top of page

تنبل من

آیا من منبع انرژی خودم هستم؟ 

آیا من خیلی تنبل هستم که بتوانم نقش خود را در دستیابی به صلح ایفا کنم؟

آیا بهترین پتانسیل خود را به کار می برم؟

آیا من به همان اندازه انرژی می دهم که از منبع خود دریافت می کنم؟

چگونه می توانم احساس ارتباط بیشتری با منبع و هدف خود داشته باشم؟

black wrinkled dried apple hanging on a branch of an apple tree in an autumn or spring gra
Marble Surface

تنبلی

تنبلی چیست؟

تنبلی تمایل به تنبلی است. این عدم تمایل به عمل یا کار/کار است. همچنین می توان آن را به عنوان یک بی تفاوتی و بی تحرکی معنوی توصیف کرد.

شخص می تواند از نظر جسمی سخت کوش باشد، اما اگر در درگیر کردن ذهن قلب، روح و جسم در فکر، گفتار و رفتار فداکارانه تنبل باشد، این تنبلی معنوی می تواند باعث شود که تمام تلاش های او در کار بدنی به هدر برود.

 

مهم است که از خود بپرسیم - چرا برای چیزی که برای آن کار می کنیم کار می کنیم؟ آیا تعریف «موفقیت» که به انگیزه ما در تلاش‌های فیزیکی ما می‌افزاید، با نیت «خودخواهانه» یا «خودخواهانه» تعریف می‌شود؟

چرا تنبلی مهم است؟

تنبلی مهم است زیرا بدون وجود آن ما واقعاً معنی و اهمیت تلاش و سخت کوشی را برای دستیابی به موفقیت روحی و جسمی درک نمی کردیم. و بدون درک اهمیت «کار» پس چگونه می‌توانیم واقعاً از طریق اعمال محبت آمیز و در جستجوی حقیقت برتر به خالق خود «خدمت» کنیم؟ بدون خدمت به هدف برتر - چگونه می توانیم با خالق خود و با یکدیگر رابطه معناداری داشته باشیم؟ تأمل در تأثیری که تنبلی و بی‌تحرکی مایل به خوبی بر پتانسیل ما به عنوان انسانیت دارد، می‌تواند ما را قادر سازد تا با کمک به دیگران در اعمال محبت‌آمیز و خدمت به خالق خود مایل باشیم. به این ترتیب ما می توانیم تنبلی خود را به خدمات عالی تبدیل کنیم و از طریق عدالت به دیگران به چراغی از نور تبدیل شویم.  

تنبل چگونه می تواند به من و دیگران کمک کند؟

زندگی بالا و پایین است. بالا بدون پایین چیست؟ اگر نمی توانیم نزول کنیم چگونه می توانیم صعود روحی و جسمی خود را درک کنیم و قدر بدانیم؟ بدون حرکت نمی توان از کوه (روحی یا جسمانی) بالا رفت. اما چگونه می‌توانیم اهمیت حرکت و تغییر را بدون تجربه و تأمل در مورد «سکوت» یا تنبلی خود در زمان‌های خاصی از زندگی و تأثیری که این امر بر زندگی‌مان می‌گذارد، درک کنیم؟ بنابراین تنبلی در واقع می‌تواند دگرگون شود (از طریق تأمل در مورد منفی‌هایی که می‌تواند به همراه داشته باشد و قدرت آن برای جلوگیری از دستیابی ما به پتانسیل و هدف برتر واقعی)  به حکمتی تبدیل می‌شود که می‌تواند به ما کمک کند تا در حالی که از نردبان معنوی خود به سوی خالق خود بالا می‌رویم، در سختی‌ها و مبارزات خود در زندگی پایداری کنیم.

افسردگی و اضطراب ناشی از تنبلی ما، اگر درک و درک شود، می تواند به سوختی تبدیل شود که اشتیاق ما را برای سخت کوشی در راه های عدالت و صلح به حرکت در می آورد. درست مثل درد می تواند به ما بیاموزد که برای بهبودی در کدام قسمت ها باید کار کنیم. عفونت درون روح ما که در نتیجه "ایستا" شدن در معراج معنوی ما است که از "ایستا" بودن در زندگی فیزیکی ما (به دلیل تنبلی ما) ناشی می شود - در واقع می تواند ما را برای رسیدن به ارتفاعات بالاتر و شیرجه رفتن راهنمایی کند. حتی عمیق تر به هدف روح ما.  

خردی که در تنبلی ما نهفته است را می توان از طریق اعمال فداکاری مشتاقانه از آنچه طرف خودخواه ما برای هدف خود می خواهد، به دیگرانی که به کمک ما نیاز دارند تبدیل شود - به دنبال هدفی بالاتر از نفس ما.  زمانی که یاد می گیریم دیگران را مانند خودمان دوست داشته باشیم و به دنبال آن هستیم که با دیگران آن گونه رفتار کنیم که می خواهیم با ما رفتار کنند.  

تنبلی چگونه بر احساس رفاه ما تأثیر می گذارد؟

تنبلی زمانی می‌تواند یک حس لذت موقت و موقتی و پایدار ایجاد کند که ما به‌جای آخرت، و به‌جای لذت خالق خود که ما را آفریده، به دنبال لذت‌های دنیا باشیم. اما این لذت‌ها مانند یک توهم هستند - دوام نمی‌آورند - و همیشه به پایان می‌رسند و ما را بدتر از قبل می‌کنند که درگیر اعمالی می‌شویم که باعث لذت می‌شود. تنبلی در راه های صلح با انجام کارهای خوب، اعمال محبت آمیز، انرژی ما را آزاد می کند تا به جای آن در راه های تفرقه و ناهماهنگی که توسط نفس، حرص، حسادت، شهوت و سایر تمایلات خودخواهانه ما دامن می زند، استفاده کنیم. تنبلی با هم منجر به پوسیدگی می شود، زخم هایی که نمی توانند التیام یابند و در نهایت به زوال روحی و جسمی منجر به مرگ می شود.  

عدم تمایل ما به درگیر شدن در کار برای رزق و روزی، رزق و روزی و موفقیت خود (در حالی که اذعان می کنیم که توانایی ما برای انجام این کار از طرف خالق ما به عنوان منبع است) توانایی ما را برای تحقق پتانسیل واقعی ما به عنوان انسانیت کاهش می دهد و تأثیر منفی زیادی بر احساس ما دارد. سلامت عاطفی، جسمی، روانی و معنوی. آگاهی از این که می توانیم تلاش کنیم، اما به دلیل تنبلی از انجام آن امتناع می کنیم، منجر به انحطاط روحی می شود، حتی اگر یک حس موقتی کوتاه از توهم و لذت کاذب را برای ما فراهم کند.  

بسیاری از ما که از احساس عزت نفس پایین، عصبانیت، خلق و خوی پایین، اضطراب، گناه، شرم، افکار وسواسی اجباری و افکار خودکشی رنج می‌بریم، این کار را انجام می‌دهیم زیرا احساس می‌کنیم نمی‌توانیم حقیقت درونی خود را بیان کنیم یا آشکار کنیم. هر چه در تعقیب معنوی حقیقت برتر تنبل تر باشیم، در تلاش برای آشکار ساختن هویت واقعی خود و تلاش برای هدف واقعی خود ناتوان و ناخواسته تر می شویم. حقیقت و جوهر درونی ما در پوسته سختی از لباس‌هایی که شرم ما را پنهان می‌کنند، «به دام می‌افتند». واکنشی که بدن ما در برابر این انسداد نور درونی و حقیقت دارد، باعث می شود که احساسات منفی را احساس کنیم که می تواند ما را سنگین کند و تنبلی ما را بیشتر تشدید کند، ما را غرق کند و باعث شود بیشتر از منبع انرژی خود احساس جدایی کنیم.  

 

وقتی به توانایی واقعی خود در خدمت به چیزی که بالاتر از خودمان است شک داریم. آن هدف عالی که فراتر از درک ماست، ما در محدوده ادراک محدود خود از زمان و مکان به دام می افتیم، و ادراک ما از «واقعیت» به درک خودمان که توسط ادراکات فیزیکی محدود ما تعریف شده است، وابسته می شود. این امر پتانسیل ما را برای دستیابی به چیزی که ممکن است تصور می کردیم غیرممکن است محدود کند. این تردید از کجا می آید؟ چه چیزی به آن سوخت می دهد؟ آیا این شکست های ماست؟ اشتباهات ما؟ عدم ایمان ما به توبه؟ عدم ایمان ما به خالق و هدف برتر؟ آیا به این دلیل است که ما بیش از حد احساس شرمساری و بی ارزشی برای بازگشت به منبع هستی خود به دلیل شیوه های شیطانی قبلی خود می کنیم؟ آیا به خاطر نفس ما و روشی است که ما را وسوسه می‌کند تا باور کنیم هیچ چیز بالاتر یا شایسته‌تر از عبادت نیست از امیال خودخواهانه ما که ما را به درک نادرست و موقتی واقعیت فریب می‌دهد؟ این ادراک نادرست از واقعیت باعث می شود باور کنیم که چیزی جز این زندگی فیزیکی دنیوی و تمام لذت های موقتی آن وجود ندارد و ما را متقاعد می کند که برای موفقیت باید نفس خود را پرورش دهیم و به دنبال لذت های کوتاه دنیوی این زندگی باشیم. آخرت این ما را متقاعد می کند که تلاش برای دنبال کردن راه های از خودگذشتگی و "بخشش" فعال برای کمک به موفقیت دیگران، اتلاف وقت و انرژی است، زمانی که می توانیم در عوض از آن زمان برای لذت بردن با تغذیه شهوات، طمع، میل به شکوه و جلال خود استفاده کنیم. شهرت، برای دستیابی به موفقیت دنیوی خودخواهانه برای خودمان. این ما را فریب می دهد تا به جای تلاش برای سپاسگزاری بیشتر از خالق خود و منبع همه نعمت های خود، به حواس و منطق و عقل خود به عنوان منبع زندگی / حقیقت / روزی / رزق خود تکیه کنیم. ما را وسوسه می کند که با تکبر و نافرمانی از خالق خود دور شویم. باعث ایجاد انسداد در رابطه مستقیم درک شده ما با خالق خود و در نتیجه بقیه خلقت می شود. بدون رابطه مستقیم ما با منبع واقعی زندگی مان، در حالی که با قلبی فروتن به دنبال حقیقت هستیم و درگیر اعمال محبت آمیز و فداکاری می شویم، نمی توانیم ظرف پاکی باشیم که نور و عشق او از طریق آن به هستی جاری شود، و انکار می کنیم. با امتناع از قدردانی برای نعمت‌های خود با مشارکت و مشارکت با میل و رغبت در پرستش فعال خالق خود از طریق راه‌های صلح و عدالت. نفس ما باعث دور شدن ما از خالق خود می شود و سپس ما را به این احساس می رساند که انگار دیگر هدف واقعی در این دنیا نداریم. تنبلی ما در برابر تلاش با ثروت و جان خود (هر یک از ما با استفاده از مواهب منحصر به فرد خود از استعدادها و برکات خود) در راه های عدالت، به شکست ما در دستیابی به آنچه برای آن در این جهان گذاشته شده ایم منجر می شود - برای پرستش خالق خود در صلح. و وحدت - از دیدگاه ابراهیمی.  

تنبلی چگونه به من آسیب می رساند؟

وقتی از چیزی که با دست خود به دست نیاورده ایم بخوریم، آیا طعم آن به اندازه چیزی است که به خاطر تلاش خود می خوریم؟ تنبلی ما برای مشارکت کامل در موفقیت خود (علیرغم توانایی ما در انجام این کار) منجر به "میوه ای" می شود که می خوریم طعم "تلخ" بیشتری نسبت به "شیرین" دارد. اگر از ایفای نقش خود در تلاش گروهی خودداری کنیم، چگونه می توانیم واقعاً موفقیت خود را با دیگران جشن بگیریم؟ وقتی ما عقب می نشینیم و به دیگران اجازه می دهیم کارهای کثیف را انجام دهند در حالی که فقط انتظار داریم در داستان های موفقیت آنها سهیم باشیم - این تنبلی است و توسط نفس و غرور ما تقویت می شود. این از تصور نادرست ما ناشی می شود که ما "لایق تر" از دیگران هستیم و بنابراین از تلاش در سطح فردی و اجتماعی برای صلح و وحدت جهانی معاف هستیم. و زمانی که وجود موقت ما به پایان می رسد، با خود داوری سختی مواجه می شویم و بر خود گواهی می دهیم که در حقیقت و حقیقت سزاوار نیست که طعم شیرینی تلاش خود را بچشیم، زیرا بدون تلاش، ثمره آن تلخ است و درون ما را می پوسد درد و رنج ما در آخرت چیزی نیست جز انعکاس (و پرداخت) تلاش‌های روحی و جسمی درونی و بیرونی ما برای راه‌های عدالت، صلح، حقیقت و عشق در دنیا با استفاده از آنچه از نعمت‌های دنیوی به ما عطا شده است.  

کسانی که در این دنیا برای جلب رضایت خالق خود سخت کار می کنند، ممکن است در این دنیا دچار سختی و احساس کوتاهی از «رنج» شوند، در حالی که در راه صلح و وحدت او تلاش می کنند و حداکثر توان خود را به کار می برند، اما بدانند که تلاش آنها برای خالقشان خوشایند است (اگر با دلهای پاک و خالصانه ای انجام شود که خشنودی او را می طلبد) رنج این دنیا و آخرت را از آنها رها می کند و غم و اندوه آنها را به شادی و لذت درونی و ظاهری تبدیل می کند و لذتی پایدار و پایان ناپذیر. زیرا هنگامی که تلاش‌های ما به سوی حقیقت و هدف برتر باشد و با آن متحد شود، خالق ما راه‌های عدالت را برای ما آسان می‌سازد و به قلب‌هایمان صبر، آرامش و شفقت عطا می‌کند - ما قادر می‌شویم تا از نگرانی‌ها، نگرانی‌های خود رها شویم. ترس‌ها، غم‌هایی که ما را فرسوده می‌کنند و بر ما سنگینی می‌کنند و این ما را از بردگی امیال خودخواهانه‌مان رهایی می‌بخشد، می‌توانیم قفس‌هایمان را که قلب‌هایمان را احاطه کرده‌اند پرواز کنیم و دید، شنوایی و درک ما را تیره‌اند.  

تنبلی چگونه به دیگران آسیب می رساند؟

هر تلاشی که برای آسیب رساندن به خود انجام دهیم، باعث آسیب به دیگران می شود و هر تلاشی که برای آسیب رساندن به دیگران انجام دهیم، باعث آسیب به خودمان می شود. این به این دلیل است که آسیبی که به سلامت روحی و روانی جسمی ما وارد می شود، سپس در روابط انسانی ما و در روابط ما با همه مخلوقات در این جهان که مشترک هستیم به دیگران منعکس می شود. ما فضای یکسانی را در ذهن و روح بدن به اشتراک می گذاریم، حتی اگر آنچه را که ممکن است به عنوان "واقعیت" درک کنیم این است که از هم جدا هستیم. بنابراین، برای مثال، اگر فردی هنگام بازی در یک مسابقه فوتبال به عنوان عضوی از یک تیم، "تنبل" بودن را انتخاب کند، تنبلی او بر کل تیم تأثیر خواهد گذاشت. اگر یکی از اعضای بدن ما از کار بیفتد، کل بدن ممکن است در نتیجه آسیب ببیند- مگر اینکه آن قسمت بهبود یابد یا قطع شود و جایگزین شود.  

چگونه می توانم از تنبلی خود بلند شوم یا از آن برای تبدیل تاریکی به نور استفاده کنم؟

همه ما به روشی کار می کنیم که برای خالق خود خوشایند است یا به روش هایی که برای خالق خود ناخوشایند است. پس هر آنچه را که برای اندیشیدن، گفتن یا انجام دادن انتخاب کنیم، تلاشی است در جهت راهی برای صعود معنوی یا نزول معنوی در هر دو سطح فردی و انسانی. بنابراین تنبلی در یک جهت، می تواند به عنوان تلاش و کار در جهت دیگر دیده شود. تلاش با اراده برای پاکسازی گفتار و رفتار فکری خود به گونه‌ای که درگیر گفتار و کردار فکری باشیم که ناشی از میل بی‌خود است، ما را قادر می‌سازد تنبلی خود را از چیزی منفی به چیزی مثبت تبدیل کنیم (تنبلی در برابر درگیر شدن در گفتار فکری مضر و رفتاری که موجب تشتت و تفرقه می شود). وقتی اذعان می کنیم که این هدف ماست که تلاش های ما را به حرکت در می آورد و به تغییر جهت بادبان هایمان کمک می کند، می توانیم با استفاده از اراده آزادمان، تلاش هایمان را با توجه به دانش، خرد، درک و عشق خود به سمت مسیر مورد نظر خود هدایت کنیم. اما چگونه می‌توان تلاش‌های آنان را به سوی جلب رضایت خالق خود سوق داد، بدون اینکه بدانیم چه چیزی مورد رضایت اوست؟ آیا می‌توانیم برای راهنمایی خود به درک خود تکیه کنیم؟ شاید برخی از ما احساس می کنیم که می توانند - اما همه ما می دانیم که چقدر می توانیم از طریق وسوسه های زندگی دنیوی و لذت های موقت آن به راحتی حواسمان را پرت کنیم. از این روست که آفریدگار ما (به رحمت خود) پیامبران و پیامبران را با کتاب نازل کرده تا ما را از تاریکی ها به سوی نور هدایت کنند و از زندان بندگی نفس خود رهایی بخشند و به آنچه پسندیده اوست فرمان دهد. و آنچه او را ناراحت می کند. آنگاه بر ماست که از این دانش استفاده کنیم و یا اطاعت یا سرپیچی از دستورات او را انتخاب کنیم.  

بنابراین، از دیدگاه ابراهیمی، راه تبدیل تاریکی به روشنایی این است که تلاش‌های خود را در جهت عدالت، صلح و وحدت، از طریق ایمان، نیکوکاری، دعا، و اعمال محبت آمیز با پیروی از دستورات او هدایت کنیم - حتی اگر انجام دهیم. هنوز حکمت پنهان آنها را درک نکرده اند. این امتحان ایمان است - و توبه کردن به سوی خالق خود و هدایت یافتن از او و اطاعت صادقانه از دستورات او با دلهای متواضع - همان چیزی است که تیرگی را از دید و شنوایی و قلب ما می‌زداید تا توانمندتر شویم. تا پتانسیل های واقعی خود را با توانایی قضاوت درست از نادرست در هر موقعیت معین و اتخاذ تصمیم درست در مورد اینکه بادبان ها و تلاش های خود را به چه سمتی هدایت کنیم، برآورده کنیم.  

تصور کنید که هر یک از انسان‌ها با کنار گذاشتن برنامه‌های خود، و کنار گذاشتن امیال خودخواهانه خود برای به دست آوردن سود از زندگی دنیوی، با هم به دنبال حقیقت برتر باشند؟ تصور کنید همه ما بدون توجه به نژاد، مذهب، برچسب، پیشینه، جنس، سن به یکدیگر کمک کنیم و انرژی و تلاش خود را صرف انجام اعمال فداکارانه محبت آمیز و فداکاری از طریق به اشتراک گذاشتن موهبت ها، هدایا و استعدادهای منحصر به فرد خود در خلاقیت کنیم. با دیگران در حالی که به دنبال رضایت خالق خود هستیم که به او تعلق داریم و به او باز می گردیم؟ تصور کنید اگر به جای استفاده از اراده آزاد خود برای صرف تلاش و انرژی برای پیگیری بیشتر قدرت، شهرت، افتخار، جلال، ثروت، و دیگر لذت‌های موقتی بیهوده این زندگی دنیوی، آن انرژی را برای دستیابی به حقیقت برتر، یعنی خرد صرف کنیم. علم و فهم و تطهیر دلهایمان تا به هر سو روی آوریم چهره خالق خود را ببینیم؟  

انتخاب با ماست آیا ما انتخاب می کنیم که در جهت صلح کار کنیم یا تخریب؟ آیا ما انتخاب می کنیم که منبع زندگی خود را پرستش کنیم (خلق ما - پروردگار جهانیان)  در تلاش‌هایمان، یا اینکه خودمان را پرستش می‌کنیم؟  

در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است کمک کند؛

1) طلب هدایت از خدای یگانه  به حقيقت برتر - با او هيچ معبود ديگري شريك نكردن.

2) توبه و در عین حال بخشیدن دیگران که به ما ظلم کرده اند

3) پرداختن به دعای منظم (گفتگو/ارتباط با خدا) و انفاق در حالی که خشنودی او را طلب می کنیم به جای لذت خودخواهانه.

4) استفاده از موهبت ها، مواهب و استعدادهای منحصر به فرد خود برای نشان دادن قدردانی از خالق خود با به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران و در خدمت فعال به بشریت. مجاهدت با مال و جان خود در راه او (عدالت و صلح) در حالی که در عوض جز خشنودی او نخواهیم.

5) دعا برای اینکه خداوند به ما کمک کند تا بهترین توانایی های خود را در خدمت و عبادت خود به کار گیریم

6) انتخاب این که افکارمان را از هر چیزی که توسط شهوت خودخواهانه، نفس، حسادت، حرص، خشم، تنبلی برانگیخته یا برانگیخته می شود، دور کنیم و در عوض تمرکز و مراقبه ذهن خود را بر توسعه بیشتر ویژگی های زیبای خالق خود یعنی صداقت داشته باشیم. ، حقیقت، شفقت، صبر، عشق، عدالت، صلح، احترام، بردباری، فروتنی، بخشش، قدردانی، تقدیس/پاکسازی و غیره. درگیر شدن در روابط و اعمال محبت آمیز که به ما کمک می کند تا این ویژگی ها را بیشتر و بیشتر توسعه دهیم. اجتناب از روابط و خوردن یا نوشیدن موادی که ما را از این صفات منحرف می کند.

7) گذراندن وقت در شبانه روز برای ستایش خالق خود، سپاسگزاری از او و تسبیح او برای نعمت های خود. او را تا آنجا که ممکن است در ذهن و روح خود به یاد آوریم در حالی که در این دنیای فیزیکی به دنبال لذت او هستیم - او را به عنوان منبع حیات و انرژی خود بشناسیم و اجازه دهیم که از طریق ما به سوی دیگران جریان یابد تا ما به رگ های نور او تبدیل شویم. در این دنیای فیزیکی و به دیگران نیز کمک کنید تا تاریکی را به نور تبدیل کنند. 

8) جستجوی دانش و درک از همه و همه چیز در اطرافمان - ما می توانیم همزمان هم دانش آموز و هم معلم باشیم و با اذعان به اینکه واقعیتی غیر از او وجود ندارد و با جستجوی صورت خالق خود را به هر سمتی که برگردیم ببینیم. خرد پنهانی که در همه چیز هست..

در اینجا برخی از سؤالات خود انعکاس وجود دارد که ممکن است کمک کند:

 

 

نقل قول های کتاب مقدس در مورد تنبلی.

ده فرمان (تورات)

613 فرمان (تورات)  

1خداوند با موسی سخن گفت و گفت:

2 «ببینید، من بزالئیل، پسر اوری، پسر حور، از قبیله یهودا را به نام خوانده‌ام،

3 و من او را با روح خدا، با حکمت، با بصیرت، با دانش، و با [استعداد] برای هر نوع مهارت آغشته کردم.

4بافندگی استادانه، کار با طلا، نقره و مس،

5با صنعت سنگ برای چیدمان و با صنعت چوب برای انجام هر کار.

6 و اینک، اوهولیاب، پسر اخیساماک، از قبیله دان، و تمامی خردمندانی را که در دلهایشان حکمت نهادم، نزد او قرار دادم، و هر چه به شما امر کرده‌ام، خواهند ساخت.

7خیمة اجتماع و تابوت شهادت، و پوششی که بر آن باشد، و تمامی لوازم خیمه،

8میز و ادوات آن، منوره خالص و همه وسایل آن، مذبح بخور دادن،

9مذبح قربانی سوختنی و تمام ادوات آن، غسل و پایه آن،

10لباس‌های شبکه‌ای، جامه‌های مقدس برای هارون، و لباس‌های پسرانش [که در آن] خدمت می‌کنند،

11روغن مسح و بخور مقدّس. بر طبق آنچه به شما دستور داده ام، باید انجام دهید.»

12 خداوند به موسی گفت:

13 «و شما با بنی‌اسرائیل سخن بگویید و بگویید: «فقط سبت‌های من را نگه دارید، زیرا این نشانه‌ای است بین من و شما برای نسل‌های شما تا بدانید که من، خداوند، شما را مقدس می‌سازم.

14بنابراین، سبت را نگه دارید، زیرا برای شما امری مقدس است. کسانی که آن را هتک حرمت کنند، کشته خواهند شد، زیرا هر که در آن کار کند، آن روح از میان مردمش منقطع خواهد شد.

15شش روز می‌توان کار کرد، اما روز هفتم، سبت استراحت کامل است که برای خداوند مقدس است. هر که در روز سبت کاری انجام دهد باید کشته شود.

16 بنی‌اسرائیل روز سبت را به این ترتیب نگاه خواهند داشت تا سبت را در نسل‌های خود به عنوان عهد جاودانی ببندند.

17 بین من و بنی‌اسرائیل، برای همیشه نشانه‌ای است که خداوند آسمان و زمین را در شش روز آفرید و در روز هفتم متوقف شد و آرام گرفت.»

18وقتی در کوه سینا با او صحبت کرد، دو لوح شهادت را که با انگشت خدا نوشته شده بود به موسی داد. (خروج فصل 3)

 

از طریق تنبلی، خرخرها آویزان می شوند. به دلیل دست های بیکار، خانه چکه می کند. جامعه 10:18

 

دست‌های کوشا حکومت خواهند کرد، اما تنبلی به کار اجباری ختم می‌شود. امثال 12:24

 

اشتهای تنبل هرگز سیر نمی شود، اما خواسته های کوشا به طور کامل برآورده می شود. امثال 13:4

 

مرد تنبل طعمه خود را کباب نمی کند، اما دارایی گرانبهای انسان کوشش است. در راه عدالت زندگی است و در راه آن مرگ نیست. امثال 12:27-28

 

یک تنبل از نظر خودش عاقل تر از هفت نفر است که با احتیاط جواب می دهند. امثال 26:16

 

تنبلی به خوابی عمیق فرو می‌برد و انسان بیکار گرسنه خواهد شد. هر که فرمان را نگاه دارد، جان خود را حفظ می کند، اما کسی که در رفتار بی اعتنا باشد، خواهد مرد. امثال 19:15-16

 

یک تنبل دستش را در ظرف فرو می برد. او حتی آن را به دهان خود نمی آورد! امثال 19:24

 

تا کی اونجا دراز میکشی ای تنبل؟ کی از خواب بیدار میشی؟ امثال 6:9  

 

آیا در چشم خود یک فرد عاقل را می بینید؟ امید به احمق بیشتر از آنهاست. یک تنبل می گوید: "یک شیر در جاده است، یک شیر درنده در خیابان ها پرسه می زند!" همانطور که دری روی لولاهایش می چرخد، تنبل هم روی تختش می چرخد. یک تنبل دستش را در ظرف فرو می برد. او خیلی تنبل است که آن را به دهانش بازگرداند. یک تنبل از نظر خودش عاقل تر از هفت نفر است که با احتیاط جواب می دهند. مانند کسی که از گوش سگ ولگرد می گیرد، کسی است که با عجله وارد یک دعوا می شود که مال خودش نیست. مانند دیوانه ای که تیرهای آتشین مرگ را پرتاب می کند. امثال 26:12-18

 

ولع تنبل، مرگ اوست، زیرا دستانش از کار کردن خودداری می کنند. امثال 21:25

 

گوشهایی که می شنوند و چشمانی که می بینند، خداوند هر دو را آفریده است. خواب را دوست نداشته باش وگرنه فقیر خواهی شد. بیدار بمانید تا غذا ذخیره کنید.  امثال 20:12-13

 

تنبل ها در فصل شخم نمی زنند. بنابراین در زمان برداشت آنها نگاه می کنند اما چیزی پیدا نمی کنند. امثال 20:4

 

دست های تنبل باعث فقر می شود، اما دست های کوشا ثروت می آورد. امثال 10:4

 

او با حکمت سخن می گوید و آموزش صادقانه بر زبانش است. مراقب امور خانه خود است و نان بطالت را نمی خورد. فرزندانش برمی خیزند و او را خجسته می خوانند. شوهرش نیز، و او او را ستایش می کند. امثال 31:26-29

 

راه تنبل را خار بسته است، اما راه راست‌ها شاهراه است. امثال 15:19

 

او در حالی که هنوز شب است بیدار می شود. او غذای خانواده و سهمی را برای خدمتکارانش فراهم می کند. مزرعه ای را در نظر می گیرد و آن را می خرد. او از درآمد خود یک تاکستان می کارد. او به شدت کار خود را شروع می کند. بازوهای او برای کارهایش قوی هستند. او می بیند که تجارت او سودآور است و چراغش در شب خاموش نمی شود. امثال 31:15-18

 

تنبل می گوید: "یه شیر بیرون است! من در میدان عمومی کشته می شوم!" امثال 22:13

 

سستى براى فرستادگان او مانند سركه به دندان و دود براى چشم است. امثال 10:26

 

از مزرعه یک تنبل گذشتم، از کنار تاکستان کسی که عقل ندارد. خارها از همه جا بالا آمده بود، زمین پوشیده از علف های هرز بود و دیوار سنگی ویران شده بود. دل به آنچه مشاهده کردم به کار بردم و از آنچه دیدم عبرت گرفتم: اندکی خواب، اندکی خواب، اندکی دست‌ها برای استراحت و فقر مانند دزد بر سرت می‌آید و کمبود مانند مرد مسلح. امثال 24:30-33

 

«سپس مردی که یک کیسه طلا دریافت کرده بود آمد. او گفت: «استاد، می‌دانستم که تو مرد سختی هستی، جایی که نکاشته‌ای درو می‌کنی و جایی که بذری نپراکنده‌ای جمع می‌کنی. پس ترسیدم و بیرون رفتم و طلاهایت را در زمین پنهان کردم. ببینید، این چیزی است که به شما تعلق دارد.

ارباب او پاسخ داد: ای بنده تنبل! پس می دانستی که من در جایی که نکاشته ام درو می کنم و در جایی که بذر نپراکنده ام جمع می کنم؟ خوب پس باید پولم را نزد بانکداران سپرده می‌کردی تا وقتی برگشتم با سود آن را پس بگیرم. «پس کیسه طلا را از او بگیر و به کسی که ده کیسه دارد بده. متی 25:24-28

 

1هو! هر که تشنه است به آب برود و هر که پول ندارد برو بخر و بخور و برو بی پول و بی قیمت شراب و شیر بخر.

2چرا باید پول را بدون نان و زحمت خود را بدون سیری وزن کنید؟ به من بشنو و از آنچه خوب است بخور، روحت از چاقی لذت خواهد برد.

3 گوش خود را متمایل کن و نزد من بیا، بشنو تا جان تو زنده شود، و من با تو عهد جاودانی و رحمتهای قابل اعتماد داوود خواهم بست.

4 اینک، او را به عنوان یک فرمانروا و فرمانده قوم‌ها، برای امت‌ها شاهد قرار داده‌ام.

5 اینک، قومی را که نمی‌شناسید، فرا خواهید خواند، و قومی که شما را نمی‌شناخت، به‌خاطر خداوند، خدای شما و قدوس اسرائیل، نزد شما خواهد دوید، زیرا او شما را جلال داده است.

6 وقتی خداوند را یافت، بجویید، وقتی نزدیک است او را بخوانید.

7 شریر راه خود را رها خواهد کرد و انسان گناهکار افکار خود را، و به سوی خداوند که بر او رحم خواهد کرد و به خدای ما بازخواهد گشت، زیرا او آزادانه خواهد بخشید.

8 خداوند می‌گوید: «افکار من افکار شما نیست و راه‌های شما نیز راه‌های من نیست.

9 «همان‌طور که آسمان‌ها از زمین بالاتر است، راه‌های من نیز از راه‌های شما و اندیشه‌های من از افکار شما بالاتر است.

10 زیرا همان‌طور که باران و برف از آسمان می‌بارد و به آنجا باز نمی‌گردد، مگر اینکه زمین را سیر کند و میوه دهد و رشدش را بیشتر کند و به کاشت کننده بذر و به خورنده نان داده باشد.

۱۱ کلام من که از دهان من بیرون می‌آید، چنین خواهد بود. خالى به سوى من باز نمى گردد، مگر آنكه آنچه را كه من مى خواهم انجام دهد و كسى را كه آن را به سوى او فرستادم سعادت بخشد.

12 زیرا با شادی بیرون خواهید رفت و با سلامتی آورده خواهید شد. کوه‌ها و تپه‌ها در برابر تو آواز خواهند کرد و همه درختان صحرا دست خواهند زد.

13به‌جای درخت سرو، و به‌جای گزنه، میرتی برمی‌خیزد، و برای خداوند به‌عنوان یک نام، به‌عنوان نشانه‌ای جاودانی خواهد بود که قطع نخواهد شد.

اشعیا 55

 

1خداوند چنین می‌گوید: «عدالت را نگه دارید و عدالت را عمل کنید، زیرا نجات من نزدیک است و احسان من آشکار خواهد شد.»

2خوشبخت آن کسی است که این کار را انجام می دهد و کسی که به آن چنگ می زند، کسی که سبت را از بی حرمتی آن نگاه می دارد و دست خود را از انجام هر بدی حفظ می کند.

3 حال آن خارجی که به خداوند ملحق شده است، نگوید: «یَهُوَه مرا از قوم خود جدا خواهد کرد» و خواجه نگوید: «اینک من درختی خشک هستم.»

4 زیرا خداوند به خواجگانی که سبتهای مرا نگاه می دارند و آنچه را که می خواهم برمی گزیند و به عهد من محکم می بندند، چنین می گوید.

5«به ایشان در خانه و در دیوارهای خود مکان و نامی بهتر از پسران و دختران خواهم داد و نامی جاودانی به او خواهم داد که از بین نخواهد رفت.

6 و بیگانگانی که برای خدمت به خداوند و محبت کردن نام خداوند، بندگان او می‌شوند، هر که سبت را از بی‌حرمتی نگاه می‌دارد و به عهد من پایبند است.

۷ ایشان را به کوه مقدس خود خواهم آورد و ایشان را در خانه دعای خود شادی خواهم کرد، قربانی‌های سوختنی و قربانی‌های ایشان بر مذبح من پسندیده خواهد شد، زیرا که خانه من خانه دعا برای تمامی قوم‌ها خوانده خواهد شد.

8خداوند یهوه که در پراکنده‌های اسرائیل جمع می‌کند، چنین می‌گوید، من دیگران را به همراه جمع‌شدگانش نزد او جمع خواهم کرد.

9همه جانوران صحرا بیایید تا همه جانوران جنگل را ببلعید.

10 مراقب‌های او همه کورند، نمی‌دانند، سگ‌های گنگ که نمی‌توانند پارس کنند. آنها خوابیده اند و عاشق خوابیدن هستند.

11 و سگ‌ها حریص هستند و سیری نمی‌شناسند. و آنها شبانانی هستند که نمی دانند درک نمی کنند. همه به راه خود چرخیدند، هر یک به سود خود، آخرین نفر.

12«بیا، شراب می‌گیرم و شراب کهنه را می‌نوشیم، و فردا چنین خواهد بود، [اما] بزرگتر [و] بسیار بیشتر.

اشعیا 56

 

1 مرد عادل هلاک شده است، اما هیچ کس آن را به دل نمی‌گیرد، و مردان نیکوکار را می‌برند، بدون آنکه کسی بفهمد که به دلیل شرارت، مرد عادل از بین رفته است.

2او با سلامتی خواهد آمد. هر که در راستی او گام بردارد، در جایگاه خود آرام خواهند گرفت.

3 و ای فرزندان جادو، به اینجا نزدیک شوید. کودکانی که مرتکب زنا می شوند و فاحشه بازی می کنند.

4 بر چه کسی لذت خواهید برد؟ در برابر چه کسی دهان خود را کاملاً باز می کنید; زبانت را علیه چه کسی دراز می کنی؟ آیا شما فرزندان تجاوز و ذریه باطل نیستید؟

5ای شما که خود را در میان تربینثها، زیر هر درخت سبز، ملتهب می‌کنید، که کودکان را در دره‌ها، زیر شکاف‌های صخره‌ها سلاخی می‌کنید.

6از صخره‌های صاف دره سهم شماست. آنها، آنها سهم شما هستند. بر آنها نیز شیره ریخته‌ای و قربانی‌ها تقدیم کرده‌ای. آیا در برابر اینها تسلیم شوم؟

7 روی کوهی مرتفع و بلند مبل خود را گذاشتی. آنجا هم برای ذبح قربانی رفتی.

8 و در پشت در و طاقچه، افکار خود را هدایت کردی، زیرا تا زمانی که با من بودی، [ما را] باز کردی و بالا رفتی، مبل خود را گشاد کردی و برای خود با آنها [پیمان] بستی. شما مبل آنها را دوست داشتید، جایی را انتخاب کردید.

9 و برای پادشاه هدایایی با روغن آوردی و عطرهایت را زیاد کردی. و سفیران خود را به دور فرستادی و آنان را به قبر فروتن ساختی.

10در طول راه خود خسته شدی. نگفتی «ناامیدی». قدرت دستت را یافتی؛ بنابراین، شما بیمار نشدید.

11و از چه کسی ترسیدید و ترسیدید که شکست خوردید و مرا یاد نکردید. تو [من] را در قلب خود قرار ندادی. همانا من خاموش و از ابد هستم، اما شما از من نمی ترسید.

12 عدالت و کردار تو را می گویم و هیچ سودی برای تو نخواهد داشت.

13وقتی فریاد می زنید، بگذارید مجموعه هایتان شما را نجات دهند. باد همه آنها را خواهد برد، نفسی آنها را خواهد گرفت، اما هر که بر من توکل کند وارث زمین خواهد شد و وارث کوه مقدس من خواهد شد.

14و خواهد گفت: «هموار کنید، هموار کنید، راه را هموار کنید، موانع را از سر راه قوم من بردارید.»

15 زیرا خداوند متعال که تا ابد ساکن است و نام او قدوس است، چنین می‌گوید: «با رفیع و مقدسین ساکن هستم، و با روح درهم شکسته و فروتن، تا روح فروتنان را زنده کنم و زنده کنم. قلب له شده

16زیرا تا ابد مجادله نخواهم کرد و تا ابد خشم نخواهم داشت، چون روحی از حضور من و جانهایی که من ساخته‌ام فروتن شود.

17 به خاطر گناه دزدی او خشمگین شدم و او را زدم، خود را پنهان کردم و خشمگین شدم، زیرا او سرکش در راه دل خود رفت.

18من راههای او را دیدم و او را شفا خواهم داد و او را رهبری خواهم کرد و او و عزادارانش را تسلیت خواهم داد.

19 [من] گفتار لبها را ایجاد می کنم. خداوند می‌گوید صلح، سلامتی به دور و نزدیک، و من او را شفا خواهم داد.

20 اما شریران مانند دریای متلاطم هستند، زیرا نمی تواند آرام بگیرد و آبهایش گل و خاک می ریزد.

۲۱ خدای من می‌گوید: «برای شریران صلح نیست.

اشعیا 57

 

1 با گلو [پُر] صدا کن، دریغ مکن، چون نطفه صدایت را بلند کن، و گناهان قوم من را و گناهانشان را به خاندان یعقوب بازگو کن.

2اما هر روز مرا می‌جویند و می‌خواهند راه‌های مرا بشناسند، مانند قومی که عدالت را انجام دادند و احکام خدای خود را ترک نکردند. از من احکام عدالت می‌خواهند. آنها خواهان تقرب به خدا هستند.

3 «چرا روزه گرفته‌ایم و تو ندیدی، جان خود را آزرده‌ایم و تو نمی‌دانی؟» اینک در روز روزه خود به تجارت می پردازید و [از] همه بدهکاران خود [پرداخت] را می گیرید.

4 اینک برای نزاع و نزاع روزه می‌گیرید و با مشت شرارت می‌زنید. مثل این روز روزه نگیرید تا صدایتان بلند شود.

5آیا روزه‌ای که من انتخاب خواهم کرد، روزی است که انسان جان خود را آزار دهد؟ آیا این است که سرش را مانند قلاب ماهی خم کند و گونی و خاکستر پهن کند؟ آیا این روز را روزه و روز پسندیده نزد خداوند می نامید؟

6آیا این روزه ای نیست که من انتخاب خواهم کرد؟ برای گشودن قید و بندهای شرارت، برای گشودن بندهای انحراف، و آزاد کردن ستمدیدگان، و همه انحرافات را از بین خواهید برد.

7آیا این نیست که نان خود را با گرسنگان تقسیم کنید و فقیران ناله را به خانه بیاورید؟ هنگامی که برهنه ای را دیدی، او را بپوشان و از بدن خود پنهان نخواهی شد.

8آنگاه نور تو مانند طلوع فجر خواهد درخشید و شفای تو به سرعت جوانه خواهد زد و عدالت تو پیش روی تو خواهد رفت. جلال خداوند شما را در آن جمع خواهد کرد.

۹ آنگاه ندا خواهی داد و خداوند پاسخ خواهد داد، فریاد خواهی کرد و او خواهد گفت: «اینجا هستم»، اگر کژی را از میان خود دور کنید و انگشت را به جلو ببرید و به نابکاری بگویید.

10و جان خود را به سوی گرسنه می‌کشی و جانی مصیبت زده را سیر می‌کنی، آنگاه نور تو در تاریکی می‌درخشد و تاریکی تو مانند ظهر می‌شود.

11 و خداوند همیشه تو را رهبری خواهد کرد و جان تو را در خشکسالی سیر خواهد کرد و استخوانهایت را محکم خواهد کرد. و شما مانند باغی پرآب و مانند چشمه آبی خواهید بود که آب آن از بین نمی رود.

12و [کسانی که از تو می‌آیند، خرابه‌های باستانی خواهند ساخت، پایه‌های نسل‌ها را برپا می‌کنی، و تو را اصلاح‌کننده شکاف‌ها، بازساز راه‌ها، برای ساکن شدن در آن خواهند نامید.

13اگر به‌خاطر سبت، پای خود را از انجام امور خود در روز مقدس من باز دارید، و سبت را شادی می‌خوانید، مقدس خداوند گرامی است، و آن را با انجام ندادن راه‌های مرسوم خود، با پیگیری نکردن امور خود گرامی می‌دارید. و گفتن کلمات

14 آنگاه از خداوند لذت خواهی برد و تو را بر بلندیهای زمین سوار خواهم کرد و میراث پدرت یعقوب را به تو خواهم داد زیرا که دهان خداوند گفته است.

اشعیا 58

 

1 اینک، دست خداوند برای نجات آنقدر کوتاه نیست و گوش او برای شنیدن آنقدر سنگین نیست.

2اما گناهان شما بین شما و خدایتان جدا می‌شد و گناهان شما باعث شده است که [او] چهره خود را از شما پنهان کند تا نشنود.

3زیرا دستهای شما به خون و انگشتانتان به گناه آلوده شده بود. لبهایت دروغ گفته، زبانت ظلم را غرغر می کند.

4هیچ‌کس صادقانه صدا نمی‌زند و هیچ‌کس صادقانه قضاوت نمی‌شود. توكل به باطل و دروغ گفتن، ظلم انگاشتن و زايندن شرارت.

5 آنها تخم افعی‌ها را بیرون آوردند و تار عنکبوت می‌بافند. هر کس از تخم های آنها بخورد می میرد و هر چه از تخم بیرون می آید افعی بیرون می آید.

6 تارهای آنها جامه نخواهد شد و بر اعمال خود نپوشانند. اعمال آنها اعمال شرارت است و عمل خشونت در دست آنهاست.

7پاهایشان به سوی شر می دود و به ریختن خون بیگناه می شتابند. افکار آنها افکار شرارت است. دزدی و ویرانی در مسیر آنهاست.

8راه صلح را نمی‌دانند و در راههایشان عدالتی نیست. راه‌های کج‌رو برای خود ساخته‌اند. هر کس به آن ادامه دهد، صلح نمی شناسد.

9بنابراین عدالت از ما دور است و عدالت بر ما چیره نمی‌شود. ما به نور امید داریم و اینک تاریکی وجود دارد، برای روشنایی، اما ما در تاریکی راه می‌رویم.

10 ما مانند نابینایان به دیوار می‌کوبیم و مانند بی‌چشمان می‌کوبیم. ما در ظهر مانند تاریکی شب لغزش کرده ایم. [ما] در مکان های تاریک مانند مردگان هستیم.

11همه ما مانند خرس غرغر می کنیم و مانند کبوتر ناله می کنیم. ما به عدالت امیدواریم، اما هیچ، به نجات [اما] از ما فاصله گرفته است.

12 زیرا گناهان ما نسبت به تو بسیار است و گناهان ما بر ضد ما شهادت داده است، زیرا گناهان ما با ما است و گناهان ما - ما آنها را می دانیم.

13 عصیان و انکار خداوند و دور شدن از پیروی از خدای خود، سخن گفتن ظلم و انحراف، جوانه زدن و بیرون آوردن سخنان دروغ از دل.

14 و عدالت به عقب برگشته است و عدالت از دور ایستاده است، زیرا حقیقت در خیابان لغزنده است و صراحت نمی‌تواند بیاید.

15و حقیقت کم است، و کسی که از بدی روی گردان می‌شود، دیوانه شمرده می‌شود، و خداوند دید و ناراضی شد، زیرا عدالت وجود ندارد.

16و دید که مردی نیست، و از این که هیچ شفاعت کننده ای وجود نداشت، و بغل او برای او و عدالت او که از او حمایت می کرد، حیرت زده شد.

17 و عدالت را مانند غلاف بر پوشید و کلاه ایمنی بر سر اوست، و جامه انتقام بر تن کرد و غیرت او را جامه پوشید.

18 بر حسب اعمال ایشان، خشم به دشمنان خود و پاداش دشمنانش خواهد داد. جزاير را پاداش خواهد داد.

19 و از مغرب از نام خداوند خواهند ترسید و از طلوع خورشید جلال او خواهند ترسید زیرا که مصیبت مانند رودخانه خواهد آمد. روح خداوند در آن شگفت انگیز است.

20 و خداوند می‌گوید، نجات‌دهنده‌ای به صهیون و برای کسانی که از گناه در یعقوب توبه می‌کنند، خواهد آمد.

۲۱ خداوند می‌گوید: «اما این عهد من با ایشان است. خداوند گفت: «روح من که بر توست و سخنان من که در دهان تو نهاده ام از دهان تو یا از دهان ذریت و از دهان ذریت تو حرکت نخواهد کرد. تا ابدیت

اشعیا 59

 

1برخیز، بدرخش، زیرا نور تو آمده است و جلال خداوند بر تو درخشیده است.

2 زیرا اینک، تاریکی زمین را خواهد پوشاند، و تاریکی شدید پادشاهی‌ها، و خداوند بر شما خواهد درخشید و جلال او بر شما ظاهر خواهد شد.

3 و امّتها به نور تو خواهند رفت و پادشاهان به درخشش تو.

4چشمانت را به اطراف بلند کن و ببین، همه جمع شده‌اند، نزد تو آمده‌اند. پسران شما از راه دور خواهند آمد و دختران شما از جانب [خود] بزرگ خواهند شد.

5 آنگاه خواهید دید و درخشنده خواهید شد، و دلتان بهت زده و بزرگ خواهد شد، زیرا که فراوانی غرب، یعنی ثروت امت‌هایی که به سوی شما خواهند آمد، به شما خواهد رسید.

6شترهای زیادی تو را خواهند پوشاند، شترهای جوان مدیان و عفا، همه از سبا خواهند آمد. طلا و کندر حمل خواهند کرد و ستایش خداوند را گزارش خواهند کرد.

7 تمامی گوسفندان قیدار نزد تو جمع خواهند شد، قوچ‌های نبایوت تو را خدمت خواهند کرد. آنها بر مذبح من پذیرفته خواهند شد و من خانه با شکوه خود را جلال خواهم داد.

8 اینها چه کسانی هستند که مانند ابر و مانند کبوتر به سواحل خود پرواز می کنند؟

9زیرا جزایر به من و کشتی‌های ترشیش در ابتدا امید خواهند داشت تا پسران تو را از دور، نقره و طلایشان را با خود بیاورم، به نام یهوه خدای تو و قدوس اسرائیل. ، زیرا او شما را تسبیح داده است.

10 و بیگانگان دیوارهای تو را خواهند ساخت و پادشاهانشان تو را خدمت خواهند کرد، زیرا در غضب خود تو را زدم و به لطف خود بر تو رحم کردم.

11 و دروازه‌های تو را همیشه خواهند گشود. روز و شب آنها بسته نخواهند شد تا ثروت امتها و پادشاهان آنها را در صف به شما بیاورند.

12 زیرا قوم و پادشاهی که شما را خدمت نخواهند کرد هلاک خواهند شد و امت‌ها هلاک خواهند شد.

13 جلال لبنان با درختان شمشیر و صنوبر و سرو با هم به سوی شما خواهد آمد تا مکان قدس خود را جلال دهید و جایگاه پاهای خود را گرامی خواهم داشت.

14 و فرزندان ستمگران تو خمیده نزد تو خواهند رفت و آنانی که تو را تحقیر می‌کنند، بر کف پای تو سجده خواهند کرد و تو را شهر خداوند، صهیون قدوس اسرائیل خواهند نامید.

15به‌جای اینکه بدون رهگذر رها و منفور شوید، از شما غرور ابدی و شادی هر نسلی خواهم ساخت.

16و شیر امّت‌ها و سینه‌های پادشاهان را خواهید مکید و خواهید دانست که من خداوند و نجات‌دهنده‌تان و نجات‌دهنده‌ی شما قادر یعقوب هستم.

17به جای مس طلا و به جای آهن نقره و به جای چوب مس و به جای سنگها آهن خواهم آورد و مأموران شما را صلح و حاکمان شما را عدالت خواهم کرد.

18 دیگر خشونت در سرزمین شما شنیده نخواهد شد، نه دزدی و نه ویرانی در مرزهای شما، و نجات را دیوارها و دروازه‌های خود را ستایش خواهید خواند.

19 دیگر خورشید را برای روشنایی در روز نخواهید داشت و ماه برای روشنایی به شما نور نخواهد داد، بلکه خداوند برای شما نور جاودانی و خدای شما برای جلال شما خواهد بود.

20 خورشید شما دیگر غروب نخواهد کرد و ماه شما در آن جمع نخواهد شد، زیرا خداوند برای شما نور جاودانی خواهد بود و روزهای ماتم شما تکمیل خواهد شد.

21و قوم تو که همگی عادل هستند، زمین را تا ابد به ارث خواهند برد، پیوندی از کاشت من، اثر دستان من که در آن جلال خواهم داد.

22 کوچکترین آنها هزار و کوچکترین قوم قدرتمند خواهد شد. من خداوند هستم، در زمان خود آن را تسریع خواهم کرد

اشعیا 60

 

1روح یهوه خدا بر من بود، چون خداوند مرا مسح کرد تا فروتنان را بشارت دهم، او مرا فرستاد تا شکسته‌دلان را ببندم و اسیران را آزاد کنم و اسیران را از اسارت آزاد کنم.

2 تا سال پذیرش خداوند و روز انتقام برای خدای خود اعلام کنیم تا همه عزاداران را تسلی دهیم.

3 برای عزاداران صهیون قرار دادن، به جای خاکستر به آنها جلال بخشید، به جای ماتم روغن شادی، به جای روح ضعیف جامه ستایش، و آنها را نارون عدالت، کاشت خداوند، نامید. که برای شکوه

4 و خرابه‌های قدیم را خواهند ساخت، ویرانه‌های نخستین‌ها را خواهند ساخت. و شهرهای ویران شده و ویرانه های همه نسل ها را بازسازی خواهند کرد.

۵ و بیگانگان خواهند ایستاد و گوسفندان شما را می‌چرخانند و بیگانگان شخم‌زن و تاکستان شما خواهند بود.

6 و شما کاهنان خداوند خوانده خواهید شد. «بندگان خدای ما» درباره شما گفته می شود. اموال اقوام را خواهید خورد و با جلال آنها جانشین [آنها] خواهید شد.

7به‌جای شرم شما، که دو برابر بود، و رسوایی‌تان، که به‌عنوان قرعه‌شان ناله می‌کردند. پس در سرزمین خود دو وارث خواهند شد. آنها شادی ابدی خواهند داشت.

8زیرا من خداوند هستم که عدالت را دوست دارم و از دزدی در قربانی سوختنی متنفرم. و مزد ایشان را به راستی دادم و عهد جاودانی برای ایشان خواهم بست.

9 و ذریت ایشان در میان قومها و فرزندان ایشان در میان قومها شناخته خواهند شد. همه کسانی که آنها را می بینند آنها را خواهند فهمید که آنها ذراتی هستند که خداوند برکت داده است.

10با خداوند شادی خواهم کرد. جان من با خدای خود شادی خواهد کرد، زیرا او مرا به جامه نجات ملبس کرده است و به جامه عدالت بر من پوشیده است. مانند دامادی که مانند کشیش جامه جلال بر تن می کند و مانند عروسی که خود را به جواهرات خود می آراست.

11 زیرا مانند زمین که گیاهان خود را می‌باراند و مانند باغی که دانه‌های خود را می‌رویند، خداوند خداوند نیز عدالت و ستایش را در مقابل تمامی امت‌ها رشد خواهد داد.

اشعیا 61

 

1به‌خاطر صهیون ساکت نخواهم شد و به‌خاطر اورشلیم آرام نخواهم گرفت تا عدالت او مانند درخشندگی بیرون بیاید و نجات او مانند مشعل بسوزد.

2و امّت‌ها عدالت تو را خواهند دید، و جمیع پادشاهان جلال تو را خواهند دید، و تو را نام جدیدی خواهند خواند که دهان خداوند آن را تلفظ خواهد کرد.

3 و تاج جلال در دست خداوند و تاج پادشاهی در دست خدای خود خواهی بود.

4دیگر درباره شما «ترک» گفته نخواهد شد و دیگر درباره سرزمین شما «مهم» گفته نخواهد شد، زیرا به شما «آرزوی من در اوست» و سرزمین شما «مسکونی» خوانده خواهید شد، زیرا خداوند شما را می خواهد. و سرزمین شما مسکونی خواهد شد.

5 همانطور که جوانی با باکره زندگی می کند، فرزندانت نیز در تو زندگی خواهند کرد و شادی داماد بر عروس، خدای تو بر تو شادی خواهد کرد.

6ای اورشلیم، بر دیوارهای تو، نگهبانانی گماشتم. تمام روز و تمام شب، هرگز ساکت نخواهند بود. کسانی که خداوند را یادآوری می کنند، ساکت نباشند.

7 و به او آرامش نده تا استوار سازد و اورشلیم را در زمین ستایش کند.

8خداوند به دست راست خود و به بازوی قوت خود سوگند یاد کرد. من دیگر غله تو را به دشمنانت نخواهم داد و بیگانگان دیگر شراب تو را که برای آن زحمت کشیده ای نخواهند نوشید.

9اما گردآورندگان آن آن را خواهند خورد و خداوند را ستایش خواهند کرد و گردآورندگان آن آن را در صحن‌های مقدس من خواهند نوشید.

10بگذر، از درگاه‌ها بگذر، راه مردم را باز کن، سنگفرش کن، بزرگراه را هموار کن، از سنگ‌ها پاک کن، پرچمی را بر فراز قومها برافرازند.

۱۱ اینک خداوند تا انتهای زمین اعلام کرد: «به دختر صهیون بگو، اینک نجات تو آمده است.» «اینک پاداش او با اوست و مزدش پیش اوست.

12 و آنها را قوم مقدّس خواهند نامید، کسانی که توسط خداوند بازخرید شده‌اند، و شما را «جست‌وجو شده، شهری که رها نشده است» خواهند خواند.

اشعیا 62

 

 

و گفتند: «برخیز و بر آنها برویم، زیرا زمین را دیده‌ایم، و اینک، بسیار خوب است، و تو سکوت می‌کنی، تنبلی مکن که بروی و برای تصرف زمین وارد شوی.

داوران 18:9

 

و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی. گفت: آیا ایمان نیاورده ای؟ گفت: بله، اما برای اینکه دلم راحت شود. فرمود: «چهار پرنده را بردار و آنها را به خود متمایل کن، سپس بر هر تپه‌ای قسمتی بگذار، سپس آنها را صدا کن. و آنها با عجله به سوی شما خواهند آمد. و بدانید که خداوند توانا و حکیم است.» مَثَل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، مثل دانه اى است كه هفت خوشه مى دهد. در هر خوشه صد دانه است. خداوند برای هر که بخواهد چند برابر می کند. خداوند کریم و داناست. كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، سپس آنچه را كه انفاق كرده‏اند با يادآورى سخاوت و ناسزاى خود پيروى نمى‏كنند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى دارند و نه اندوهگين مى‏شوند. گفتار نیک و بخشش بهتر از صدقه ای است که توهین به دنبال آن باشد. خداوند غنی و رستگار است. ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه های خود را با تذکر و سخنان زیان آور باطل مکن، مانند کسی که مال خود را برای دیده شدن مردم انفاق می کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. شباهت او مانند صخره‌ای است که با خاک پوشیده شده است: بارانی به آن می‌رسد و آن را خالی می‌گذارد - از تلاش‌هایشان چیزی عایدشان نمی‌شود. خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند. و مَثَل كسانى كه اموال خود را در راه رضاى خدا و استحكام نفس خود انفاق مى كنند، مثل باغى است كه در دامنه كوهى قرار دارد. اگر باران شدیدی بر آن ببارد محصولش دو برابر می شود. و اگر باران شدید نبارید، شبنم کافی است. خداوند به هر کاری که انجام می دهید بیناست. آیا کسی از شما دوست دارد باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختانش نهرها جاری باشد - همه گونه میوه در آن باشد و پیری او را گرفت و فرزندان ضعیفی داشته باشد - سپس گردبادی آتشین آن را بباراند؟ و می سوزد؟ این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می کند، باشد که بیندیشید. ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهای پاکیزه ای که به دست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما آفریده ایم، ببخشید. و چیزهای پست را برای بخشش انتخاب نکنید، در حالی که خودتان جز با چشمان بسته آن را نمی پذیرید. و بدانید که خداوند بس و ستوده است. شیطان به شما وعده فقر می دهد و شما را به فسق می خواهد. اما خداوند به شما وعده آمرزش و فضل می دهد. خداوند گشایش دهنده و داناست. به هر که بخواهد حکمت می دهد. به کسی که حکمت داده شود، خیر بسیار داده شده است. ولى جز اهل بصيرت، کسى اعتنا نمى کند. هر صدقه ای که بکنی یا عهدی که وفا کنی، خدا می داند. ستمکاران یاوری ندارند. اگر آشکارا صدقه بدهید، خوب است. اما اگر آن را مخفی نگه دارید و در خلوت به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است. تاوان برخی از بدکاری های شما را خواهد داد. خداوند به آنچه انجام می دهید داناست. هدایت آنها بر عهده شما نیست، بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند. هر صدقه ای که می دهید به نفع خودتان است. هر صدقه ای که می دهید برای رضای خدا باشد. هر صدقه ای که بکنی به طور کامل به تو بازپرداخت می شود و به تو ستمی نمی شود. برای فقرا است. کسانی که در راه خدا بازداشته می شوند و نمی توانند در زمین سفر کنند. ناآگاهان به خاطر کرامتشان آنها را ثروتمند می پندارند. شما آنها را از روی ویژگی هایشان خواهید شناخت. آنها اصرار از مردم نمی خواهند. هر صدقه ای که بکنید، خدا از آن آگاه است. كسانى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى‏كنند، به طور خصوصى و علني انفاق مى‏كنند، اجر خود را نزد پروردگارشان خواهند گرفت. نه چیزی برای ترسیدن دارند و نه اندوهگین می شوند. رباخواران برنمی خیزند مگر آن که از لمس شیطان دیوانه شوند. زیرا می گویند: تجارت مانند ربا است. اما خداوند تجارت را حلال و ربا را حرام کرده است. هر کس با پند و اندرز از پروردگارش خودداری کند، عاید گذشته خود را حفظ کند و کارش نزد خداست. و هر کس از سر بگیرد، آنان اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود. خداوند ربا را محکوم می کند و خیرات را برکت می دهد. خداوند هیچ ناسپاسی گناهکار را دوست ندارد. آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات دادند اجرشان نزد پروردگارشان است. نه ترسی دارند و نه اندوهگین می شوند. ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر مؤمن هستید از خدا بترسید و از آنچه از ربا می ماند چشم پوشی کنید. اگر این کار را نکردید، به جنگ خدا و رسولش توجه کنید. امّا اگر توبه کنید، ممکن است سرمایه خود را حفظ کنید، نه ظلم می کنید و نه ظلم می کنید. ولى اگر در سختى است، تا زمان آسایش به تأخیر بینداز. اما اگر می‌دانستید که آن را به عنوان صدقه ببخشید برای شما بهتر است. و از روزی که به سوی خدا بازگردانده می شوید، بپرهیزید. آن گاه هر کس در برابر آنچه به دست آورده است پاداش کامل خواهد یافت و بر آنان ستم نخواهد شد.

قرآن 2:260-281

 

اما پرهیزگاران در میان باغ ها و چشمه ها هستند. دریافت آنچه پروردگارشان به آنها داده است. قبل از آن فضیلت داشتند. شب ها کمی می خوابیدند. و در سحر دعای عفو می کردند. و در اموالشان سهمی برای گدا و محرومان بود. قرآن 51:15-19

 

جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا بپرستند. من از آنها نه نیازی به روزی دارم و نه برای اطعام من از آنها. خداوند روزی دهنده و توانا و نیرومند است. قرآن 51:56-58

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

ای تو غلاف. شب را بیدار بمان، جز اندکی. نصف آن را یا کمی کاهش دهید. یا به آن اضافه کنید؛ و قرآن را به صورت موزون بخوانید. قرار است پیامی سنگین به شما بدهیم. شب زنده داری مؤثرتر و برای تلاوت مناسب تر است. در طول روز، کار طولانی مدتی برای انجام دادن دارید. پس نام پروردگارت را یاد کن و از صمیم قلب وقف او باش. پروردگار شرق و غرب. معبودی جز او نیست، پس او را امانت دار بگیر. و بر آنچه می گویند صبر کن و با ادب از آنها کناره گیری کن. و مرا به تكذيب كنندگان حقيقت بسپار، و به آنان مهلت ده. با ما غل و زنجیر و آتشی شدید است. و غذای خفه کننده و عذابی دردناک. روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيد و كوهها تپه ريگ شوند. ما به سوی تو رسولی فرستادیم که بر تو گواه باشد، همان گونه که برای فرعون رسولی فرستادیم. اما فرعون پیامبر را نادیده گرفت، پس او را گرفتار گرفتاری وحشتناکی کردیم. پس اگر بر کفر خود پافشاری کنی، چگونه خود را از روزی که کودکان را سفید می کند، نجات می دهی؟ بهشت از آن متلاشی می شود. وعده او همیشه محقق می شود. این یک یادآوری است. پس هر که بخواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد. پروردگارت می داند که با گروهی از کسانی که با تو هستند نزدیک به دو سوم یا نصف یا یک سوم آن شب را بیدار می مانی. خداوند شب و روز را طراحی کرد. او می داند که تو نمی توانی آن را حفظ کنی، پس تو را بخشید. پس آنچه برای شما ممکن است از قرآن بخوانید. او می داند که ممکن است برخی از شما بیمار باشید. و دیگرانی که در زمین سفر می کنند و از فضل خدا طلب می کنند. و دیگرانی که در راه خدا می جنگند. پس هر چه ممکن است از آن بخوان و نماز را برپا دار و صدقه بده و به خدا قرض سخاوتمندانه بده. هر خیری که برای خود پیش ببرید، آن را نزد خداوند بهتر و سخاوتمندانه خواهید یافت. و از خدا طلب آمرزش کن که خداوند آمرزنده و مهربان است. قرآن 73

Phoenix dactylifera, also known as date palm, bearing edible sweet fruit..jpg
bottom of page