خارجی تمایل شیطانی که به نظر می‌رسد می‌خواهند ما را گمراه کنند زنده بمانیم، اگر نتوانیم در راه‌های صلح و عدالت صبر و استقامت داشته باشیم؟ اگر بخواهیم بتوانیم پس از زمین خوردن از جای خود بلند شویم و در سفر خودسازی خود تسلیم نشویم، صبر در زمان از دست دادن جان، ثروت، سلامتی و سایر نعمت ها ضروری است. صبر با خود و دیگران می تواند به ما کمک کند تا بتوانیم بدی را با نیکی جبران کنیم و رحمت را به قضاوت خشن ترجیح دهیم. صبر به ما کمک می کند تا تلخی درون روحمان را شیرین کنیم که باعث درد و رنج ما می شود. هر چه بیشتر به خاطر حسادت خشمگین شویم، احتمال بیشتری وجود دارد که بخواهیم از کسانی که به ما آسیب می رسانند انتقام بگیریم - و احتمال اینکه این امر منجر به نابودی با قضاوت شدید علیه خود و روابطمان شود، بیشتر می شود. بنابراین حسادت یک نیروی مخالف در برابر صبر است - یکی دیگر از عناصر ضروری برای شفای شخصی و جمعی.  

حسادت دشمنی آشکار برای شفقت، محبت، صلح، احترام و سایر راه‌های عدالت است که به عنوان ابزاری برای دعوت ما به پرستش بت‌ها عمل می‌کند و هنگامی که راه‌های آن را انتخاب می‌کنیم، شروع به انجام آن می‌کنیم. برای خود خدایان دیگری در کنار خالق خود، منجر به افسردگی و اضطراب در نتیجه کاهش توانایی ما در احساس حضور و ارتباط با ذات واقعی ما می شود.  

چگونه می توانم بر حسادت خود غلبه کنم یا از آن برای تبدیل تاریکی به نور استفاده کنم؟

-نکته کلیدی در اینجا قدردانی است - هر چه بیشتر برای قدردانی بیشتر تلاش کنیم، فضای کمتری برای حسادت ما وجود دارد که بر ما حکومت کند. در اینجا پیوندی به برخی از سؤالات خود انعکاسی در مورد «قدردانی من» وجود دارد که ممکن است کمک کند.

-در اینجا چند سوال در مورد "حسادت من" وجود دارد که ممکن است به ما کمک کند تا گنج های پنهان را در حسادت خود پیدا کنیم و از آنها برای بالا بردن ما از تمایلات شیطانی خود استفاده کنیم.

- انضباط خود در دعای منظم، تأمل در خود و مراقبه برای کمک به ما در جستجوی حقیقت برتر، از طریق دانش، خرد، درک و تجربه.

 

- تأمل در داستان های پیامبران از کتاب مقدس ابراهیمی که در جستجوی خرد و درک بیشتر در مورد حسادت هستند. مثلا هابیل و قابیل، یعقوب و عیسو، یوسف و برادرانش، ابراهیم اسحاق و اسماعیل و غیره! درود بر همه آنها

- انجام اعمال محبت آمیز، از طریق بخشش فداکارانه (بدون انتظار بازگشت از کسی) برای کمک به پاکسازی پوسته بیرونی و افشای/آشکار شدن جوهر پنهان ما که در زیر نفس ما نهفته است.

تلاش برای دیدن "خوب" و "نور" و "حقیقت" در دیگران تا آنجا که ممکن است به ما کمک کند تا از عیوب دیگران بگذریم، ببخشیم و در عین حال از خالق خود طلب بخشش کنیم تا به حقیقت خود "بازگردیم". ذات وجود. وقتی به دنبال آشکار کردن نور در دیگران هستیم، به خود اجازه می‌دهیم نور پنهان خود را در تاریکی خود ببینیم که به ما قدرت می‌دهد «درست» را از «نادرست» بهتر قضاوت کنیم و با برداشتن لایه‌های بیرونی ما را با وضوح بیشتری به حقیقت راهنمایی می‌کند. از حسادت با اجتناب از قضاوت شدید علیه دیگران، به ما کمک می‌کند تا قضاوت علیه روح خود را از بالا شیرین کنیم، تا بتوانیم راحت‌تر از تجربیات آسیب‌زا یا منفی خود شفا پیدا کنیم.

-تا حد امکان سعی کنید بدی را با خیر جبران کنید. هر چه بیشتر سعی کنیم خوبی دیگران را ببینیم، علیرغم ظاهر/لباس بیرونی آنها که ممکن است بد به نظر برسد- و بیشتر سعی می کنیم به آنها گوش دهیم تا دیدگاه آنها را بفهمیم و به جای خشم و انتقام، شفقت و صبر نشان دهیم، در قلب ما فضای کمتری برای حسادت برای کنترل اعمال ما وجود دارد که منجر به از بین رفتن روابط ما می شود - از این طریق می توانیم مسئولیت اعمال خود و دیگران را بپذیریم و بیشتر می توانیم به دیگران کمک کنیم تا آنها را از بین ببرند. لباس‌های بیرونی که آنها را در بردگی درونی‌شان به دام می‌اندازد، و نفس، شهوت، تنبلی، خشم، انتقام، ترس، غم و غیره. ما خود را از بردگی حسادت خود رها می کنیم، از طریق قربانی کردن حسادت خود برای هدفی برتر که به دنبال وحدت (با همه آفرینش) با خالق ما - پروردگار جهانیان است.  

-تا آنجا که ممکن است با قلبی صمیمانه به دنبال ایجاد صلح باشید، حتی اگر احساس کنیم که به ضرر ما است.  

-در همه حال به دنبال، صحبت کردن و رفتار صادقانه باشید و حقیقت را آشکار کنید، حتی اگر منجر به چیزی شود که در این زندگی فیزیکی مانند از دست دادن است (از دست دادن پول، دوستان، سختی، مبارزه با ظلم و غیره).  

-از اراده آزاد خود برای تسلیم شدن به اراده ای که بالاتر از اراده خودمان است و فهمی که بالاتر از درک خودمان است استفاده کنیم. سعی کنید در تمام آنچه می اندیشیم، احساس می کنیم، می گوییم و انجام می دهیم تا آنجا که ممکن است به خالق خود خدمت کنیم تا خشنودی او را جستجو کنیم.  

-از خالق خود مستقیماً برای کمک و راهنمایی به سوی حقیقت با فراخواندن او با استفاده از ویژگی های زیبای او و تأمل در راه هایی که می توانیم از طریق اصلاح خود در گفتار و رفتار افکارمان این راه های عدالت را در زندگی خود بگنجانیم، دعوت کنیم.  

- روی یافتن گنجینه های پنهانی که در اعماق تمایلات شیطانی تاریکی ما نهفته است کار کنید - و از این خرد/نور برای کمک به دیگران و خودمان برای قیام و تبدیل تاریکی ما به نور استفاده کنید.

بیشتر ببین

نقل قول های کتاب مقدس در مورد حسادت

«از هیچ کس در میان قوم خود انتقام نگیرید و کینه نداشته باشید، بلکه همسایه خود را مانند خودتان دوست بدارید. من خداوند هستم. لاویان 19:18

 

به خانه همسایه خود طمع نکن. به زن همسایه خود، یا خدمتکار مرد یا زن او، گاو یا الاغ او، یا هر چیزی که متعلق به همسایه خود است، طمع مکن. خروج 20:17

 

برادرانش دیدند که پدرشان او را بیشتر از همه برادرانش دوست دارد. و به همین دلیل از او متنفر بودند و نمی توانستند دوستانه با او صحبت کنند. سپس یوسف خوابی دید و چون آن را به برادران خود گفت، بیشتر از او متنفر شدند. او به آنها گفت: «لطفاً به این خوابی که دیده‌ام گوش دهید.» پیدایش 37:4-11

 

 

آنها به یکدیگر گفتند: "این خواب بیننده آمده است!" پس بیایید و او را بکشیم و در یکی از چاله ها بیندازیم. و ما خواهیم گفت: "جانور وحشی او را بلعید." سپس ببینیم رویاهای او چه خواهد شد!» پیدایش 37:19-20

 

و سارای به ابرام گفت: «ظلمی که بر من شده باشد، کنیز خود را به آغوش تو سپردم، اما چون او دید که حامله شده است، در نظر او خوار شدم، خداوند بین من و تو داوری کند.» اما ابرام به سارای گفت: «اینک، کنیز تو در اختیار توست، با او آنچه را که در نظر تو نیکو است بکن.» پس سارای با او سخت رفتار کرد و او از حضور او گریخت. پیدایش 16:5-6

 

سارا پسر هاجر مصری را که برای ابراهیم زاییده بود دید که مسخره می کرد. پس به ابراهیم گفت: «این کنیز و پسرش را بیرون کن، زیرا پسر این کنیز با پسر من اسحاق وارث نخواهد بود.» پیدایش 21:9-10

 

برادرانش به او حسادت می کردند، اما پدرش این ضرب المثل را در ذهن داشت. پیدایش 37:11

 

اما به قابیل و قربانی او توجهی نداشت. پس قابیل بسیار خشمگین شد و قیافه اش افتاد. پیدایش 4:5

 

آنگاه مریم و هارون به خاطر آن زن کوشی که با موسی ازدواج کرده بود، علیه موسی سخن گفتند (زیرا او با زن کوشی ازدواج کرده بود). و گفتند: "آیا خداوند فقط از طریق موسی صحبت کرده است؟ آیا او نیز از طریق ما صحبت نکرده است؟" و خداوند آن را شنید. (اکنون موسی بسیار متواضع بود، بیش از هر انسانی که روی زمین بود.) اعداد 12:1-10.

 

سپس یوشع بن نون، خدمتکار موسی از جوانی، گفت: ای موسی، ای سرور من، آنان را مهار کن. اما موسی به او گفت: "آیا به خاطر من حسادت می ورزی؟ ای کاش همه قوم خداوند نبی بودند و خداوند روح خود را بر آنها می گذاشت." اعداد 11:28-29

 

دیده‌ام که هر کار و هر مهارتی که انجام می‌شود نتیجه رقابت بین مرد و همسایه‌اش است. این نیز بطالت و تلاش در پی باد است. جامعه 4:4

 

"زیرا خشم انسان نادان را می کشد،

و حسادت افراد ساده را می کشد. ایوب 5:2

 

آنها علیه موسی و هارون جمع شدند و به آنها گفتند: «به اندازه کافی پیش رفتید، زیرا همه جماعت، هر یک از آنها مقدس هستند، و خداوند در میان آنهاست. پس چرا خود را بر جماعت خداوند برتری می دهید؟» اعداد 16:3

 

 

چون در لشکرگاه به موسی و هارون قدوس خداوند حسادت کردند، زمین گشوده شد و داتان را بلعید و گروه ابیرام را در خود فرو برد. و آتشی در گروهشان شعله ور شد. شعله ستمکاران را فرو برد. مزمور 106:16-18

 

آنگاه شائول بسیار خشمگین شد، زیرا این سخن او را ناراضی ساخت. و او گفت: "آنها به داوود ده هزار نسبت داده اند، اما به من هزاران منسوب کرده اند. اکنون او جز پادشاهی چه می تواند داشته باشد؟" شائول از آن روز با بدگمانی به داوود نگاه کرد. اول سموئیل 18:8-9

 

زیرا تا زمانی که پسر یسی بر روی زمین زندگی می کند، نه تو و نه پادشاهی تو استوار نخواهی شد. پس اکنون بفرست و او را نزد من بیاور، زیرا حتماً باید بمیرد.» اول سموئیل 20:31

 

قلب آرام به بدن جان می بخشد، اما حسادت استخوان ها را می پوسد. امثال 14:30

 

خشم ظالمانه و خشم طاقت فرسا است، اما چه کسی می تواند در برابر حسادت بایستد؟ امثال 27:4

 

آرزو می کنی اما نداری پس می کشی. طمع می ورزی اما نمی توانی به آنچه می خواهی برسی، دعوا می کنی و دعوا می کنی. نداری چون از خدا نمی خواهی. هنگامی که درخواست می کنید، دریافت نمی کنید، زیرا با انگیزه های نادرست درخواست می کنید تا آنچه را که به دست می آورید در خوشی های خود خرج کنید. یعقوب 4: 2-3

 

به خاطر بدكاران نااميد نشويد و بر ظالمان حسادت نكنيد. زیرا مانند علف به زودی پژمرده خواهند شد، مانند گیاهان سبز به زودی خواهند مرد. بر خداوند توکل کن و نیکی کن. در زمین ساکن شوید و از چراگاه امن لذت ببرید. مزمور 37: 1-3

 

اما اگر در دل خود حسادت تلخ و جاه طلبی خودخواهانه دارید، مباهات نکنید و حقیقت را انکار نکنید. چنین «حکمتی» از آسمان نازل نمی شود، بلکه زمینی، غیر روحانی و اهریمنی است. زیرا در جایی که حسادت و جاه طلبی خودخواهانه دارید، در آنجا بی نظمی و هر عمل شیطانی را می یابید. ج ایمز 3:14-16

 

مرا مانند مُهر بر قلب خود، مانند مهر بر بازوی خود قرار ده. زیرا عشق مانند مرگ قوی است و حسادت آن مانند قبر تسلیم ناپذیر است. مانند آتش فروزان، مانند شعله ای قدرتمند می سوزد. 7 آبهای بسیار نمی توانند عشق را خاموش کنند. رودخانه ها نمی توانند آن را جارو کنند. اگر کسی تمام دارایی خانه خود را برای عشق بدهد، کاملاً تحقیر می شود. سرود سرود 8: 6-7

 

زیرا حسادت خشم شوهر را برمی انگیزد و وقتی انتقام بگیرد، رحم نمی کند. امثال 6:34

 

آنگاه خشم من بر تو فروکش خواهد کرد و خشم حسادت من از تو دور خواهد شد. آرام خواهم بود و دیگر عصبانی نخواهم شد. حزقیال 16:42

 

مبادا قلبت به گناهکاران حسادت کند، بلکه همیشه در ترس خداوند زندگی کن. امثال 23:17

 

به مردان بد حسادت مباش و به همراهی با آنها مباش. زیرا ذهنشان خشونت می اندیشد و لبهایشان از دردسر سخن می گوید. امثال 24: 1-2

 

 

به مرد خشونت طلب حسادت نکن و هیچ یک از راه های او را انتخاب نکن. امثال 3:31

 

پس هر گونه کینه و هر گونه نیرنگ و ریا و حسد و تهمت را کنار بگذارید. اول پطرس 2:1

 

 

 

"اکنون زنگ بزن، آیا کسی هست که تو را اجابت کند؟ و به کدام یک از مقدسین روی خواهی آورد؟ زیرا خشم انسان نادان را می کشد و حسادت ساده لوح را می کشد." ایوب 5:1-2

 

خداوند یهوه می‌گوید که زنده‌ام. پس هنگامی که شما را قضاوت کنم، خود را در میان آنها می شناسم. حزقیال 35:11

 

سپس این دانیال شروع به متمایز شدن خود در میان مأموران و ساتراپ‌ها کرد، زیرا روحی خارق‌العاده داشت و پادشاه تصمیم گرفت که او را بر کل پادشاهی منصوب کند. سپس مأموران و ساتراپ ها شروع به تلاش برای یافتن دلیلی برای اتهام دانیال در مورد امور دولتی کردند. اما هیچ دلیلی برای اتهام یا مدرکی دال بر فساد پیدا نکردند، زیرا او وفادار بود و هیچ سهل انگاری یا فسادی در او یافت نشد. دانیال 6: 3-4

 

اکنون یعقوب سخنان پسران لابان را شنید که می‌گفتند: «یعقوب هر چه را که پدر ما بود برداشت و همه این ثروت را از آنچه پدر ما بود به دست آورد.» پیدایش 31:1

 

پر شدن از همه ناراستی، شرارت، طمع، شر. پر از حسادت، قتل، نزاع، فریب، بدخواهی. آنها شایعات هستند، رومیان 1:29

 

با این حال، هر بار که مردخای یهودی را می بینم که بر دروازه پادشاه نشسته است، همه اینها مرا راضی نمی کند.» استر 5:13

 

زیرا می‌دانست که کاهنان اعظم او را به خاطر حسادت تسلیم کرده بودند. مرقس 15:10

 

اما اگر در دل خود حسادت تلخ و جاه طلبی خودخواهانه دارید، مغرور نشوید و بر خلاف حقیقت دروغ بگویید. یعقوب 3:14

 

زیرا در جایی که حسادت و جاه طلبی وجود دارد، بی نظمی و هر چیز بدی وجود دارد. یعقوب 3:16

 

اما او به او گفت: «آیا این برای تو کوچک است که شوهر من را ببری؟ و آیا ترنجک های پسرم را هم می گیری؟» پس راحیل گفت: «بنابراین او می‌تواند امشب در مقابل ترنجک‌های پسرت با تو بخوابد.» پیدایش 30:15

 

هابیل نیز از اولین زاده های گله خود و از فربه های آنها آورد و خداوند به هابیل و قربانی او توجه داشت. اما به قابیل و قربانی او توجهی نداشت، بنابراین قابیل بسیار خشمگین شد و چهره او افتاد. سپس خداوند به قابیل گفت: «چرا خشمگین هستی؟ و چرا چهره تو افتاده است؟ پیدایش 4:4-8

 

به آنچه خداوند به برخی از شما بر برخی دیگر ترجیح داده است طمع نکنید. برای مردان سهمی است از آنچه به دست آورده اند و برای زنان نیز سهمی از آنچه به دست آورده اند. و از خداوند فضل او را بخواهید. خداوند به همه چیز داناست. قرآن 4:32

 

یا به مردم نسبت به آنچه خدا از فضل خود به آنها داده حسادت می‌ورزند؟ قرآن 4:54

 

«بسیاری از اهل کتاب آرزو می‌کردند بعد از اینکه ایمان آورده‌اید، از روی حسادت خودشان، پس از آنکه حق برایشان آشکار شد، شما را به کفر برگردانند...» ( 2:109).

 

بسم الله الرحمن الرحیم. بگو: به پروردگار سپیده دم پناه می برم. از شر آنچه آفرید. و از شر تاریکی که جمع می شود. و از شر کسانی که سحر می کنند. و از شر حسود هنگام حسد.» قرآن سوره 113

 

هنگامی که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر ما از ما عزیزترند، هر چند ما یک گروه هستیم. پدر ما معلوم است که در اشتباه است. یوسف را بکش، یا او را به جایی در زمین بینداز، و توجه پدرت به تو خواهد بود. پس از آن، شما افراد شایسته ای خواهید بود.» قرآن 12: 8-9

 

و داستان واقعی دو پسر آدم را برایشان بازگو کن: هنگامی که قربانی کردند و از یکی پذیرفته شد، ولی از دیگری پذیرفته نشد. گفت: تو را خواهم کشت. فرمود: «خداوند تنها از نیکوکاران می پذیرد». «اگر دستت را برای کشتن من دراز کنی، من دستم را برای کشتن تو دراز نخواهم کرد. زیرا من از خداوند پروردگار جهانیان می ترسم.» «ترجیح می‌دهم که گناه من و گناهت را تحمل کنی و از اهل آتش شوی. چنین است پاداش ستمکاران.» سپس روح او را به کشتن برادرش برانگیخت، پس او را کشت و از زیانکاران شد. قرآن 5:27-30

 

«و خداوند برخی از شما را در روزی بر برخی دیگر برتری داده است. اما کسانی که مورد لطف قرار گرفتند روزی خود را به صاحبانشان نمی سپارند تا در آن با آنان برابر باشند. پس آیا این نعمت خدا را رد می کنند؟» قرآن 16:71

 

آنها پس از آنکه علم به آنها رسید، از روی کینه توزی میان خودشان، پراکنده شدند. اگر تصمیمی از پیش تعیین شده از جانب پروردگارت نبود، بین آنها داوری می شد. همانا کسانی که بعد از آنان وارث کتاب شدند در آن شک و تردید دارند. قرآن 42:14

 

اگر خداوند روزی بندگانش را زیاد می کرد، در زمین تجاوز می کردند. ولى هر چه بخواهد به اندازه نازل مى كند. یقیناً او در مورد بندگانش متخصص و بیناست. قرآن 42:27

 

هنگامی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، جز شیطان، سجده کردند. گفت: آیا در برابر کسی که از گل آفریدی سجده کنم؟ گفت: آیا این را می بینی که او را بیشتر از من گرامی داشتی؟ اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی، ذریه او را جز اندکی زیر سلطه خود می‌آورم.» گفت: «رفت! هر کس از آنان از تو پیروی کند، جهنم پاداش توست، پاداشی فراوان.» «و هر که از آنان را می‌توانی با صدایت فریفت، و سواران و پیاده‌هایت را بر ضد آنان جمع کن، و با آنان در اموال و فرزندان شریک شو و به آنان وعده بده». اما شیطان به آنها وعده ای جز فریب نمی دهد. «امّا بندگان من، تو بر آنان تسلّطى ندارى». پروردگار شما نگهبان کافی است. قرآن 17:61-65

 

یقیناً خدا نسبت به اسرائیل و با پاکدلان نیکو است. اما در مورد من، پاهایم تقریباً لیز خورده بودند. تقریباً جای پایم را گم کرده بودم. زیرا وقتی سعادت ستمکاران را دیدم بر مستکبران حسادت می‌کردم. آنها هیچ مبارزه ای ندارند. بدن آنها سالم و قوی است. آنها از بار مشترک انسانی آزادند. آنها گرفتار بیماری های انسانی نیستند. پس غرور گردنبند آنهاست. آنها لباس خشونت می پوشند. از دل‌های بی‌دردشان ظلم می‌آید، خیال‌های پلیدشان حدی ندارد. آنها تمسخر می کنند و با بدخواهی صحبت می کنند. با استکبار تهدید به ظلم می کنند. دهانشان ادعای بهشت می کند و زبانشان زمین را تصرف می کند. بنابراین قوم آنها به آنها روی می آورند و آب فراوان می نوشند. می گویند: «خدا از کجا می داند؟ آیا حق تعالی چیزی می داند؟» بدکاران اینگونه هستند - همیشه بدون مراقبت، به جمع آوری ثروت می پردازند. یقیناً بیهوده قلبم را پاک نگه داشته و دستهایم را از روی بی گناهی شستم. تمام روز من در رنج بوده ام و هر صبح عذاب های جدیدی به همراه دارد. اگر اینطور حرف می زدم به فرزندان شما خیانت می کردم. وقتی سعی کردم همه اینها را بفهمم، عمیقاً مرا آزار می داد تا اینکه وارد حرم خدا شدم. سپس سرنوشت نهایی آنها را فهمیدم. مطمئناً آنها را روی زمین لغزنده قرار می دهید. شما آنها را به نابودی می اندازید. چقدر ناگهانی نابود می‌شوند و وحشت‌ها کاملاً از بین می‌روند! آنها مانند یک رویا هستند وقتی که یک نفر از خواب بیدار می شود. وقتی برخیز، خداوندا، آنها را به عنوان خیالات تحقیر خواهی کرد. چون دلم غمگین شد و روحم تلخ شد، بی احساس و نادان بودم. من قبل از تو یک حیوان بی رحم بودم با این حال من همیشه با تو هستم. تو مرا با دست راستم می گیری تو با نصیحتت مرا راهنمایی می کنی و پس از آن مرا به جلال خواهی برد. جز تو چه کسی را در بهشت دارم؟ و زمین جز تو هیچ آرزویی ندارد. جسم و قلب من ممکن است از بین برود، اما خدا قوت قلب و سهم من برای همیشه است. کسانی که از شما دور هستند هلاک می شوند. شما همه کسانی را که به شما خیانت می کنند نابود می کنید. اما برای من خوب است که نزدیک خدا باشم. خداوند متعال را پناهگاه خود قرار داده ام. من از تمام اعمال شما خواهم گفت. مزمور 73

Water Background _ Water is a transparent and nearly colorless chemical substance that is
bottom of page