top of page

پول

 

 

آیا پول من متعلق به من است؟ منبع ثروت من کیست؟

 

آیا  I برای گرفتن می گیرم؟

آیا برای دادن می گیرم؟

می دهم تا بگیرم؟

می دهم تا بدهم؟

آیا من به طور منصفانه، متعادل و صادقانه درآمد کسب می کنم و خرج می کنم؟

آیا من دوست دارم پول احتکار کنم؟ آیا دوست دارم آن را بیهوده خرج کنم؟

آیا بنده پول هستم؟ یا بنده خالق خود هستم؟

آیا من به پول خدمت می کنم یا پول در خدمت من است؟

 

چه چیزی برای من گرانبهاتر است - خرد یا نقره؟ نعمت "صلح" یا طلا؟

چگونه انتخاب می کنم که برای تلاش هایم «پرداخت» دریافت کنم؟ آیا در این دنیای فیزیکی موقت پول به دنبال پاداش هستم یا در خانه ابدی صلح؟

چگونه می توانم پول دریافت کنم و به گونه ای خرج کنم که بتواند به بشریت کمک کند تاریکی را به نور تبدیل کند؟

Reverse of 1 2 New sheqel coin Israel coin, isolated on white background, Israel 1994 year

پول چیست؟

«پول» هر مورد یا سابقه قابل تأییدی است که به طور کلی به عنوان پرداخت برای کالاها و خدمات و بازپرداخت بدهی‌ها، مانند مالیات، در یک کشور خاص یا زمینه اجتماعی-اقتصادی پذیرفته می‌شود. کارکردهای «پول» به این صورت متمایز می شوند: «وسیله مبادله»، «واحد حساب»، «ذخیره ارزش، یا «استاندارد پرداخت معوق». هر مورد یا سابقه قابل تأییدی که این وظایف را انجام می دهد می تواند به عنوان پول در نظر گرفته شود.

چرا پول مهم است؟

چگونه می‌توانیم در جامعه‌ای عادلانه زندگی کنیم، بدون اینکه رسانه‌ای داشته باشیم که از طریق آن دستمزد خود را به طور کامل «پرداخت» می‌کنیم و مردم آنچه را که لیاقتش را دارند دریافت می‌کنند؟ بسیاری از ما حاضر نیستیم برای "هیچ" کار کنیم. دیگرانی که ممکن است خوشحال باشند که برای هیچ کار نمی کنند. نمی‌توانند در این دنیای فیزیکی بدون انتظار «پرداخت» برای نیروی کار خود زنده بمانند، در حالی که به نظر می‌رسد حتی وسایل ضروری در مناطق شهری (غذا، برق، لباس، مسکن، آموزش و...) قیمتی به آن دارند. بنابراین با پول - "قدرت" - و با هر چیزی در این زندگی - می تواند "برکت" یا "لعنت" باشد. اگر «انتخاب کنیم» برای کمک به بشریت با استفاده از «ثروت» فیزیکی خود در راه عدالت و صلح و محبت فداکارانه (با تقسیم برکات خود با دیگرانی که به کمک ما نیاز دارند) تلاش کنیم - می‌توانیم دگرگونی‌های بزرگ‌تری در تاریکی ایجاد کنیم. به نوری که بدون ثروت فیزیکی می توانستیم. از سوی دیگر، اگر تصمیم بگیریم که از طریق هدایا یا کار، تلاش کنیم تا بیشتر و بیشتر پول به دست آوریم - و سپس "دارای" فیزیکی خود را برای ارضای لذت های خودخواهانه خود "انتخاب کنیم"، این "قدرت" یا "قدرت" است. در مسیر "بی عدالتی" و "طمع" قرار می گیرد و می تواند بدبختی زیادی را بر زندگی دیگران بیاورد.

چگونه می‌توانیم به‌عنوان جامعه‌ای عادلانه و صلح‌آمیز عمل کنیم، و چگونه می‌توانیم از خالق خود به خاطر همه موهبت‌ها و استعدادهایمان سپاسگزاری کنیم، اگر قادر به «دادن» نباشیم؟ چگونه می توانیم "ببخشیم" اگر "دریافت" نکنیم؟ اگر برای تلاش‌هایمان «کار» نکنیم، آیا شایسته دریافت هستیم؟ یا آیا ما می خواهیم که مانند مانا از بهشت، پول بر درهای ما ببارد؟ - برای برخی از ما - شاید اینطور باشد (مثلاً در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمدیم) - اما مطمئناً هر چه بیشتر برکت داشته ایم - از ما انتظار می رود بیشتر بدهیم؟ هر چه کمتر به ما داده شده باشد، از ما کمتر انتظار می رود؟- اگر نه پس عدالت چیست؟ 

دنیای ما بدون "پول" چگونه خواهد بود؟ اگر هیچ چیز «ارزشی» برای آن نداشت، پس چگونه می‌توانیم با یکدیگر «تجارت» کنیم؟ آیا جوامع ما می توانند رشد کنند و برای یک هدف مشترک با هم کار کنند؟ وقتی این هدف مشترک خود "پول" است، ممکن است پول به عنوان "ریشه همه بدی ها" در نظر گرفته شود (می تواند ما را به پرستش منیت ها و خواسته های خودخواهانه دعوت کند) اما اگر هدف مشترک ما "هدف بالاتر" مشترک ما باشد. در تلاش برای پرستش خالق خود - و سود رساندن به بشریت مطابق میل او - آنگاه پول دارای پتانسیل عظیمی برای ایجاد وحدت و صلح است که پتانسیل آن به روش صحیح و متعادل هدایت شود.

دنیایی را تصور کنید که در آن بشریت به این نتیجه رسیده است که ارزش دانش، خرد، عشق و درک بیشتر از سکه های طلا، نقره یا برنز است؟ دنیایی را تصور کنید که در آن "ارزش" بیشتری در "برکت صلح" از سوی یک شخص، یا "سرود ستایش خالق ما" یا "پیشنهاد شکرگزاری به خداوند" وجود داشت، سپس در یک سکه نقره/طلا. یا جسم فیزیکی دیگر؟ مطمئناً در آن صورت هدایایی با ارزش بالاتر مانند نعمت صلح، ستایش خالق خود، و به اشتراک گذاشتن دانش، خرد و درک متقابل خود از طریق اعمال محبت آمیز به عنوان "پاداش" یا "پرداخت بر اساس توانایی هایمان" مبادله خواهیم کرد. از سکه های نقره یا طلا؟ وقتی از این منظر به آن نگاه می کنیم، آنگاه پول هر چیزی است، چه فیزیکی و چه معنوی - که جامعه تصمیم می گیرد برای آن ارزش قائل شود. هر چه جوامع ما برای لذت های جسمانی زندگی دنیوی ارزش بیشتری قائل شوند. جوامع ما بیشتر وسوسه خواهند شد که آن را پرستش کنند (یعنی به دنبال ارضای موقتی لذت های جسمانی خودخواهانه بدنمان). هر چه جوامع ما شروع به ارزش گذاری بیشتر برای اهداف معنوی بالاتر و پایدارتر صلح، وحدت، عشق، مهربانی، حکمت، حقیقت، عدالت و غیره کنند (با این هدف که نام خالق خود را با گنجاندن ویژگی های زیبای او در جسم خود تقدیس کنیم. زندگی و روابط) در این صورت نیاز جوامع ما به استفاده از پول کمتر خواهد بود- و کمتر وسوسه می شویم که آن را در کنار خالق خود پرستش کنیم- که منبع واقعی زندگی ابدی ماست. 

«واسطه» پول (هنگامی که در راه عدالت، صلح، حقیقت و عشق استفاده شود) کمک می کند تا جهان را از یک مکان فیزیکی و معنوی خودخواهی (آزار رساندن) به مکانی با خودخواهی بالاتر (پرهیز از آسیب ناشی از آن) ارتقا دهد. ترس از عذاب یا نیکی کردن فقط برای دریافت پاداش). بدون این جایگاه خودخواهی بالاتر (پرهیز از گناه به دلیل ترس از مجازات، بخشش برای دریافت، یا «جستجوی پاداش پولی برای تلاش‌هایمان») پس چگونه صرفاً بدون توقع پولی به مکان عالی «بخشش» نوع دوستانه می‌رسیم. پاداش (اما فقط برای انجام اراده خالق خود در حالی که به او به عنوان منبع رزق ما تکیه می کنیم؟) مطمئناً وقتی به این "وضعیت" "هستی" رسیدیم که در آن ما (بشریت به عنوان یک نفر) کانال های خالص نور و عشق او می شویم. جایی که ما "دریافت" می کنیم تا  "دادیم" مستقیماً از و به "خالق" خود (غیر از کسی که هیچ واقعیتی وجود ندارد) _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d_5 دیگر وجود ندارد آیا نیاز فیزیکی به وسیله "پول" است؟ در این وضعیت عالی عشق، حقیقت، عدالت و صلح، که کسانی که با ثروت و زندگی خود در این دنیای فیزیکی تلاش کرده‌اند، در تلاش‌های مشترک خود با استفاده از پول خود در راه‌های عالی صلح به ایجاد آن کمک خواهند کرد. (طبق اراده عالی خالق ما) سپس همه و همه چیز (که مجاز است)  برای تجربه این پادشاهی صلح "برداشته می شود" - جایی که تسلیم کامل مایل به خالق ما وجود دارد. - پروردگار جهانیان

چگونه پول می تواند به من و دیگران کمک کند؟

«چیزی با ارزش فیزیکی» (مثلاً «پول» یا نقره یا طلا) اگر با صداقت و نیت خیر به دست آوریم (نه رشوه، دزدی، دیه، کسب سود و غیره) و اگر خرج شود، می تواند به ما کمک کند. به گونه ای که به خود و دیگران کمک می کند تا به خالق خود نزدیکتر شوند. برکت پول و دارایی‌های فیزیکی‌مان که می‌توانیم از آن برای «تجارت» در صلح با دیگران برای منافع متقابل و رشد و اتحاد جامعه استفاده کنیم - زمانی حاصل می‌شود که از فساد و گناه پاک باشد.

 

پس چگونه خود را با استفاده از ثروت جسمانی خود مانند دانه ای که هفت خوشه می روید تطهیر کنیم؟ در هر سنبله صد دانه؟ این تنها زمانی حاصل می شود که ما بخواهیم ثروت خود را (هر کدام بنا به توانایی خود) در راه خالق خود خرج کنیم - برای یک هدف جمعی ایثارگرانه که بالاتر از منیت خودخواهانه خودمان است. هر چه بیشتر بخواهیم از دارایی خود برای کمک به دیگران و کمک به گسترش خیر در جهان، بدون انتظار پاداش (بلکه فقط به دنبال رضایت خالق خود و به عنوان شکرگزاری از او باشیم) ببخشیم: او هر دو را بیشتر به ما خواهد داد. در دنیا و آخرت. برکاتی که ما از خالق خود به خاطر فداکاری های خود دریافت می کنیم، در اشکال، اندازه ها، اشکال و رنگ های بسیاری وجود دارد. دیده و نادیده - (نه همیشه به عنوان نقره یا طلا یا هر ثروت جسمانی دیگری، بلکه اغلب به عنوان روشنایی معنوی، دانش، خرد و درک و گشودن دروازه های آسانی به سوی راه های حق است، مانند شکرگزاری، شفقت، بخشش، رحمت، عدالت، صبر. و صلح)  همانطور که او بر اساس نیازهای ما، خواسته‌هایش پس می‌دهد، و گاهی اوقات ما «ارزش» نعمت‌هایی را که در ازای آن دریافت می‌کنیم، تا زمانی بعد نمی‌بینیم. در زندگی دنیوی آنچه را که در دنیا برای تلاش‌های خود ارزش «نمی‌بینیم» در آخرت با اراده او «می‌بینیم». 

با استفاده از پول خود در راه عدالت که به رهایی دیگران از ظلم، بی عدالتی و بردگی (فیزیکی یا معنوی) کمک می کند، کلیدهایی برای باز کردن رازهایی در اختیار ما قرار می گیرد که در آن کمک می کند تا خود را از بردگی خودمان به تمایلات شیطانی در خود رها کنیم. و اطراف ما، که ما را زندانی می کند: حرص، نفس، حسادت، شهوت، تنبلی، خشم، ترس ها / غم های ما. وقتی از پول خود برای غذا دادن و لباس پوشیدن یتیمان بیرون از خود استفاده می کنیم، در واقع شروع به شنیدن فریاد یتیم درون خود می کنیم و خود را در دیگران و دیگران را در خودمان می بینیم. بدین ترتیب، با کاشتن بذرهای عشق و آرامش در قلب‌های ما، ما قادر به «دیدن» و «احساس» و «شنیدن» و «چشیدن» و «بویایی» یگانگی خود با خالق و با خلقت می‌شویم. با برادرانمان، همسایه‌مان، همنوعانمان و همه مخلوقات - هر چه بیشتر صدقه بدهیم، پرده جدایی نازک‌تر می‌شود که حواس ما را به عشق می‌پوشاند. صدقه دادن مانند بذر عشقی است که در زمین کاشته شده و به درخت زیبای زندگی می روید: هر چه این درخت بلندتر می شود به جلوتر می رسد، شاخه های زیبا، برگ های معطر، میوه های شیرین و ریشه های عمیق ایمانش استوار می شوند. زمین؛ محافظت از آن در برابر هوای طوفانی  

وقتی ثروت فیزیکی ما از بالا «برکت» می‌یابد، متوجه می‌شویم که راه طولانی را طی می‌کند. وزن طلا یا نقره، یا رقم روی چک یا در حساب بانکی، مهم نیست. برخی دارای اموال بیشتری هستند اما برایشان رنج و زیان می آورد و برخی دیگر بسیار اندک، اما آنچه دارند برای رفع نیازهای روزشان کافی است و راضی و در آرامش هستند. هنگامی که نیت ما خیر و معطوف به خالق خود و خدمت به او در حد توان است (با اطاعت از اوامر او در حد علم و آگاهی و توانایی خود، پرهیز از گناه و نیکی با دلهای پاک صادقانه) خیر. ترس از فقر بر آن شخص وارد می شود - زیرا او به رزق خالق ما - منبع روزی ما - اعتماد می کند که نیازهای همه مخلوقات خود را هر طور که بخواهد تأمین می کند. اگر خالق بخواهد، برکت یک دانه خردل کوچک در اختیار یک ثروتمند معنوی به کوه‌های نقره و طلا می‌ریزد، و در هر صورت، فرد ثروتمند از لحاظ معنوی از سهم خود راضی خواهد بود اگر واقعاً لذت آن باشد. خداوندی را که او می‌جوید، و نیاز به درک اینکه چرا ثروت فیزیکی مانند منای بهشتی بر ما نمی‌بارد را رها کنید. 

با ترس و محبت خالق خود، و تا زمانی که به یاد داشته باشیم که هر چه بیشتر به ما داده شده باشد، از ما بیشتر انتظار می رود و هر چه کمتر به ما داده شود، کمتر از ما انتظار می رود- و این را در مورد اعمال کنید. از طریقی که ثروت فیزیکی خود را به دست می آوریم و خرج می کنیم، پول ما نمی تواند به ما آسیب برساند، اما در واقع کمک می کند تا تاریکی را به روشنایی تبدیل کنیم و جرقه های خرد پنهانی را که در این دنیای فیزیکی مدفون شده اند بالا ببریم تا ما را به خالق خود نزدیکتر کند._cc781905-5cde -3194-bb3b-136bad5cf58d_

چگونه پول می تواند به ما آسیب برساند؟

هر چه کمتر بدهیم، بیشتر از ما گرفته خواهد شد و هر چه بیشتر بدهیم، بیشتر به ما داده خواهد شد. پولی که بدون خرد به دست می آید و خرج می شود به ما آسیب می رساند. وقتی پولی به دست می آوریم که لیاقتش را نداریم (که به درستی مال شخص دیگری است) یا اگر به جای استفاده از آن برای به نمایش گذاشتن بهترین پتانسیل آن در انجام کار خوب (چیزی که نیاز به خرد دارد) پول را هدر دهیم، رزق ما محدودتر می شود. وقتی دیگران را از سود بردن (برای نیازهای اولیه‌شان) از پول خود (مثلاً به دلایل خودخواهانه در یک حساب بانکی) فراتر از نیازهای خودمان محدود می‌کنیم، در واقع "نفرین بر خودمان" وارد می‌کنیم و پول را قفل می‌کنیم. درب تامین از بالا گاهی اوقات ما این در را قفل نمی بینیم، ممکن است به روشی که هنوز درک نکرده ایم قفل شده باشد (مثلاً برای ثروت معنوی، فرزندان، ازدواج سعادتمند، سلامتی یا روزی آخرت) و طبق کتاب مقدس ابراهیمی، نه ظلم دانه خردل در حق هر شخصی خواهد بود. کسانی که در جستجوی لذت های دنیا (فراموش کردن آخرت یا مقصود برتر) با استفاده از ثروت خود برای ارضای راه های شیطانی خود هستند، ممکن است دریابند که در واقع نقره و طلا به صورت پول از آسمان مانند منّا می بارد. آنها بخورند، اما در آخرت نصیبشان نمی شود، جز آنچه به دست آورده اند جزا نخواهند یافت، غضب بر غضب بر خودشان. همچنین در زندگی دنیوی، کسانی که برای اطعام و ارضای تمایلات شیطانی خود به دنبال مال مادی هستند، دلهایشان در حجاب و سختی نسبت به حق برتر می‌افتد، بنابراین گمشده، کر، لال و کور می‌شوند. آنها مانند گوسفند گمشده در تاریکی سرگردانند و سعی می کنند نور دیگران را بدزدند، زیرا نمی توانند نور پنهان خود را در زیر پوسته های سخت خود که توسط نفس، حرص و غرور خود ایجاد شده است بیابند (به این فکر می کنند که از دیگران شایسته تر از آذوقه های خود هستند. که بیشتر از آنها به آن نیاز دارند.) 

"پول" فیزیکی می تواند به عنوان صفحه ای در بینش، شنیدن و درک من از حقیقت برتر عمل کند - اگر من از مسئولیت زندگی خود فرار کنم. روی گردانی از شر و انجام کارهای خیر بیشتر بر اساس توان و اراده آزاد خودم. این مانع می تواند برای حفظ آرامش شکسته در درون خودم مفید باشد - تا زمانی که زمان برخورد یأجوج و مأجوج در درون من فرا رسد - در آن نقطه برای کسانی (در درون من و جهان) که فریب آن را خورده اند، نابودی خواهد بود. آنگاه آرامشی خواهد بود برای کسانی که از آن برای جستجوی خشنودی برتر از خالق خود استفاده کردند. ارزشی که معتقدم در ثروت‌های فیزیکی این جهان مانند برنز، نقره، طلا، سنگ‌های قیمتی، خانه‌های زیبا، اتومبیل‌های درخشان و غیره «دریافت» می‌شود، به‌عنوان یک «درخشش» حواس‌پرت کننده عمل می‌کند که من را از کسی که واقعا هستم جدا می‌کند. جوهر وجود درونی من بینایی، شنیدن و درک چشمانم، گوش ها و قلبم را تار می کند، به طوری که "ارزشی" که در پول فیزیکی درک می کنم، مرا دعوت می کند تا زندگی خودخواهانه ای داشته باشم که در آن تلاش های فیزیکی (یا معنوی) برای به دست آوردن پول بیشتر انجام دهم. برای سوء استفاده از قدرتی که به همراه دارد. این قدرتی که من تصمیم می‌گیرم از پولم برای آن استفاده کنم، در حالی که به دنبال لذت‌های موقتی از خواسته‌های فیزیکی‌ام هستم، منیت، حرص و طمع، شهوات، تنبلی، شکم‌خوری، حسادت من را تغذیه می‌کند، و مرا از قضاوت درست بینم منحرف می‌کند. خوب یا بد - پس مرا از صراط مستقیم به سوی خالقم منحرف می کند. کاهش توانایی من در درک رابطه مستقیمم با خالق و منبع رزقم - مرا از خود، هدف برترم جدا می کند و هنگامی که لذت موقتی در لذت جسمانی حواس من را رها کرد، از نظر روحی جسمی، ذهنی و عاطفی به یک مکان نزول می کنم. دنیای ناامیدی، اندوه، اندوه و تلخی. من خودم را در تاریکی می بینم، پر از ترس، بدون نوری که مرا به خانه هدایت کند. خدای پولی که فریبش را خوردم یا انتخاب کردم به او ایمان بیاورم و در کنار خالقم به او تکیه کنم (منبع واقعی زندگی و روزی)  من را فریب داده، به من خیانت کرده و در ساعت نیازم مرا ترک کرده است. . بدن فیزیکی من می میرد، می پوسد و به زمین باز می گردد و اعمالم در باد پراکنده می شود که ثروت دنیوی خود را پشت سر می گذارم. و چه روش پرداختی در آخرت در انتظار من است؟ یا انتظار دارم که هرگز آنچه کاشته ام درو نکنم؟ آیا به‌جای میوه‌های تلخ، برای مزد راه‌های شیطانی‌ام میوه‌های شیرین درو خواهم کرد؟ چه بهانه‌ای علیه خودم خواهم داشت وقتی به انتخاب‌های اشتباهی که هنگام تبدیل نعمت‌هایم به نفرین انجام دادم، به جای استفاده از آنها برای کمک به تبدیل تاریکی به نور شهادت دادم؟ آیا مجبور نیستم بخشی از آن تجربه/واقعیت تاریکی و نفرینی باشم که با روش های انتخابی خودم ایجاد کردم؟

پول وقتی به من آسیب می‌زند که آن را پرستش کنم (با انتخاب صرف وقتم صرف به دست آوردن آن برای «خواست‌های» خودخواهانه‌ام که فراتر از نیاز من است) به جای اینکه وقتم را در این دنیا صرف انجام اراده کنم. خالق من و پیروی از احکام او (راههای صلح). ممکن است سعی کنیم خودمان را فریب دهیم و باور کنیم که "خواست" ما در واقع فقط "نیاز" ماست و بنابراین خود را از قبول مسئولیت و بالا رفتن از حرص و طمع خودخواهانه خود برای به دست آوردن ثروت بیشتر معاف می کنیم، در حالی که چشم خود را می بندیم. به کسانی که کمتر از ما دارند و کسانی که واقعاً به آنچه ما می‌خواهیم یا داریم «نیاز دارند» (که به درستی مال آنهاست). حتی ممکن است خودمان را فریب بدهیم و باور کنیم که وقتی بیشتر به دست آوریم، برای کمک به دیگران بیشتر می‌دهیم و بنابراین خود را از دادن در نزدیک‌ترین لحظه ممکن برای دریافت ثروت دنیوی معذور می‌کنیم، تا پس از دریافت همان چیزی که گفته‌ایم، همان بهانه را بیاوریم. در آن زمان می دادیم. آهسته آهسته، این بهانه ها طمع ما را تغذیه می کند و ما را (از طریق حواس پرتی، وعده های دروغین و خودفریبی) از خالق خود دور می کند، در حالی که ما به دنبال هذیان های فیزیکی این سراب پول، ثروت، قدرت، شکوه، طمع، خودخواهی هستیم. خدای کاذب که در ساعت نیاز ما را رها می کند/و دوام نمی آورد. به همین دلیل است که بسیار مهم است که از زمزمه های شیطان به خالق خود پناه ببریم و به جستجوی حقیقت ادامه دهیم، خودمان را زیر سوال ببریم، و به یکدیگر یادآوری کنیم که در هر فرصت و لحظه در زمان ممکن، برای سپاسگزاری از نعمت های خود شریک شویم. به خالق ما - منبع حیات و رزق ما.

 

زمانی که تعادل مناسبی بین میزان هزینه‌ای که برای نیازهای خودمان در مقابل نیازهای خودمان صرف می‌کنیم و مقداری که برای کمک به دیگران استفاده می‌کنیم، پیدا نکنیم، پول می‌تواند به ما آسیب برساند. یافتن این تعادل بسیار دشوار است اگر ما حکمت دانش و راهنمایی را از سوی خالق خود نداشته باشیم که از کتاب مقدس استفاده می کند تا آنچه را که برای او خوشایندترین است به ما ابلاغ کند. 

اگرچه پول می تواند به عنوان ابزاری برای شیطان ( تمایلات شیطانی ما) برای فریب دادن ما استفاده شود، ما را از تجربه واقعیت واقعی (ارتباط مستقیم با خالق خود) منحرف کند، بین ما تفرقه ایجاد کند و به عنوان ابزار یا سلاحی برای ایجاد فساد و ظلم باشد. و بی عدالتی در زمین (در درون خود و سرزمینی که با دیگران شریک هستیم) - همچنین می تواند به عنوان سلاح صلح وحدت عشق و عدالت و ابزاری که به آشکار شدن نور خالق ما کمک می کند - در صورتی که به درستی استفاده شود. به اراده خالق ما، که در کتاب مقدس به عنوان راهنمایی برای بشریت نازل شده است. 

از دیدگاه ابراهیمی، پولی که به دست می آوریم، اگر «دزدیده شود» یا از طریق «استفاده» به دست بیاید، به ما آسیب خواهد رساند، مثلاً «بهره» از بازپرداخت وام که باعث می شود دیگران از طریق سختی و در تقلای دائمی برای بازپرداخت «به بردگی بدهی ها» درآیند. بدهی آنها به ما باعث زیان آنها بیشتر از سود از طریق قرض ما است. زمانی که پول فراتر از نیازهای ما باشد به ما آسیب می‌رساند، اما ما همچنان آن را نگه می‌داریم و آن را احتکار می‌کنیم - در حالی که از شریک کردن آن با دیگرانی که به کمک ما نیاز دارند و هنوز نیازهایشان را برآورده نکرده‌اند برای زندگی با کیفیت فیزیکی خودداری می‌کنیم. که برای زندگی خودمان تلاش می کنیم. وقتی پول از طرف دیگری به عنوان "رشوه" پذیرفته شود به ما آسیب می رساند تا از گفتن حقیقت یا حفظ عدالت در جوامع خود اجتناب کنیم - مثلاً قاضی رشوه می پذیرد تا او باید _cc781905-5cde-3194 -bb3b-136bad5cf58d_درمقابل یک طرف نسبت به طرف دیگر در برابر حقیقت/شواهد، یا مقامات دولتی که برای گرفتن حقوق انسانی از مردمش رشوه متقابل می پذیرند، مساعدتر قضاوت کنید. اگر بخواهیم پول را صرف چیزها یا پروژه هایی کنیم که از طبیعت خودخواهانه ما تغذیه می شود - صرفاً برای لذت بردن خود - به جای استفاده از آن برای کمک به دیگران برای برآوردن نیازهایشان، می تواند به ما آسیب برساند. اگر بخواهیم عمداً و آگاهانه بر خلاف اراده خالق خود (طبق دستورات و تعالیم او) به دیگران آسیب برسانیم، مانند خرید سلاح های کشتار جمعی، به جای کمک به تغذیه یتیم، بیوه، پول می تواند به ما آسیب برساند. بی خانمان یا پوشیدن لباس برهنه ها، خانه نشینی فقرا و غیره...

به طور خلاصه، هر زمان که ما بخواهیم از ثروت خود برای تجلیل خود استفاده کنیم نه برای تجلیل از خالق خود - کسی که شایسته ستایش و سپاس و جلال است - آنگاه به خود آسیب می زنیم و وجود واقعی او را انکار می کنیم. با امتناع از تقدیس نام خالق خود با امتناع از تلاش با ثروت خود (یا هر چیزی که بر اساس دانش و توانایی خود برای آن ارزش قائل هستیم) و زندگی در راه او (راه های صلح) - از تقدیس خود و رسیدن به خود خودداری می کنیم. هدف واقعی به عنوان انسانیت. 

چگونه پول می تواند بر رفاه ما تأثیر بگذارد؟

پول گاهی اوقات می تواند به ما کمک کند تا احساس امنیت کاذبی را در قالب یک خانه فیزیکی که از خطرات فیزیکی محافظت می کند، و تدارکاتی مانند لباس و غذا برای زنده ماندن در این دنیای فیزیکی به ما کمک کند. شاید پول بتواند با زره و سلاح قوی به ما کمک کند تا بتوانیم از خود دفاع کنیم و در برابر حمله فیزیکی خارجی بجنگیم، اما آیا سلاح ها و سپرهای آهنین برنزی و گلوله نقره ای در برابر شمشیر حق تعالی مقاوم هستند؟ آیا محافظت از قدرت بدنی چیزی است که با پول می‌خرد، یا از طرف خالق ما می‌آید که انتخاب کرده است از طریق این نعمت‌ها، سپر فیزیکی برای ما فراهم کند؟ در کتاب چه چیزی را برای اعتماد انتخاب می‌کنیم: دارایی‌هایمان، پول‌هایمان، سلاح‌ها و سپرهایمان یا آیا ما انتخاب می‌کنیم که به کلام خالق خود اعتماد کنیم که قدرتمندترین، محافظ و تنها سپر واقعی ماست؟ آیا ثروت فیزیکی ما می تواند برای ما یک سپر معنوی فراهم کند تا به ما کمک کند تا تمایلات شیطانی خود را شکست دهیم و از ما در برابر نیروهای شیطانی در درون ما که به دنبال تخریب هستند محافظت کنیم؟ - نه اگر برای تغذیه منیت های خودخواهانه مان استفاده شود، اما بله، تا زمانی که خالق و منبع تدارکات و محافظت فیزیکی خود را تصدیق و سپاسگزاری کنیم و اذعان کنیم که این فقط با اراده و قدرت خالق است و بنابراین استفاده از آن را انتخاب می کنیم. آذوقه جسمانی ما برای پرستش و تجلیل او به جای خود رزق جسمانی (با استفاده از آن برای تغذیه نفس خود)،  در حین اطاعت از اوامر او- و اگر حکمت را در به کارگیری ثروت های خود در او به کار گیریم. علت و راه های صلح. 

آیا پول آرامش و خوشبختی واقعی را به ارمغان می آورد؟ چند نفر از ما اموالی داریم، و ماشین‌های پر از جدیدترین مدل‌های ماشین‌های گران‌قیمت جدید را داریم، و اعداد و ارقام در بانک داریم، و جواهرات، طلا، نقره، جواهرات گرانبها، اسب‌ها، گاو و همه چیز را احتکار کرده‌ایم. لذت های جسمانی زیبای این زندگی دنیوی- و واقعاً می توان گفت که ما "خوشحالیم؟" برای آن دسته از ما که با این اقلام احتکار شده احساس "خوشحالی" می کنیم در حالی که همنوعانی در زمینی زندگی می کنند که ما در آن زندگی می کنیم،  برهنه، سرد، گرسنه، تشنه، فقیر، بی خانمان بدون کفش و حمل و نقل - آیا شادی ما "واقعی" است؟ دوام خواهد داشت؟ یا فقط یک توهم موقت و یک لذت مختصر است که بیشتر حرص و طمع درونی، شهوات و تمایلات شیطانی را که ما را به شعله های آتشین خشم خدا دعوت می کند، بیشتر می کند؟

داشتن پول کافی برای ارضای نیازها و حقوق اولیه جسمانی خود به عنوان یک انسان (مثلاً غذای کافی و آب تمیز و سرپناه و لباس و برای نیازهای پزشکی) تا بتوانیم زمان بیشتری را صرف انجام کارهای خوب و بهبود روابط خود با خالق خود کنیم. با عزیزان، بخش مهمی از سلامت جسمی، عاطفی، روحی و روانی ما است. اصرار بر اینکه ما سزاوار این هستیم که بیش از نیازهای خود داشته باشیم، در حالی که از خدمت به بقیه بشریت که نیازهای اولیه خود را ندارند (با اطاعت از دستور صدقه دادن و بخشش به کسانی که نیاز دارند و بر اساس بهترین هایمان درخواست می کنند) خودداری می کنیم. توانایی ها، استعدادها و موهبت ها)- در نظر خالق ما به عنوان «تکبر» دیده می شود و مانند این است که بگوییم «من از دیگران شایسته ترم» زیرا «آتش بهتر از گل است». این همان چیزی است که شیطان گفت هنگامی که او از تعظیم آدم به عنوان دستور خدا امتناع کرد، در حالی که سایر فرشتگان طبق دستور عمل کردند. 

 

اگر پول ما برای کمک به آزاد کردن "زمان" استفاده شود تا بتوانیم از طریق یادگیری و آموزش به همنوعان خود تلاش کنیم تا خود را به خالق خود نزدیک کنیم - این امر می تواند آرامش و رضایت ما را به ارمغان بیاورد زیرا با کلام خدا و با مکاشفه کلام خدا، صلح فرا می رسد. با این حال، هنگامی که شخص از طریق مطالعه کلام خدا در دانش پیشرفت کرد، متوجه می‌شود که در خود کار فیزیکی گنجینه‌هایی از جرقه‌های خرد پنهان (مانند طلا و نقره) نهفته است که ما را قادر می‌سازد دانش خود را که از طریق مطالعه به دست آورده‌ایم، در اعمال به کار ببریم. مهربانی محبت آمیز برای کمک به ما برای "درک" و "شناخت" خالق خود. با «معرفت» خالق خود و در دیدار چهره به چهره جسمی و روحی و از طریق سفر به کارگیری حکمت با استفاده از مال و جان خود برای پاکسازی قلب هایمان، کدورت هایی را که حواس و تلاش ما را می پوشاند از بین ببریم. در تلاش های ما برای گسترش حقیقت، صلح، عدالت و عشق -در حالی که فقط به دنبال لذت خالق و پادشاه خود هستیم-  و برای ستایش، سپاسگزاری، پرستش و تجلیل از او - سعادت ابدی پادشاهی می آید. خداوند، تبدیل تاریکی به نور، اتحاد موهبت های جسمانی ابدی واقعی با نعمت های روحانی ابدی حقیقی و اتحاد جهان های فراتر از زمان و مکان. 

چگونه می توانم از پول برای تبدیل تاریکی به نور استفاده کنم؟

برخی از آیات کتاب مقدس در مورد "پول"

این است فرمان و فرایض و احکامی که یهوه خدای شما امر فرموده است تا به شما تعلیم دهد تا در زمینی که می خواهید به آن بگذرید، آن را تصرف کنید. برای اینکه از خداوند، خدای خود بترسید و تمام فرایض و احکام او را که به شما و پسرت و پسر پسرت امر می‌کنم، در تمام روزهای زندگی خود نگاه دارید، و برای اینکه روزهای شما طولانی شود. . و ای اسرائیل، [بنابراین] گوش کن و عمل کن، تا برای تو خوب باشد، و چنان که خداوند، خدای پدرانت به تو گفته است، بسیار زیاد شوی. ، سرزمینی که شیر و عسل جاری است. ای اسرائیل بشنو: خداوند خدای ماست. خداوند یکی است و خداوند، خدای خود را با تمام دل و با تمام جان و با تمام امکانات خود دوست بدارید. و این سخنانی که امروز به شما امر می کنم بر دل شما خواهد بود. و آنها را به پسران خود بیاموزید و از آنها صحبت کنید، وقتی در خانه خود می نشینید، و هنگامی که در راه می روید، و هنگامی که دراز می کشید و هنگامی که برخیزید. و آنها را به عنوان نشانه ای بر دست خود ببند و بین چشمانت زینت خواهند بود. و آنها را بر درهای خانه و دروازه های خود بنویسید. و زمانی خواهد بود که خداوند، خدای شما، شما را به سرزمینی که به پدرانتان، ابراهیم، اسحاق و یعقوب سوگند خورده بیاورد تا شهرهای بزرگ و نیکو را که نساخته اید و خانه های پر به شما بدهد. از همه چیزهای خوبی که پر نکردی و آب انبارهایی که نتراشیدی و تاکستان ها و درختان زیتونی که ن کاشته ای و خواهی خورد و سیر خواهی شد. مراقب باشید، مبادا خداوند را فراموش کنید که شما را از سرزمین مصر، از خانه بندگی بیرون آورد. از خداوند، خدای خود بترسید، او را بپرستید و به نام او سوگند یاد کنید. به دنبال خدایان دیگر، از خدایان مردمانی که در اطراف شما هستند، نرو. زیرا خداوند، خدای شما، در میان شما خدای غیور است، مبادا غضب خداوند، خدای شما، بر شما افروخته شود و شما را از روی زمین هلاک سازد. خداوند، خدای خود را امتحان نکنید، همانطور که او را در مسع آزمودید. احکام خداوند، خدای خود و شهادات او را با جدیت حفظ کنید. و فرایض او را که به شما امر فرموده است. و آنچه را که در نظر خداوند شایسته و نیکو است انجام دهید تا برای شما خوب باشد و بیائید و زمین نیکویی را که خداوند به نیاکان شما قسم خورده است که همه دشمنان شما را بیرون کند، تصرف کنید. از حضور شما همانطور که خداوند گفته است. اگر پسرت در زمان آینده از تو بپرسد و بگوید: "شهادات، فرایض و احکامی که یهوه خدای ما به شما دستور داده چیست؟" به پسرت بگو: "ما در مصر برده فرعون بودیم و خداوند ما را با دستی نیرومند از مصر بیرون آورد. و خداوند نشانه ها و معجزات بزرگ و وحشتناکی بر مصر و فرعون و بر همه داد. خاندان او در برابر چشمان ما. و او ما را از آنجا بیرون آورد تا ما را بیاورد و زمینی را که برای پدرانمان قسم خورده بود به ما بدهد. و خداوند به ما امر کرد که همه این فرایض را انجام دهیم تا از خداوند بترسید. خدای ما، برای خیر و صلاح ما در تمام ایام، تا ما را از امروز زنده نگه دارد. و این به خاطر شایستگی ما خواهد بود که همه این احکام را در حضور خداوند، خدای خود، همانطور که به ما امر کرده است، نگاه داریم.» سفر تثنیه 6

 

و ابرام با زنش و هر چه از او بود و لوط با او از مصر به جنوب آمد. و ابرام با چهارپایان و نقره و طلا بسیار سنگین بود. و به سفرهای خود از جنوب و تا بیت ایل رفت تا جایی که قبلاً خیمه اش بین بیت ال و بین عای بود. به مکان مذبحی که در ابتدا ساخته بود و ابرام در آنجا به نام خداوند خواند. و همچنین لوط که با ابرام رفت، گله و چهارپایان و خیمه داشت. و زمین آنها را تحمل نکرد تا با هم سکونت کنند، زیرا دارایی های آنها بسیار بود و آنها نمی توانستند با هم زندگی کنند. و بین گله داران احشام ابرام و گله داران لوط نزاع شد و کنعانیان و فریزیان در آن زمین ساکن بودند. و ابرام به لوط گفت: "لطفاً بین من و تو و بین شبانان من و گله داران تو نزاع و نزاع نباشد، زیرا ما خویشاوند هستیم. آیا تمام زمین پیش روی تو نیست؟ لطفاً از من جدا شو، اگر [می روی] چپ، من به راست می روم و اگر [شما] به راست بروید، من به چپ می روم.» و لوط چشمان خود را برافراشت و تمام دشت اردن را دید که کاملاً سیراب شده بود. قبل از اینکه خداوند سدوم و عموره را، مانند باغ خداوند، مانند زمین مصر، در حالی که به صوعار می آیید، ویران کند. و لوط تمام دشت اردن را برای خود انتخاب کرد و لوط از مشرق حرکت کرد و از یکدیگر جدا شدند. ابرام در سرزمین کنعان ساکن شد و لوط در شهرهای دشت ساکن شد و خیمه های خود را تا سدوم برپا کرد. و مردم سدوم در برابر خداوند بسیار شریر و گناهکار بودند. و خداوند پس از جدا شدن لوط از ابرام به او گفت: «لطفاً چشمانت را بلند کن و از جایی که هستی به سمت شمال و جنوب و شرق و غرب بنگر. زیرا تمام سرزمینی را که می بینی به تو و بذر تو را تا ابدیت و من دانه تو را مانند خاک زمین خواهم ساخت تا اگر کسی بتواند خاک زمین را بشمارد، دانه تو نیز بشمار خواهد شد. برخیز و در زمین قدم بزن تا به آن طول و عرض آن، زیرا آن را به شما خواهم داد.» و ابرام خیمه های خود را برپا کرد و آمد و در دشت ممره که در حبرون است ساکن شد و در آنجا قربانگاهی برای خداوند بنا کرد. پیدایش 13

 

هر فرمانی را که امروز به شما امر می کنم به جا آورید تا زنده بمانید و زیاد شوید و بیایید و زمینی را که خداوند برای اجدادتان قسم خورده است، تصرف کنید. و تمام راهی را که خداوند، خدای تو، در این چهل سال در بیابان تو را رهبری کرد، به یاد آور تا تو را بیازماید تا بدانی که در دلت چه هست، آیا اوامر او را نگاه می‌داری یا نه. و شما را گرفتار کرد و گرسنه کرد و سپس به شما مانّی داد که شما آن را نمی‌دانستید و پدرانتان هم نمی‌دانستند، تا به شما بفهماند که انسان تنها با نان زندگی نمی‌کند، بلکه با هر چیزی زندگی می‌کند. آیا انسان زنده می ماند از دهان خداوند بیرون می آید. این چهل سال نه لباست کهنه شد و نه پایت ورم کرد. در دل خود خواهید دانست که همانطور که انسان پسر خود را تنبیه می کند، خداوند، خدای شما، شما را نیز مجازات می کند. و اوامر یهوه خدای خود را نگاه دارید تا در راههای او بروید و از او بترسید. زیرا یهوه خدایت تو را به زمینی نیکو می‌آورد، زمینی با جویبارهای آب، چشمه‌ها و اعماق، که در دره‌ها و کوه‌ها بیرون می‌آیند، زمینی از گندم و جو، انگور و انجیر و انار، و سرزمین روغن زیتون. و عسل، سرزمینی است که در آن نان را بدون کمبود می خورید، در آن چیزی کم نخواهید داشت، سرزمینی که سنگ هایش آهن است و از کوه هایش مس می تراشید. و خواهید خورد و سیر خواهید شد و خداوند، خدای خود را به خاطر زمین نیکویی که به شما داده است، برکت خواهید داد. مواظب باشید که خداوند، خدای خود را فراموش نکنید، زیرا اوامر، احکام و فرایض او را که امروز به شما امر می‌کنم، نگاه ندارید، مبادا بخورید و سیر شوید و خانه‌های نیکو بسازید و در آن ساکن شوید و گله‌های خود و گله های شما زیاد می شود و نقره و طلای شما زیاد می شود و هر چه دارید زیاد می شود و دل شما مغرور می شود و خداوند خدای خود را فراموش می کنید که شما را از سرزمین مصر و از خانه اسارت، کسی که تو را در آن صحرای بزرگ و مهیب که در آن مارها و افعی ها و عقرب ها بودند و خشکسالی که آب نبود، رهنمون شد. که برای تو از صخره ی جامد آب آورد و در صحرا که پدرانت نمی دانستند از منّا به تو اطعام کرد تا تو را آزار دهد و آزمایش کند و سرانجام تو را سودمند سازد و خواهی گفت خودت، "قدرت من و قدرت دست من که این ثروت را برای من جمع کرده است." اما باید خداوند، خدای خود را به یاد آورید، زیرا او به شما قدرت می بخشد تا ثروتمند شوید، تا عهد خود را که با اجدادتان قسم خورده است، مانند امروز ثابت کنید. و اگر خداوند خدای خود را فراموش کنی و از خدایان دیگر پیروی کنی و آنها را بپرستی و در برابر آنها سجده کنی، امروز بر تو شهادت می دهم که قطعا هلاک خواهی شد. همانطور که امت هایی که خداوند در حضور شما هلاک می کند، شما نیز هلاک خواهید شد. زیرا از خداوند خدای خود اطاعت نخواهید کرد. سفر تثنیه 8


خوشا به حال آنان که حکمت می یابند و خرد می یابند، زیرا او از نقره سودمندتر است و بازدهی بهتر از طلا دارد. او از یاقوت گرانبهاتر است. هیچ چیزی که شما آرزو دارید نمی تواند با او مقایسه شود. عمر طولانی در دست راست اوست. در دست چپ او ثروت و افتخار است. راههای او راههای دلپذیر و همه راههای او آرامش است. او درخت زندگی است برای کسانی که او را می گیرند. کسانی که او را روزه بگیرند، سعادتمند خواهند شد. امثال 3: 13-18

 

فقر و رسوایی نصیب کسی می شود که از تعلیم غافل شود، اما هر کس توبیخ را بپذیرد محترم است. امثال 3:18

 

دست های تنبل انسان را فقیر می کند اما دست های کوشا ثروت می آورد. امثال 10:4


ثروت ثروتمندان شهر مستحکم آنهاست، اما فقر ویرانی فقرا است. امثال 10:15


برکت خداوند ثروت می آورد و هیچ زحمتی بر آن نمی افزاید. امثال 10:22


مال در روز غضب بی ارزش است، اما عدالت از مرگ نجات می دهد. امثال 11:4


یک زن مهربان احترام به دست می آورد، اما مردان بی رحم فقط ثروت به دست می آورند. امثال 11:16

 

یک نفر آزادانه می دهد، اما ثروتمندتر می شود. دیگری آنچه را که باید بدهد، دریغ می‌کند، و فقط از کمبود رنج می‌برد.  هر که برکت بیاورد، غنی می‌شود، و کسی که آبیاری می‌کند، خودش سیراب می‌شود. امثال 11:24-25


هر که به ثروت خود اعتماد کند سقوط خواهد کرد، اما صالح مانند برگ سبز رشد خواهد کرد. امثال 11:28

 

هر که زمین خود را کار کند، نان فراوان خواهد داشت، اما کسی که به دنبال کارهای بی ارزش است، عقل ندارد. امثال 12:11

 

هر که تنبل باشد شکار خود را کباب نمی کند، اما مرد کوشا ثروتی گرانبها به دست می آورد. امثال 12:27


ثروت یک انسان ممکن است جان او را باج بدهد، اما یک مرد فقیر هیچ تهدیدی نمی شنود. امثال 13:8

 

ثروتی که با عجله به دست می‌آید کاهش می‌یابد، اما هر کس اندک اندک جمع کند بر آن افزوده می‌شود. امثال 13:11


هر کس ادب را نادیده بگیرد به فقر و شرم می رسد، اما هر کس به اصلاح توجه کند محترم است. امثال 13:18


مرد خوب برای فرزندان فرزندانش ارث می گذارد، اما مال گناهکار برای صالحان ذخیره می شود. امثال 13:22


مزرعه یک مرد فقیر ممکن است غذای فراوان تولید کند، اما بی عدالتی آن را از بین می برد. امثال 13:23


نیکوکاران به اندازه دل می خورند، اما شکم بدکاران گرسنه می شود. امثال 13:25


فقیرها حتی توسط همسایگان خود طرد می شوند، اما ثروتمندان دوستان زیادی دارند. امثال 14:20


هر کار سختی سود می آورد، اما حرف زدن تنها به فقر منجر می شود. امثال 14:23


هر کس به فقرا ستم کند، آفریدگار آنها را تحقیر می کند، اما هر که به نیازمندان نیکی کند، خدا را گرامی می دارد. امثال 14:31

 

.. در خانه صالحان گنج بسیار است، اما عاید بدکاران را گرفتار می کند. امثال 15:6


بهتر است اندکی با ترس خداوند از ثروت فراوان همراه با آشفتگی. امثال 15:16

 

کار خود را به خداوند بسپارید و نقشه های شما ثابت خواهد شد.» امثال 16:3

 

بوته برای نقره و کوره برای طلا، اما خداوند قلب را آزمایش می کند. امثال 17:3


یک فقیر درخواست رحمت می کند، اما یک مرد ثروتمند با تندی پاسخ می دهد. امثال 18:23


فقیری که راه رفتنش بی عیب است بهتر از احمقی که لب هایش کج خلق است. امثال 19:1


ثروت دوستان زیادی می آورد، اما دوست فقیر او را ترک می کند. امثال 19:4

 

تنبلی به خواب عمیقی می‌اندازد و فرد بیکار گرسنه می‌شود. امثال 19:15


کسی که با فقیران مهربان باشد به خداوند قرض می دهد و او به خاطر کارهایی که کرده است به او پاداش خواهد داد. امثال 19:17

 

تنبل در پاییز شخم نمی زند. او در هنگام درو جستجو خواهد کرد و چیزی نخواهد داشت. امثال 20:4


خواب را دوست نداشته باش وگرنه فقیر خواهی شد. بیدار بمانید تا غذا ذخیره کنید. امثال 20:13


نقشه های کوشا همان قدر که عجله به فقر می انجامد به سود می انجامد. امثال 21:5


کسی که لذت را دوست دارد فقیر می شود. کسی که شراب و روغن را دوست دارد هرگز ثروتمند نخواهد شد. امثال 21:17


نام نیک پسندتر از ثروت بزرگ است. قدردانی بهتر از نقره یا طلاست. امثال 22:1


فقیر و ثروتمند این وجه مشترک دارند: خداوند خالق همه آنهاست. امثال 22:2


فروتنی و ترس از خداوند ثروت و عزت و زندگی می آورد. امثال 22:4


ثروتمندان بر فقرا حکومت می کنند و وام گیرنده خدمتگزار قرض دهنده است. امثال 22:7


یک مرد سخاوتمند خودش برکت خواهد داشت، زیرا غذای خود را با فقرا تقسیم می کند. امثال 22:9


هر که به فقرا ستم می کند تا ثروتش بیفزاید و هر که به ثروتمند هدیه می دهد هر دو به فقر می رسند. امثال 22:16


از فقرا استثمار نکنید زیرا فقیر هستند و نیازمندان را در دادگاه له نکنید زیرا خداوند به دعوای آنها رسیدگی خواهد کرد و زیر دستانشان را غارت خواهد کرد. امثال 22:22-23

 

برای ثروتمند شدن خود را فرسوده نکنید. به زیرکی خودت اعتماد نکن فقط یک نگاه به ثروت بیندازید، و آنها رفتند، زیرا آنها مطمئناً بال خواهند داشت و مانند عقاب به آسمان پرواز می کنند. امثال 23:4-5

 

مانند سیب های طلا در تنظیمات نقره حکمی است که به درستی داده شده است. امثال 25:11

 

مانند گوشواره ای از طلا یا زینتی از طلای مرغوب، سرزنش قاضی حکیم به گوش شنونده است. امثال 25:12

 

اما آرزوی او در شریعت خداوند است و در شریعت او روز و شب می اندیشد. او مانند درختی خواهد بود که در کنار نهرهای آب کاشته شده است که میوه خود را در فصل خود می‌دهد و برگ‌هایش پژمرده نمی‌شود. و هر کاری که انجام دهد به ثمر می رسد. مزمور 1: 2-3

 

و سخنان خداوند بی عیب و نقص است، مانند نقره خالص شده در بوته، مانند طلای هفت بار تصفیه شده. مزمور 12:6

 

.. خداوند شبان من است. من نمی خواهم. او مرا در مراتع سبز دراز می کشد. او مرا به کنار آب های ساکن هدایت می کند. او روح من را بازسازی می کند. او مرا به خاطر نام خود به راه های عدالت هدایت می کند. حتی زمانی که در وادی تاریکی راه بروم، از هیچ بدی نمی ترسم، زیرا تو با من هستی. عصای تو و عصای تو - آنها مرا تسلی می دهند. تو در حضور دشمنانم در برابر من سفره می چینی. تو سرم را با روغن مسح کردی. فنجانم لبریز شد باشد که در تمام روزهای عمرم فقط نیکی و مهربانی مرا تعقیب کند و روزهای طولانی در خانه خداوند ساکن خواهم بود. مزمور 23

 

.. زمین و پری آن از آن خداوند است. دنیا و ساکنان آن. مزمور 24:1

 

این مرد فقیر صدا زد و خداوند شنید و او را از تمام مشکلات نجات داد. فرشته خداوند در اطراف کسانی که از او می ترسند مستقر است و او آنها را نجات داد. درک کنید و ببینید که خداوند خوب است. ستوده است کسی که به او پناه می برد. ای مقدسین او از خداوند بترسید. زیرا برای کسانی که از او می ترسند هیچ خواسته ای نیست. شیرهای جوان از کمبود رنج می برند و گرسنه هستند، اما کسانی که در جستجوی خداوند هستند هیچ خیری ندارند. مزمور 34:7-11

 

تمام استخوان های من خواهند گفت: ای خداوند که مانند توست که فقیر را از قویتر از خود و فقیر و فقیر را از غارتگر نجات می دهی. مزمور 35:10

 

با ستمکاران رقابت مکن. به کسانی که ظلم می کنند حسادت مکن. زیرا آنها به سرعت مانند علف قطع خواهند شد و مانند گیاهان سبز پژمرده خواهند شد. بر خداوند توکل کن و نیکی کن. در زمین ساکن شوید و با ایمان تغذیه شوید. پس از خداوند لذت خواهی برد و او آنچه دلت بخواهد به تو خواهد داد. راه خود را به خداوند بسپارید و به او اعتماد کنید تا او عمل کند. و عدالت تو را مانند نور و احکام تو را مانند ظهر آشکار خواهد کرد. منتظر خداوند باشید و به او امیدوار باشید. با کسی که راهش رونق دارد، با کسی که نقشه های بد را اجرا می کند، رقابت نکنید. از خشم دست بردارید و خشم را رها کنید. فقط برای انجام شرارت رقابت نکنید. زیرا بدکاران منقطع خواهند شد و کسانی که به خداوند امید دارند وارث زمین خواهند شد. مدت کوتاهی است و مرد شرور اینجا نیست و شما به جای او نگاه کنید و او آنجا نیست. اما فروتنان زمین را به ارث خواهند برد و از آرامش بسیار لذت خواهند برد. مرد شریر علیه عادل توطئه می کند و دندان هایش را به سوی او به هم می فشارد. خداوند او را مسخره خواهد کرد زیرا دید که روز او خواهد آمد. ستمكاران جنگ را آغاز كردند و كمان خود را خم كردند تا فقيران و مستمندان را به زير اندازند و كساني را كه در راه مستقيم قدم مي‌زنند به قتل برسانند. شمشیرشان در دلشان فرو خواهد رفت و کمانشان شکسته خواهد شد. تعداد اندک نیکوکاران بهتر از انبوه مردان شریر هستند. زیرا که بازوهای شریر شکسته خواهد شد، اما خداوند از صالحان حمایت می کند. خداوند روزهای بیگناهان را می داند و میراث آنها تا ابد خواهد بود. در زمان مصیبت شرمنده نخواهند شد و در روزهای قحطی همچنان سیر خواهند بود. زیرا شریران هلاک خواهند شد و دشمنان خداوند مانند نور ناپدید شده در دشت هستند. آنها در دود مصرف می شوند، بله آنها مصرف می شوند. فاسق قرض می گیرد و نمی دهد، ولی عادل بخشنده است. زیرا کسانی که از سوی او برکت داده شده اند وارث زمین خواهند شد و کسانی که مورد لعنت او قرار گرفته منقطع خواهند شد. از جانب خداوند گام‌های انسان نیرومند استوار است، زیرا او از راه او لذت می‌برد. اگر بیفتد، افکنده نخواهد شد، زیرا خداوند از دست او حمایت می کند. من جوان بودم و پیر هم بودم و ندیده ام مرد صالحی رها شده باشد و نسلش نان طلب کند. تمام روز او بخشنده است و قرض می دهد و بذر او برکت است. از بدی دوری کن و نیکی کن و تا ابد ساکن باش. زیرا خداوند عدالت را دوست دارد و پرهیزگاران خود را رها نخواهد کرد. آنها برای همیشه محافظت خواهند شد، اما نسل شریران قطع خواهد شد. صالحان وارث زمین خواهند شد و تا ابد در آن ساکن خواهند شد. دهان مرد عادل حكمت می گوید و زبانش داوری می كند. شریعت خدایش در دل اوست. پاهایش نمی لنگد مرد شریر مراقب مرد عادل است و می خواهد او را بکشد. خداوند او را در دستان خود رها نخواهد کرد و او [عادل] را هنگامی که او [شریر] داوری می شود محکوم نخواهد کرد. به خداوند امیدوار باشید و راه او را حفظ کنید. او شما را به وارث زمین سرافراز خواهد کرد و نابودی شریران را شاهد خواهید بود. من مردی شرور، قدرتمند، ریشه دار و بومی تازه نفس را دیدم. و از دنیا رفت و اینک! او اینجا نیست و من او را جستجو کردم و پیدا نشد. بی گناهان را مشاهده کنید و راستگویان را ببینید، زیرا برای مرد صلح آینده ای وجود دارد. اما متخلفان با هم نابود شدند. آینده ستمکاران قطع شد. امّا نجات عادلان از جانب خداوند است، قلعه ایشان در هنگام تنگی. خداوند به آنها کمک کرد و آنها را نجات داد. او آنها را از شر بدکاران نجات داد و نجات داد زیرا به او پناه بردند. مزمور 37

 

بشوید، پاک شوید، بدی اعمالتان را از پیش چشم من دور کنید، دست از بدی بردارید. نیکی کردن را بیاموزید، عدالت جویی کنید، دزدان را تقویت کنید، برای یتیم عدالت ورزی کنید، از بیوه دفاع کنید. خداوند می گوید اکنون بیایید، بیایید بحث کنیم. اگر گناهان شما مانند زرشکی باشد، مانند برف سفید می شوند. اگر مانند رنگ زرشکی قرمز باشند، مانند پشم خواهند شد. اگر بخواهی و اطاعت کنی، بهترین زمین را بخور. اما اگر امتناع کنید و عصیان کنید، شمشیر شما را خواهد خورد، زیرا دهان خداوند سخن گفته است. چگونه او تبدیل به یک فاحشه، شهری وفادار شده است. پر از عدالت، که عدالت در آن جای می گیرد، اما اکنون قاتلان. نقره‌ی شما به خاک تبدیل شده است. شراب شما با آب رقیق شده است. شاهزادگان شما سرکش و همراهان دزد هستند. همه عاشق رشوه هستند و به دنبال پرداخت می دوند. یتیم را قضاوت نمی کنند و نزاع بیوه به سراغشان نمی آید. مولای صبایوت، مقتدر اسرائیل، می‌گوید: «از این رو، خود را از دشمنان خود تسلی خواهم داد و از دشمنان خود انتقام خواهم گرفت و دست خود را بر شما بازخواهم گرداند و پاکسازی خواهم کرد. تفاله هایت را مثل شیره و تمام قلع خود را بردار.و من داوران تو را مانند ابتدا و مشاورانت را مانند ابتدا بازخواهم گرداند، سپس تو را شهر عدالت و شهر وفادار نامیده خواهند شد. از راه عدالت و هلاکت بر سرکشان و گناهکاران با هم خواهد آمد و آنانی که خداوند را ترک می کنند هلاک خواهند شد زیرا از نارون هایی که می خواستی شرمنده خواهند شد و به خاطر باغ هایی که انتخاب کردی خوار و ذلیل خواهی شد. مانند نارونی باشید که برگهایش پژمرده شده و مانند باغی باشید که آب ندارد و نیروی [آنها] مانند دوش و عامل آن مانند جرقه خواهد شد و هر دو با هم خواهند سوخت و خاموش کننده ای وجود ندارد. آتش] اشعیا 1:16-31

 

و در پایان ایام خواهد بود که کوه خانه خداوند بر بالای کوهها استوار خواهد شد و بر فراز تپه ها برافراشته خواهد شد و جمیع امت ها به سوی آن روان خواهند شد. و بسیاری از قومها خواهند رفت و خواهند گفت: "بیایید تا به کوه خداوند، به خانه خدای یعقوب برویم، و او راههای خود را به ما بیاموزد، و ما در راههای او خواهیم رفت." زیرا از صهیون تورات و کلام خداوند از اورشلیم بیرون خواهد آمد. و او بین امت‌ها داوری خواهد کرد و قوم‌های زیادی را سرزنش خواهد کرد و شمشیرهای خود را به گاوآهن‌ها و نیزه‌های خود را به قلاب‌های هرس خواهند کوبید. ملت بر ضد ملت شمشیر بلند نخواهند کرد و دیگر جنگ را نخواهند آموخت. «ای خاندان یعقوب، بیایید و در نور خداوند برویم.» زیرا که قوم خود، خاندان یعقوب را رها کردی، زیرا آنان پر از [جادوگری] از مشرق زمین و فال گویی هایی مانند فلسطینیان هستند و با فرزندان اقوام خود را خشنود می سازند. و زمین او پر از نقره و طلا شد و خزانه هایش بی پایان شد. و زمین او پر از اسب شد و برای ارابه های او پایانی نداشت. و سرزمین او پر از بت است. به کار دستهایش سجده می کند، به آنچه انگشتانش ساخته است. و انسان خم شده و انسان فروتن شده است و تو آنها را نخواهی بخشید. از ترس خداوند و از شکوه غرور او به صخره بیا و در خاک پنهان شو. چشمان متکبر انسان فروتن خواهد شد و قد انسانها خم خواهد شد و خداوند تنها در آن روز سربلند خواهد شد. زیرا خداوند صبایوت بر هر کسى که سربلند و بلند مرتبه است و بر هر کسى که بلند مرتبه است روزى دارد و او فروتن خواهد شد. و بر تمامی سروهای لبنان بلند و بلند و بر تمامی بلوطهای باشان. و بر تمامی کوههای بلند و بر تمامی تپه های بلند. و بر هر برج بلند و بر هر دیوار مستحکم. و بر تمامی کشتی های ترشیش و بر تمامی طبقات آرزو. و عظمت انسان تعظیم خواهد شد و تکبر انسان فروتن خواهد شد و خداوند تنها در آن روز سربلند خواهد شد. و بتها به کلی از بین خواهند رفت. و از ترس خداوند و از شکوه غرور او به غارهای صخره ها و حفره های زمین خواهند آمد، هنگامی که او برای شکستن زمین قیام کند. در آن روز انسان بت‌های نقره‌ای و بت‌های طلایی خود را که برای او ساخته‌اند دور می‌اندازد و بر خال‌ها و خفاش‌ها سجده می‌کند. آمدن به شکاف صخره ها و حفره های صخره ها، از ترس پروردگار و از شکوه غرور او، هنگامی که برای شکستن زمین برمی خیزد. از مردی که نفسش در سوراخ های بینی اوست کناره گیری کنید، چرا که او را به چه شایستگی ستودند؟ اشعیا 2: 2-22

 

مرد عادل را ستایش کنید زیرا او نیکو است، زیرا از ثمره اعمالشان خواهند خورد. وای بر شریر [که] بدی می کند، زیرا جزای دست او به او خواهد رسید. امّا قوم من، حاکمانشان مسخره کننده هستند و زنان بر آنها حکومت می کنند. ای قوم من! پیشوایان شما شما را گمراه می کنند و راه های شما را ویران کرده اند. خداوند می ایستد تا دعا کند، و او می ایستد تا قوم ها را داوری کند. خداوند با بزرگان قوم خود و افسران آنها داوری خواهد کرد. و تاکستان را ویران کردی. غنائم فقرا در خانه های شماست. منظورت چیست که قوم من و صورت فقرا را خرد می کنی؟ خداوند خداوند صبایوت می گوید. اشعیا 3: 10-15

 

و خداوند به من گفت: «یک طومار بزرگ برای خود بگیر و بر آن به خط معمولی بنویس تا غارت را بشتابی و غنایم را تسریع کنی. و من برای خود شاهدان امین اوریا کاهن و زکریا پسر خدا را شهادت خواهم داد. جبرخیا." و من با نبی صمیمی بودم و او حامله شد و پسری به دنیا آورد و خداوند به من گفت: «نام او را ماهر شلال حش باز بگذار. پدر و مادر، ثروت دمشق و غارت سامره نزد پادشاه آشور برده خواهد شد.» «از آنجا که این قوم آبهای شیلوه را که به آرامی جاری است رد کرده و در رزین و پسر رمالیا شادی می‌کنند، پس اینک خداوند آب‌های عظیم و عظیم رودخانه را بر ایشان می‌آورد، پادشاه آشور و همه. ثروت او از همه توزیع کنندگانش سرازیر خواهد شد و از تمام کرانه های آن خواهد گذشت و به یهودا نفوذ خواهد کرد و چون از آن می گذرد لبریز می شود و تا گردن خواهد رسید و نوک بال هایش وسعت شما را پر می کند. زمین ای عمانوئیل. ای مردمان به هم بپیوندید و شکسته شوید، بشنوید، ای همه کشورهای دوردست، کمربند خود را ببندید و شکسته شوید، کمربند خود را ببندید و شکسته شوید. مشورت کنید که خنثی خواهد شد، یک کلمه بگویید و موفق نخواهد شد. زیرا خدا با ماست.اشعیا 8:1-10

 

وای بر کسانی که نقش ظلم و انحراف را می نویسند. تا قضاوت فقیران را منحرف کنم و قضاوت فقرای قوم خود را غارت کنم تا بیوه ها غارت آنها باشند و یتیمان را غارت کنند. و برای روز دیدار و هلاکتی که از راه دور خواهد آمد، چه خواهید کرد؟ برای کمک به چه کسی فرار خواهید کرد و ثروت خود را کجا خواهید گذاشت؟ اشعیا 10:1-3

 

و در آن روز خواهی گفت: «خداوندا، تو را شکر خواهم کرد، زیرا بر من خشمگین شدی، خشم تو را برگرداند و مرا تسلی بده. زیرا قدرت و ستایش خداوند ابدی نجات من بود.» و از چشمه های نجات با شادی آب خواهید کشید. و از چشمه های نجات با شادی آب خواهید کشید. و در آن روز خواهید گفت: «خداوند را شکر کنید، نام او را بخوانید، اعمال او را در میان مردمان اعلام کنید، آن را به یاد داشته باشید، زیرا نام او بلند است. ای ساکنان صهیون فریاد بزنید و ستایش کنید زیرا قدوس اسرائیل در میان شما بزرگ است اشعیا 12:1-6

 

انسان فانی را از طلای خوب و انسان را از مجموعه طلای اوفیر عزیزتر خواهم ساخت. اشعیا 13:12

 

در آن روز، انسان به سوی خالق خود خواهد رفت و چشمانش به قدوس اسرائیل خواهد بود. و به مذبح کار دستهای خود روی نخواهد آورد و آنچه را که انگشتانش ساخته است، نه اشریم و نه به تصویرهای خورشیدی ملاحظه نخواهد کرد. در آن روز شهرهای نیرومند او مانند جنگل و درختان پرشاخه‌ای خواهد بود که از حضور بنی‌اسرائیل رها کردند و ویران شد. زیرا خدای نجات خود را فراموش کردی و صخره قوت خود را به یاد نیاوردی. زیرا تو را نهالهای دلپذیر کاشتم و تو آن را با شاخه بیگانه می کاشت. در روز کاشت، آمیخته شدی و بامداد بذرت را شکوفا کردی. انبوهی از محصول در روز بیماری و درد مرگبار. اشعیا 17:7-11

 

و در پایان هفتاد سال خواهد بود که خداوند صور را به یاد خواهد آورد و به اجرت خود باز خواهد گشت و با تمامی ممالک زمین بر روی سطح زمین تجارت خواهد کرد. و تجارت و اجرت او برای خداوند مقدس خواهد بود، نه ذخیره می‌شود و نه به ارث می‌رسد، اما کسانی که در حضور خداوند می‌نشینند، تجارت او را برای سیر کردن و لباس‌های مجلل خواهند داشت. اشعیا 23:17-18

 

اینک خداوند زمین را خالی می کند و ویران می کند و روی آن را برگردانده و ساکنانش را پراکنده خواهد کرد. و مانند مردم، کاهن، غلام، ارباب او، کنیز، معشوقه او، خریدار، فروشنده، وام دهنده. همچنین با قرض گیرنده، مانند طلبکار، همچنین با کسی که به او مدیون است. زمین خالی خواهد شد و غارت خواهد شد، زیرا خداوند این را گفته است. زمین ماتم گرفته، پژمرده شده، زمین ذلیل و پژمرده شده است، بالاترین مردمان زمین ذلیل شده اند. و زمین به خاطر ساکنانش فریب داده است، زیرا آنها از دستورات تجاوز کردند، قوانین را زیر پا گذاشتند، عهد ابدی را شکستند. اشعیا 23: 1-5

 

تا ابد بر خداوند توکل کن، زیرا صخره ابدیت در خداوند خداوند است. زیرا او ساکنان مکانهای بلند، شهر مستحکم را فروتن ساخت. آن را پایین می آورد، حتی به زمین هم پایین می آورد، حتی به خاک هم می رساند. یک پا آن را لگدمال می کند، پای یک فقیر، کف فقیر. راه صالحان را که راست است، ای راستگو، راه نیکوکاران را بسنجی. حتّی برای راه داوری تو، ای خداوند، ما به تو امیدواریم. زیرا نام تو و یاد تو آرزوی جان [ما] بود. [با] جانم شبها در آرزوی تو بودم. حتی [با] روح خود در درون خود از تو التماس کردم، زیرا هنگامی که داوری های تو به زمین می رسد، ساکنان جهان عادل شمرده شدن را می آموزند. آیا شریران که عدالت را نیاموخته اند مورد لطف قرار خواهند گرفت؟ در زمین عادل ستم می کند و غرور خداوند را نمی بیند. آیا شریران که عدالت را نیاموخته اند مورد لطف قرار خواهند گرفت؟ در زمین عادل ستم می کند و غرور خداوند را نمی بیند. اشعیا 26:3-10

 

زیرا تاکستان خداوند صبایوت خاندان اسرائیل است و قوم یهودا گیاه شادی او هستند. و او به عدالت امیدوار بود، و اینک ظلم شد. برای عدالت، و اینک، فریاد. وای بر کسانی که خانه را به خانه می پیوندند. میدانی به میدانی که نزدیک می شوند. تا جایی نباشد و تنها در میان زمین ساکن خواهی شد. خداوند صبایوت در گوش من [گفت: «به راستی، خانه‌های بزرگ ویران خواهند شد، آری، خانه‌های بزرگ و نیکو، بدون سکنه. وای بر آنانی که صبح زود برمی‌خیزند و به دنبال شراب قوی می‌روند و تا دیروقت می‌نشینند و شراب آنها را شعله‌ور می‌کند و در ضیافت‌هایشان چنگ و عود و تنبور و فلوت و شراب وجود دارد و کار می‌کنند. خداوند را در نظر نمی گیرند و عمل دست او را ندیده اند اشعیا 5: 17-13

 

و چنین خواهد شد که هر جایی که هزار تاک در برابر هزار قطعه نقره باشد، برای کرم و خار خواهد بود. اشعیا 7:23

 

خداوند می‌گوید: «وای بر فرزندان سرکش که از من مشورت می‌گیرند، اما نه از روح من، و فرمانروایی تعیین می‌کنند، نه از روح من، تا گناه را بر گناه بیفزایند. از دهان من خواسته نشده است تا خود را به قوت فرعون نیرومند سازند و در سایه مصر پناه گیرند و قوت فرعون برای شما شرمساری و پناهگاه در سایه مصر برای امیران او خواهد بود. در زوعان بودند و فرستادگانش به هانس رسیدند و همه خود را به خاطر قومی رسوا کردند، نه برای کمک و نه سود، بلکه برای شرمساری و همچنین برای رسوایی. بار جانوران جنوب، در سرزمینی. از درد و رنج، شیر مهیب و شیر له کننده در میان آنها، افعی و مار پرنده، ثروت خود را بر دوش خرهای جوان و گنج های خود را بر کوهان شترها می برند، به سوی قومی که سودی نخواهد داشت. مصری ها بیهوده و بی هدف کمک می کنند، بنابراین، من تماس می گیرم این را بنویسید: «آنها مغرور و بیکارند.» اشعیا 30:1-7

 

وای بر کسانی که برای کمک به مصر فرود می‌آیند و بر اسب‌ها تکیه می‌کنند و بر ارابه‌های بسیار و سواران بسیار نیرومند اعتماد می‌کنند و بر قدوس اسرائیل و خداوندی که در جستجوی آن نبودند تکیه نمی‌کنند. . او نیز حکیم است و بدی آورد و سخنانش را پس نگرفت. و بر خانه بدکاران و به یاری گناهکاران برخاست. اکنون مصریان انسان هستند و نه خدا، و اسبهای آنها گوشت هستند و نه روح، و خداوند دست خود را خواهد چرخاند، و یاور لغزش خواهد کرد و کمک شده سقوط خواهد کرد و همه آنها با هم هلاک خواهند شد. زیرا خداوند به من چنین گفته است: "همانطور که شیر یا شیر جوان بر طعمه خود غرغر می کند، گرچه گروهی از شبانان بر ضد او جمع می شوند، اما از صدای آنها ناامید نمی شود و از تکان خوردن آنها رام نمی شود، همینطور خواهد بود. خداوند صبایوت فرود می آید تا لشکری را بر کوه صهیون و بر تپه آن جمع کند، خداوند اورشلیم را مانند پرندگان در حال پرواز محافظت خواهد کرد و از اورشلیم محافظت می کند و نجات می دهد و می گذرد و نجات می دهد. اى بنى اسرائيل به سوى او بازگرديد كه در برابر او اعراض كرديد. زیرا در آن روز، هر کس بت‌های نقره‌ای و بت‌های طلایی خود را که دست‌های شما برای شما برای گناه ساخته‌اند، تحقیر خواهند کرد. و آشور به شمشیر یک مرد خواهد افتاد و شمشیر کسی که مرد نیست او را هلاک خواهد کرد و از جلوی شمشیر فرار خواهد کرد و برگزیدگانش ذوب خواهند شد. و صخره او از ترس خواهد گذشت و امیرانش از معجزه کلام خداوندی که آتشش در صهیون و اجاقش در اورشلیم است، وحشت زده خواهند شد. اشعیا 31: 1-9

 

و ایمان زمان شما قوت نجات، حکمت و دانش خواهد بود. ترس از خداوند، گنج اوست. اشعیا 33:6

 

گناهکاران در صهیون ترسیدند. لرزه متملقان را فرا گرفت: «چه کسی در برابر آتش سوزنده از ما دفاع خواهد کرد؟ چه کسی برای ما در برابر آتش های جاودانه قیام خواهد کرد؟ کسی که به درستی راه می‌رود و راست می‌گوید، کسی که از ظلم خواری می‌ورزد، از گرفتن رشوه دست می‌فشرد، گوشش را از شنیدن خون و چشمانش را از دیدن بدی می‌بندد. اشعیا 33:14-15

 

و حزقیا بر آنها شادی کرد و تمام خزانه خود را به آنها نشان داد، نقره، طلا، عطریات و روغن مرغوب، و تمام خانه ای را که ظروف خود را در آن نگهداری می کرد، و هر آنچه در خزانه هایش یافت می شد. چیزی نبود که حزقیا در قصر و پادشاهی خود به آنها نشان نداد. و اشعیا نبی نزد حزقیا پادشاه آمد و به او گفت: «این مردان چه گفتند و از کجا نزد تو آمده‌اند؟» و حزقیا گفت: «آنها از سرزمینی دور، از بابل، نزد من آمده‌اند.» و گفت: در قصر تو چه دیدند؟ و حزقیا گفت: "آنها هر چه را در قصر من است دیدند. چیزی نبود که در خزانه های خود به آنها نشان ندادم." و اشعیا به حزقیا گفت: "به کلام خداوند صبایوت گوش کن که اینک زمانی خواهد بود. خداوند گفت: هر چه در قصر توست و آنچه پدران تو اندوخته اند به بابل برده خواهد شد و چیزی باقی نخواهد ماند. بزایید و در کاخ پادشاه بابل افسران خواهند بود.» و حزقیا به اشعیا گفت: «کلام خداوند که گفتی نیکو است.» زیرا او فکر می کرد: "زیرا در روزهای من صلح و حقیقت خواهد بود." اشعیا 39:2-8

 

علف خشک خواهد شد، شکوفه ها پژمرده خواهند شد، اما کلام خدای ما تا ابد باقی خواهد ماند. اشعیا 40:8

 

و خدا را به چه کسی تشبیه می کنید و برای او چه شباهتی قرار می دهید؟ مجسمه تراشیده شده، صنعتگر ذوب شده است، و آهنگر آن را با طلا و زنجیر نقره می چسباند. کسی که به انتخاب عادت دارد، درختی را انتخاب می کند که پوسیده نشود. او برای خود به دنبال یک صنعتگر ماهر می گردد تا تصویری کنده کاری شده تهیه کند که تکان نخورد. کسی که به انتخاب عادت دارد، درختی را انتخاب می کند که پوسیده نشود. او برای خود به دنبال یک صنعتگر ماهر می گردد تا تصویری کنده کاری شده تهیه کند که تکان نخورد. اشعیا 40:18-30

 

من خداوند هستم، این نام من است. و جلال خود را به دیگری نخواهم داد و ستایش خود را به تمثال های تراشیده نخواهم داد. اشعیا 42:8

 

آنها که به بت های گداخته می گویند: "شما خدایان ما هستید." اشعیا 42:17

 

نه برای من عصا خریدی و نه از چربی قربانی هایت سیرم کردی. اما گناهان خود را بر من سنگین کردی. مرا با گناهان خود خسته کردی. اشعیا 43:24

 

او را با عدالت برانگیختم و تمام راههای او را درست خواهم کرد. او شهر من را خواهد ساخت و تبعیدیان من را نه به قیمت و نه به خاطر رشوه آزاد خواهد کرد.» اشعیا 45:14

هو! هر که تشنه است به آب برود و هر که پول ندارد برود بخر و بخور و برو بی پول و بی قیمت شراب و شیر بخر. چرا باید پول را بدون نان وزن کنید و زحمت خود را بدون سیری؟ به من بشنو و از آنچه خوب است بخور، روحت از چاقی لذت خواهد برد. گوش خود را متمایل کن و به سوی من بیا، بشنو تا جان تو زنده شود، و من با تو عهد جاودانی، رحمت های قابل اعتماد داوود خواهم بست... اشعیا 55: 1-3

ای صهیون، بیدار شو، بیدار شو، قدرتت را بپوش. جامه های زیبایی خود را بپوش، ای اورشلیم شهر مقدس، زیرا دیگر ختنه نشده و ناپاک وارد تو نمی شوند. ای اورشلیم، خود را از خاک تکان دهید، برخیزید، بنشینید. ای دختر اسیر صهیون، خود را از بند های گردنت رها کن. زیرا خداوند چنین گفت: "به هیچ فروخته شدی و به پول بازخرید نخواهی شد." اشعیا 52: 1-3

ای مردم این را بشنوید. ای ساکنان زمین بشنوید. هم پسران «آدم» و هم پسران «ایش» با هم ثروتمند و فقیر. دهان من حکمت‌ها را خواهد گفت و اندیشه‌های قلبم خردمند است. گوشم را به مَثَلی خم خواهم کرد. با غنچه معمای خود را حل می کنم. چرا باید در روزهای بدبختی بترسم؟ گناه پاشنه هایم مرا احاطه کرده است. کسانی که بر مال خود تکیه می کنند و به ثروت فراوان خود می بالند، برادر نمی تواند مردی را بازخرید کند، نمی تواند فدیه خود را به خدا بدهد. رستگاری روح آنها برای همیشه عزیز و دست نیافتنی خواهد بود. آیا او برای همیشه زنده خواهد ماند و گودال را نخواهد دید؟ زیرا او می بیند که عاقل می میرند، یک احمق و یک آدم فقیر با هم هلاک می شوند و اموال خود را به دیگران واگذار می کنند. در دل آنها خانه هایشان جاودانه است، خانه هایشان برای هر نسل است. آنها در قطعه زمین به نام خود صدا می زنند. اما انسان در جلال خود آرام نمی گیرد. او را با حیوانات خاموش مقایسه می کنند. این راه آنهاست. حماقت از آن آنهاست و پس از آنها تا ابد با زبان خود خواهند گفت. مانند گوسفندان مقدر به گور می شوند. مرگ آنها را خواهد بلعید و راستگویان در صبح بر آنها حکومت خواهد کرد و شکل آنها از قبر به عنوان مسکن او باقی خواهد ماند. اما خدا روح مرا از قبر نجات خواهد داد، زیرا او مرا برای همیشه خواهد گرفت. از وقتی که مردی ثروتمند می شود، وقتی آبروی خانه اش زیاد می شود، نترسید، زیرا او در مرگش چیزی نمی گیرد. جلال او پس از او نازل نخواهد شد. زیرا در زمان حیات خود برکت می دهد، اما [همه] تو را ستایش خواهند کرد، زیرا تو به سود خودت خواهی آورد. به نسل اجداد او خواهید آمد. تا ابد نور نخواهند دید. انسان در شکوه خود است اما نمی فهمد. او را با حیوانات خاموش مقایسه می کنند. مزمور 49

 

..به راستی که خداوند برای اسرائیل خوب است، برای پاک دل. اما در مورد من، پاهایم تقریباً برمی گشتند، در یک لحظه قدم هایم از بین می رفت. زیرا به منحرفان حسادت می‌کردم. آرامش بدکاران را خواهم دید. زیرا هیچ قید و بند برای مرگ آنها وجود ندارد و سلامتی آنها سالم است. در مشقت انسان فانی نه هستند و نه گرفتار نوع بشر. از این رو، آنها غرور را مانند گردن بند می پوشند. سرقتی که آنها انجام می دهند باسن آنها را در بر می گیرد. به دلیل چربی، چشمانشان برآمده می شود. آنها از تصورات قلب خود فراتر رفتند. آنها می خورند و در مورد ظلم و ستم صحبت می کنند. درباره حق تعالی صحبت می کنند. دهان خود را بر آسمان نهاده اند و زبانشان در زمین می گردد. پس قوم او به اینجا بازخواهند گشت و آبهای [ نهر ] پر، آب را به سوی آنها می ریزد. و می گویند خدا از کجا می داند و آیا در حق تعالی علم هست؟ بنگر که اینها ستمکارند، اما در دنیا آرام هستند و مالشان زیاد شده است. اما بیهوده قلبم را پاک کردم و دستانم را با تمیزی غسل دادم. و همه روزه گرفتار بودم و عذابم هر صبح بود. اگر گفتم: «همانطور که هست می گویم»، اینک نسل فرزندانت را خائن ساخته ام. و چون در این امر می اندیشم، در نظر من ظلم است. تا اینکه به حرم های خدا رسیدم و عاقبتشان را فهمیدم. آنها را فقط در مکان های لغزنده قرار می دهید. شما آنها را به پایین انداخته اید تا نابود شوند. چگونه فوراً متروک شدند! آنها کاملاً تحت تأثیر وحشت قرار گرفتند. مثل یک رویا بدون بیداری؛ خداوندا، در شهر صورت آنها را تحقیر خواهی کرد. زیرا که قلبم در حال تخمیر بود و ذهنم در انحراف بود. اما من وحشی بودم و نمی دانستم. من با تو [مثل] یک حیوان بودم. اما من پیوسته با تو بودم. تو دست راستم را گرفتی با نصیحت خود مرا رهبری کردی و بعد [به] جلال مرا بردی. برای چه کسی در بهشت دارم و هیچ کس را با تو بر روی زمین نخواستم. گوشت و قلب من مشتاق است. خدا سنگ قلب من و سهم من برای همیشه است. زیرا بنگر، کسانی که از تو فاصله گرفته اند هلاک خواهند شد. هر کس را از خود دور کند قطع کردی. اما در مورد من، قرب خدا خیر من است. من به خداوند خداوند پناه آورده ام تا تمام مأموریت تو را بگویم. مزمور 73

 

خداوند را ستایش کن. خوشا به حال کسانی که از خداوند می ترسند و از دستورات او لذت می برند. فرزندان آنها در زمین نیرومند خواهند بود. نسل صالحان برکت خواهد یافت. مال و ثروت در خانه هایشان است و عدالتشان جاودانه است.
حتی در تاریکی روشنایی برای راستگویان طلوع می کند، برای کسانی که بخشنده و دلسوز و صالح هستند. کسانی که سخاوتمند هستند و آزادانه قرض می دهند و کار خود را به عدالت می گذرانند، نیکی می یابد. یقیناً پرهیزگاران هرگز متزلزل نمی شوند. آنها برای همیشه در یاد خواهند ماند آنها هیچ ترسی از اخبار بد نخواهند داشت. دلهایشان استوار است و بر خداوند توکل دارند. دلهایشان امن است و هیچ ترسی ندارند. در پایان آنها به پیروزی دشمنان خود نگاه خواهند کرد. آنها هدایای خود را آزادانه به فقرا پراکنده کرده اند، عدالت آنها تا ابدالاباد است. شاخ آنها به افتخار بلند خواهد شد. شریران خواهند دید و مضطرب خواهند شد، دندان های خود را به هم خواهند قروچه خواهند کرد و نابود خواهند شد. آرزوهای ستمکاران از بین خواهد رفت. مزمور 112

 

پناه بردن به خداوند بهتر از اعتماد به انسان است. پناه بردن به خداوند بهتر از اعتماد به شاهزادگان است. همه ملت ها مرا احاطه کردند. به نام خداوند که آنها را قطع خواهم کرد. مزمور 118:8-10

 

شریعت از دهان تو برای من از هزاران قطعه نقره و طلا گرانبهاتر است. مزمور 119:72

 

چشم همه با امید به تو می نگرد و تو به وقتش غذایشان را می دهی. تو دست خود را باز می کنی و هر موجود زنده ای را با میلش راضی می کنی. خداوند در همه راههای خود عادل و در همه اعمال خود مهربان است. خداوند به همه کسانی که او را می خوانند نزدیک است، به همه کسانی که او را با اخلاص می خوانند. او اراده کسانی را که از او می ترسند انجام می دهد و فریاد آنها را می شنود و آنها را نجات می دهد. خداوند از همه کسانی که او را دوست دارند محافظت می کند و همه شریران را نابود می کند. دهان من ستایش خداوند را خواهد گفت و تمامی انسانها نام مقدس او را تا ابدالاباد برکت خواهند داد. مزمور 145:15-21

 

هیچ کس نمی تواند به دو ارباب خدمت کند. یا از یکی متنفر خواهی شد و دیگری را دوست خواهی داشت یا به یکی دل بسته و دیگری را تحقیر می کنی. شما نمی توانید هم به خدا و هم به پول خدمت کنید. متی 6:24

 

به هر کس که بتوان به اندک اعتماد کرد، می توان به بسیار نیز اعتماد کرد، و هر کس با بسیار کم ناصادق باشد، با بسیار نیز ناصادق خواهد بود. پس اگر در اداره مال دنیوی امین نبوده اید، چه کسی ثروت واقعی را به شما اعتماد خواهد کرد؟ لوقا 16:10-11

 

تمام عشر را به انبار بیاورید تا در خانه من غذا باشد. خداوند قادر متعال می‌گوید: «مرا در این مورد آزمایش کنید، و ببینید آیا درهای بهشت را باز نمی‌کنم و آنقدر برکت نمی‌ریزم که فضای کافی برای ذخیره آن وجود نداشته باشد. ملاکی 3:10

 

و قطعاً تو را با چیزی از ترس و گرسنگی و از دست دادن مال و جان و میوه می‌آزماییم، و به شکیبایان بشارت ده. . . قرآن 2:155

 

. . . ولى نيكوكارى [حقيقى] در آن است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورد و مالى را با وجود دوستى به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و مسافرين بخشد. آنان که [کمک] می خواهند و بردگان را آزاد می کنند. [و آن که] نماز را برپا می دارد و زکات می دهد. [کسانی که] به عهد خود وفا می کنند چون وعده می دهند. و [کسانی که] در فقر و تنگدستی و در جنگ شکیبا هستند. اینانند که راست گفته اند و اینانند که پرهیزگارانند. قرآن 2:177

 

و اموال یکدیگر را به ناحق نخورید و برای حاکمان [به رشوه] نفرستید تا بخشی از اموال مردم را در گناه مصرف کنید، در حالی که می دانید [این کار حرام است]. . قرآن 2:188

 

. . . ولى به آنها غرامتى بده - ثروتمند به اندازه توانش و فقير به اندازه توانش - روزى بر حسب مقبول و تكليفى بر نيكوكاران. قرآن 2:236

 

مَثَل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند، مثل دانه اى است كه هفت خوشه مى دهد. در هر خوشه صد دانه است. خداوند برای هر که بخواهد چند برابر می کند. خداوند کریم و داناست. كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند، سپس آنچه را كه انفاق كرده‏اند، با يادآورى سخاوت و اهانت نكرده‏اند، اجرشان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه ترسى دارند و نه اندوهگين مى‏شوند. گفتار نیک و بخشش بهتر از صدقه ای است که توهین به دنبال آن باشد. خداوند غنی و رستگار است. ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه های خود را با تذکر و سخنان زیان آور باطل مکن، مانند کسی که مال خود را برای دیده شدن مردم انفاق می کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. شباهت او مانند صخره‌ای است که با خاک پوشیده شده است: بارانی به آن می‌رسد و آن را خالی می‌گذارد - از تلاش‌هایشان چیزی عایدشان نمی‌شود. خداوند قوم کافر را هدایت نمی کند. و مَثَل كسانى كه اموال خود را در راه رضاى خدا و استحكام نفس خود انفاق مى كنند، مثل باغى است كه در دامنه كوهى قرار دارد. اگر باران شدیدی بر آن ببارد محصولش دو برابر می شود. و اگر باران شدید نبارید، شبنم کافی است. خداوند به هر کاری که انجام می دهید بیناست. آیا کسی از شما دوست دارد باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختانش نهرها جاری باشد - همه گونه میوه در آن باشد و پیری او را گرفت و فرزندان ضعیفی داشته باشد - سپس گردبادی آتشین آن را بباراند؟ و می سوزد؟ این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می کند، باشد که بیندیشید. ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهای پاکیزه ای که به دست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما آفریده ایم، ببخشید. و چیزهای پست را برای بخشش انتخاب نکنید، در حالی که خودتان جز با چشمان بسته آن را نمی پذیرید. و بدانید که خداوند بس و ستوده است. شیطان به شما وعده فقر می دهد و شما را به فسق می خواهد. اما خداوند به شما وعده آمرزش و فضل می دهد. خداوند گشایش دهنده و داناست. به هر که بخواهد حکمت می دهد. به کسی که حکمت داده شود، خیر بسیار داده شده است. ولى جز اهل بصيرت، کسى اعتنا نمى کند. هر صدقه ای که بکنی یا عهدی که وفا کنی، خدا می داند. ستمکاران یاوری ندارند. اگر آشکارا صدقه بدهید، خوب است. اما اگر آن را مخفی نگه دارید و در خلوت به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است. تاوان برخی از بدکاری های شما را خواهد داد. خداوند به آنچه انجام می دهید داناست. هدایت آنها بر عهده شما نیست، بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند. هر صدقه ای که می دهید به نفع خودتان است. هر صدقه ای که می دهید برای رضای خدا باشد. هر صدقه ای که بکنی به طور کامل به تو بازپرداخت می شود و به تو ستمی نمی شود. برای فقرا است. کسانی که در راه خدا بازداشته می شوند و نمی توانند در زمین سفر کنند. ناآگاهان به خاطر کرامتشان آنها را ثروتمند می پندارند. شما آنها را از روی ویژگی هایشان خواهید شناخت. آنها اصرار از مردم نمی خواهند. هر صدقه ای که بکنید، خدا از آن آگاه است. كسانى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى‏كنند، به طور خصوصى و علني انفاق مى‏كنند، اجر خود را نزد پروردگارشان خواهند گرفت. نه چیزی برای ترسیدن دارند و نه اندوهگین می شوند. رباخواران برنمی خیزند مگر آن که از لمس شیطان دیوانه شوند. زیرا می گویند: تجارت مانند ربا است. اما خداوند تجارت را حلال و ربا را حرام کرده است. هر کس با پند و اندرز از پروردگارش خودداری کند، عاید گذشته خود را حفظ کند و کارش نزد خداست. و هر کس از سر بگیرد، آنان اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود. خداوند ربا را محکوم می کند و خیرات را برکت می دهد. خداوند هیچ ناسپاسی گناهکار را دوست ندارد. آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات دادند اجرشان نزد پروردگارشان است. نه ترسی دارند و نه اندوهگین می شوند. ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر مؤمن هستید از خدا بترسید و از آنچه از ربا می ماند چشم پوشی کنید. اگر این کار را نکردید، به جنگ خدا و رسولش توجه کنید. امّا اگر توبه کنید، ممکن است سرمایه خود را حفظ کنید، نه ظلم می کنید و نه ظلم می کنید. ولى اگر در سختى است، تا زمان آسایش به تأخیر بینداز. اما اگر می‌دانستید که آن را به عنوان صدقه ببخشید برای شما بهتر است. و از روزی که به سوی خدا بازگردانده می شوید، بپرهیزید. آن گاه هر کس در برابر آنچه به دست آورده است پاداش کامل خواهد یافت و بر آنان ستم نخواهد شد. ای کسانی که ایمان آورده اید! وقتی برای مدت معینی در بین خود بدهی دارید، آن را یادداشت کنید. و از کاتبی بخواهید که در حضور شما انصافاً بنویسد. و هیچ کاتبی از نوشتن امتناع ورزد، چنانکه خداوند به او آموخته است. پس بگذار او بنویسد و بدهکار دیکته کند. و از خدا، پروردگارش بترسد و چیزی از آن کم نکند. اما اگر بدهکار از نظر ذهنی ناتوان است یا ضعیف است یا نمی تواند دیکته کند، اجازه دهید ولی او با صداقت حکم کند. و دو مرد از خود را به شهادت دعوت کن. اگر دو مرد در دسترس نباشند، یک مرد و دو زن که شهادتشان مورد قبول همه است - اگر یکی از آنها به یاد نیاورد، دیگری به او یادآوری می کند. شهود نباید هنگام فراخوانی امتناع کنند. و یادداشت کردن، اعم از کوچک یا بزرگ، از جمله زمان بازپرداخت را خیلی پیش پا افتاده تصور نکنید. این کار نزد خدا عادلانه تر و دلیل محکمتر و مانع شک و تردید بیشتر است، مگر در مورد معامله لحظه ای بین شما، پس اگر آن را ننویسید بر شما گناهی نیست. و هر گاه عقد کردید شاهدان باشند و به کاتب و شاهد آسیبی نرسد. اگر این کار را بکنید، فساد از جانب شماست. و از خدا بترسید. خدا بهت یاد میده خداوند از همه چیز آگاه است. اگر در سفر هستید و نمی توانید یک کاتب پیدا کنید، باید وثیقه به شما تحویل داده شود. اما اگر به یکدیگر اعتماد دارید، امانت دار امانت خود را ادا کند و از خدا، پروردگارش بترسد. و شهادت را کتمان نکنید. هر کس آن را کتمان کند قلباً گناهکار است. خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. هر چه در آسمانها و زمین است از آن خداست. خواه آنچه را در وجود خود دارید آشکار کنید یا آن را کتمان کنید، خداوند شما را به حساب آن می‌خواند. هر که را بخواهد می بخشد و هر که را بخواهد عذاب می کند. خداوند بر هر کاری تواناست. رسول خدا به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است، همچنان که مؤمنان. همگی به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و فرستادگانش ایمان آورده اند: «ما بین هیچ یک از رسولانش فرقی نمی گذاریم». و می گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. بخشش تو ای پروردگار ما تقدير از آن توست. خداوند هيچ نفسي را بيش از ظرفيتش تكليف نمي كند. به اعتبار آن چیزی است که به دست می آورد و در مقابل آن چیزی است که مرتکب می شود. «پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا اشتباه کردیم، ما را محکوم مکن. پروردگارا، بر ما تکلیف مکن، چنانکه بر پیشینیان ما تکلیف کردی. پروردگارا، بیش از توان ما بر ما تکلیف مکن. و ما را ببخش و ما را ببخش و بر ما رحم کن. تو پروردگار و مولای ما هستی، پس ما را در برابر گروه کافر یاری کن.» قرآن 2:261-286

 

... و از تو می پرسند که چه چیزی بدهند: بگو مازاد. این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می کند، باشد که بیندیشید. قرآن 2:219

 

در حقيقت كسانى كه كافر شدند و در حالى كه كافر بودند از دنيا رفتند، هرگز از يكى از آنها (تمام) طلاى زمين پذيرفته نمى‏شود اگر بخواهد خود را با آن فديه كند. برای آنان عذاب دردناکی است و هیچ یاوری ندارند. قرآن 3:91

 

و اما دزد، چه مرد باشد چه زن، دستهایشان را به کیفر آنچه درو کرده‌اند قطع کن، یعنی بازدارنده‌ای از جانب خدا. خداوند توانا و حکیم است. قرآن 5:38

 

«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اموال يكديگر را به ناحق مصرف نكنيد، بلكه فقط در تجارت با رضايت طرفين. قرآن 5:39

 

اوست که باغهای زراعتی و وحشی و خرما و زراعتی با طعمهای گوناگون و زیتون و انار مشابه و غیرمشابه می آورد. از میوه آن به هنگام محصول بخورید و حقش را در روز برداشت آن بدهید و اسراف نکنید. اسراف کنندگان را دوست ندارد. در میان دام ها تعدادی برای حمل و نقل و برخی برای پوشاک وجود دارد. از آنچه خدا روزی شما کرده است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید. او برای شما دشمنی آشکار است. قرآن 6:141-142

 

«فرزندان خود را از فقر نکشید. ما برای شما و آنها مهیا می کنیم.»  Quran 6:151

 

خداوند فرمود: «ای آدم! با همسرت در بهشت زندگی کن و از هر کجا که خواستی بخور، ولی به این درخت نزدیک نشو که ستمکار می شوی.» قرآن 7:19

 

و اهالی بلندی‌ها مردانی را که از ویژگی‌هایشان می‌شناسند ندا می‌دهند و می‌گویند: «حفاری‌های شما سودی برای شما نداشت و نه تکبرتان». قرآن 7:48

 

اوست که باد را پیشاپیش رحمت خود می فرستد. پس چون ابرهاي سنگين را جمع كردند، آنها را به سرزمين مرده اي مي رانيم و در آنجا آب فرو مي فرستيم و با آن انواع ميوه ها را بيرون مي آوريم. این گونه مردگان را بیرون می آوریم شاید شما بیندیشید.

زمین پاکیزه به اذن پروردگارش محصول می دهد. اما در مورد بد، چیزی جز سختی و بدبختی تولید نمی کند. بدین ترتیب آیات را به گونه های مختلف برای شکرگزاران بیان می کنیم. قرآن 7:57-58

 

«و به یاد آورید که چگونه شما را جانشینان پس از عاد قرار داد و در زمین ساکن کرد. برای خود در دشت‌های آن عمارت می‌سازید و در کوهستان خانه‌هایی می‌تراشید. پس نعمت های خدا را به یاد آورید و در زمین فاسد پرسه نزنید.» قرآن 7:74

 

و فرعونیان را به سالهای بایر و کم زراعت مبتلا کردیم، باشد که پند گیرند. قرآن 7:130

 

و مستضعفان را وارث شرق و غرب سرزمینی قرار دادیم که برکت داده بودیم. این گونه وعده عادلانه پروردگارت به بنی اسرائیل به خاطر استقامت آنها محقق شد. و آنچه را فرعون و قومش ساخته بودند و آنچه درو كرده بودند، نابود كرديم. قرآن 7:137

 

و بنی اسرائیل را از دریا نجات دادیم. و چون به قومی رسیدند که به مجسمه‌هایشان علاقه داشتند، گفتند: ای موسی، برای ما معبودی بساز که معبودانی دارند. گفت: به راستی شما قومی نادان هستید. آنچه مورد توجه این مردم است هلاکت است و اعمالشان از روی باطل است.» گفت: آیا برای تو معبودی جز خدا بجویم، در حالی که تو را بر همه مردم برتری داده است؟ قرآن 7:138-140

 

در غیاب او، قوم موسی گوساله ای را که از زیور آلات آنها ساخته شده بود، اختیار کردند - بدنی که پایین می آمد. آیا ندیدند که نمی تواند با آنها صحبت کند و به هیچ وجه آنها را راهنمایی نمی کند؟ برای عبادت بردند. آنها در اشتباه بودند. قرآن 7:148

 

«مولای من خداست که این کتاب را نازل کرده و از نیکوکاران مراقبت می کند». قرآن 7:200

 

برای مردم زینت یافته است عشق به آنچه می خواهند: به زنان و پسران، انباشته طلا و نقره، اسب های گرانبها، و چهارپایان و زمین های زراعتی. این لذت زندگی دنیاست، ولی خدا بهترین بازگشت را نزد اوست. قرآن 9:34

 

پس مبادا مال و فرزندانشان شما را تحت تأثیر قرار دهد. خداوند جز این نیست که آنها را در زندگی دنیوی به وسیله آنها عذاب کند و در حالی که کافر هستند جانهایشان [در هنگام مرگ] رها شود. قرآن 9:55

 

ای کسانی که ایمان آورده اید، بسیاری از علما و راهبان اموال مردم را به ناحق می خورند و از راه خدا باز می دارند. و آنان که طلا و نقره اندوختند و در راه خدا انفاق نکردند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده. قرآن 18:19

 

یا خانه ای از طلا دارید یا به آسمان بالا می روید. و ما به معراج تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه کتابی را که بخوانیم بر ما نازل کنی.» بگو: منزه است پروردگار من! آیا من هرگز جز یک پیام آور انسانی بودم؟» قرآن 17:93

 

قارون از طایفه موسی بود، اما به آنها ظلم کرد. ما به او گنج هایی داده بودیم که کلیدهای آن گروهی از مردان قوی را سنگین می کرد. قومش به او گفتند: «شاد نشو. خداوند شادمان را دوست ندارد. ولى با آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را بجويى و از سهم خود از دنيا غافل نشو. و انفاق کن، همان گونه که خداوند به تو صدقه داده است. و در زمین به دنبال فساد نباشید. خداوند اهل فساد را دوست ندارد.» گفت: این همه به خاطر دانشی که دارم به من داده شده است. آیا او نمی دانست که خداوند نسل های زیادی را قبل از او که از او نیرومندتر بودند و دارای ثروت های بیشتر بودند هلاک کرد؟ اما از گناهكاران از گناهانشان سؤال نخواهد شد. و با شکوه و عظمت خود به حضور قوم خود بیرون رفت. کسانی که خواهان زندگی دنیوی بودند، گفتند: «ای کاش مانند آنچه قارون داده شده بود، داشتیم. او واقعاً بسیار خوش شانس است.» امّا آنان که علم به آنان داده شد گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بهتر است». ولی جز صابران به آن نمی رسد. پس زمین را بر او و عمارتش فروریختیم. او هیچ همراهی نداشت که او را از دست خدا نجات دهد و نمی توانست از خود دفاع کند. کسانی که آرزو می کردند روز قبل در مقام او باشند، می گفتند: «خداوند است که فضل را به هر کس از بندگانش که بخواهد می گستراند و آن را محدود می کند. اگر خدا به ما رحم نمی کرد، از ما تسلیم می شد. جای تعجب نیست که ناسپاسان هرگز رستگار نمی شوند.» آن سراى آخرت را براى كسانى قرار داديم كه در زمين برترى و فسادى ندارند. و نتیجه برای محتاطان است. هر که فضیلتی بیاورد، بهتر از آن نصیبش خواهد شد. و هر کس بدی بیاورد، ستمکاران جز آنچه انجام می دادند، پاداش نمی گیرند. آن کس که قرآن را برای شما مقدر کرد شما را به خانه باز می گرداند. بگو: «پروردگار من داناتر است چه کسى با هدایت مى آید و چه کسى در گمراهى آشکار است». قرآن 28: 76-85

 

و به داوود سلیمان بنده ای نیکو عطا کردیم. او توبه کرده بود. هنگامی که اسب های زیبا در شب در برابر او رژه رفتند. گفت: من حب نيكو را بر ذكر پروردگارم ترجيح دادم تا آنكه در پس حجاب ناپديد شد. آنها را به من بازگردان.» و شروع کرد به نوازش پاها و گردن آنها. سلیمان را آزمودیم و جسدی را بر تخت او نهادیم. سپس توبه کرد. گفت: پروردگارا، مرا ببخش و به من فرمانروایی عطا کن که پس از من کسی به آن دست نیابد. تو بخشنده هستی.» پس باد را در خدمت او قرار دادیم که به فرمان او به آرامی می وزد هر جا که او فرمان دهد. و شیاطین - هر سازنده و غواص. و دیگران در زنجیر. این هدیه ماست. پس سخاوتمندانه بدهید یا از خودداری کنید. بدون حساب.» برای او نزدیكی به ما و اقامتگاهی زیباست. قرآن 38:30-40

 

ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا منحرف نکند. و هر کس این کار را انجام دهد، آنان زیانکارانند. قرآن 63:9

 

. . . مال و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند. اما حسنات پایدار نزد پروردگارت برای پاداش بهتر و برای امید بهتر است. قرآن 18:46

 

آنها باغهایی خواهند داشت که اقامت دائمی دارند. از زیر آنها رودخانه ها جاری خواهد شد. در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‌شوند و جامه‌های سبز از ابریشم نازک و ابریشمی بر تن می‌کنند و در آن بر کاناپه‌های آراسته تکیه می‌دهند. ثواب عالی و نیکو آرامگاه. قرآن 18:31

 

روزی که [کسی] مال و فرزندی سود نمی بخشد. . . قرآن 26:88

 

نه مال و نه فرزندان شماست که شما را به ما نزدیک می کند، بلکه اوست که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می دهد. اینان در برابر کاری که انجام دادند، پاداشی مضاعف خواهند داشت. و آنها با آرامش و امنیت در اتاق ها اقامت خواهند داشت. قرآن 34:37

 

بگو: «پروردگار من روزی را به هر کس از بندگانش که بخواهد می‌رساند یا از آن باز دارد. هر چیزی را که خرج کنید او جایگزین آن خواهد شد. او بهترین روزی دهندگان است.» قرآن 34:39

 

«و روزى كه همه آنها را محشور مى‌كند، به فرشتگان مى‌گويد: آيا اينها شما را مى‌پرستيدند؟» (فرشتگان) مى‌گويند: منزهى شما. تو ولی ما هستی، نه آنها، بلکه جنیان را می پرستیدند، در حالی که بیشترشان به آنها ایمان داشتند». قرآن 34: 40-41

 

«پس در آن روز یکی از شما برای دیگری سود و ضرری ندارد و به ستمکاران می گوییم: بچشید عذاب آتشی را که آن را تکذیب می کردید». قرآن 34:41

 

در حقيقت خداوند كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند در باغهايى كه از زير درختان آن نهرها جارى است وارد مى كند. در آنجا با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته می شوند و جامه هایشان ابریشم است. قرآن 22:23

 

و زیور طلا. اما همه اینها جز لذت بردن از زندگی دنیوی نیست. و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است. قرآن 43:35

 

پس چرا دستبندهای طلا بر او نهاده نشده و فرشتگان با او نیامده اند؟» قرآن 43:53

 

در میان آنها بشقاب ها و ظروف طلا در گردش خواهد بود. و در آنجا هر چه دلها بخواهد و [آنچه] چشمها را خوشایند کند است و جاودانه در آن خواهید بود. قرآن 43:71

 

و همینطور آنها را بیدار کردیم تا از یکدیگر سؤال کنند. سخنراني از ميان آنها گفت: «چه مدت در اينجا ماندي؟» گفتند: یک روز یا بخشی از یک روز مانده ایم. گفتند: «پروردگار تو داناتر به مدتی که ماندی. پس یکی از خود را با این سکه نقره خود به شهر بفرست تا ببیند بهترین غذا کدام است و از آن برای شما روزی بیاورد و احتیاط کند. و هیچ کس از شما آگاه نباشد. قرآن 43:33

 

«در حقیقت اموال شما و فرزندانتان آزمایشی نیست. کجا به عنوان خدا بالاترین پاداش نزد اوست؟ قرآن 64:15

 

هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن برای اوست. و هر کس کار بدی بیاورد، جز به اندازه آن ستم نخواهد شد. قرآن 6:160

 

اوست که شما را جانشینان روی زمین قرار داد و برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده بیازماید. پروردگار تو در عذاب سریع است و او آمرزنده و مهربان است.  Quran 6:165

 

اینکه به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید. این برای شما بهترین است، اگر بدانید. او گناهان شما را خواهد بخشید. و شما را در باغ هایی که از زیر درختان آن نهرها جاری است و در عمارت های زیبا در باغ های عدن وارد می کند. این بالاترین موفقیت است. و چیز دیگری که دوست دارید: حمایت از جانب خداوند و پیروزی قریب الوقوع. پس به مؤمنان بشارت ده. ای کسانی که ایمان آورده اید! یاور خدا باشید چنانکه عیسی بن مریم به حواریون گفت: یاران من به سوی خدا چه کسانی هستند؟ حواریون گفتند: ما یاران خدا هستیم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند. ما کسانی را که ایمان آوردند در برابر دشمنانشان یاری کردیم، پس آنها مسلط شدند. قرآن 61: 1-14

 

و اگر نبود كه مردم امت واحده مى شدند، براى كسانى كه خداى رحمان را كفر ورزيدند، براى خانه هايشان سقف ها و پلكان هاى نقره اى قرار مى داديم كه بر آنها سوار شوند. قرآن 76:15

 

و در میان آنها ظروف نقره و جامهایی که شفاف [مانند شیشه] آفریده شده اند، گردش می کند، قرآن 76:16

 

بر آنها جامه هایی از ابریشم سبز و ساتن است. و با دستبندهای نقره آراسته خواهند شد. و پروردگارشان به آنها نوشیدنی پاکیزه می دهد. قرآن 76: 21

 

آنها هستند که می گویند: برای کسانی که طرفدار رسول خدا هستند چیزی انفاق نکنید مگر اینکه متفرق شده اند. خزانه های آسمان ها و زمین از آن خداست، ولی منافقان نمی فهمند. قرآن 63:7

 

ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند. هر که این کار را بکند، اینان زیانده اند. و از آنچه به شما روزی داده‌ایم عطا کنید، پیش از آن‌که مرگ یکی از شما فرا رسد، و بگوید: پروردگارا، اگر مرا اندکی به تأخیر می‌اندازی تا صدقه دهم و از صالحان باشم. ” قرآن 63:9-10

 

پس تا می توانید از خدا آگاه باشید و بشنوید و اطاعت کنید و به نفع خود بدهید. هر کس از بخل خود در امان باشد، اینان رستگارانند. اگر به خدا قرض الحسنه بدهید، آن را برای شما چند برابر می کند و شما را می بخشد. خداوند قدرشناس و بردبار است. قرآن 64:16-17

 

ای کسانی که کافر شده اید! امروز بهانه نیاور شما در قبال کارهایی که قبلا انجام می دادید پاداش می گیرید. قرآن 66:7

 

و خداوند از مؤمنان مثالی می زند: همسر فرعون هنگامی که گفت: پروردگارا برای من نزد خود خانه ای در بهشت بساز و مرا از فرعون و اعمال او نجات ده و از ظلم نجات ده. مردم." قرآن 66:11

 

خوشا به حال کسی که فرمانروایی در دست اوست و بر هر چیزی تواناست. قرآن 67:1

 

ظهر. سوگند به قلم و به آنچه می نویسند. به فضل پروردگارت، تو دیوانه نیستی. در واقع شما پاداشی خواهید داشت که هرگز پایان نخواهد یافت. و شما دارای شخصیت اخلاقی عالی هستید. شما خواهید دید و آنها نیز خواهند دید. کدام یک از شما مصیبت زده است؟ پروردگارت به كسانى كه از راه او منحرف شده اند بهتر مى‏داند و او به هدايت يافتگان داناتر است. پس از تکذیب کنندگان اطاعت نکنید. آنها دوست دارند که شما مصالحه کنید، بنابراین آنها سازش می کنند. و از هیچ قسم‌دهنده‌ی بدی اطاعت مکن. غیبت کننده، تهمت پراکنده. بازدارنده خیر، فاسق، گناهکار. در کنار آن بی ادب و ساختگی. فقط به این دلیل که پول و بچه دارد. هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود، می گوید: افسانه های پیشینیان! ما او را بر روی پوزه علامت گذاری می کنیم. ما آنها را آزمودیم، همان گونه که صاحبان باغ را امتحان کردیم، هنگامی که نذر کردند که باغ را در صبح درو کنند. بدون هیچ گونه رزرو. ولى در حالى كه آنها در خواب بودند بلاى از جانب پروردگارت بر آن وارد شد. و صبح انگار چیده شده بود. صبح، یکدیگر را صدا زدند: «اگر می‌خواهید درو کنید، زود به مزرعه خود بروید.» پس رفتند و با هم زمزمه کردند. "امروز هیچ فقیری آن را بر تو وارد نمی کند." و در اوایل رفتند، تصمیم گرفتند. اما وقتی دیدند گفتند: ما اشتباه کردیم. ما الان محروم هستیم.» عاقل ترین آنها گفت: «آیا به شما نگفتم اگر تسبیح کنید؟» گفتند: منزهی پروردگارمان که ما در ظلم بودیم. سپس به یکدیگر روی آوردند و یکدیگر را سرزنش کردند. گفتند: وای بر ما که مسلط بودیم. شاید پروردگار ما جایگزین بهتری برای آن به ما بدهد. ما به سوى پروردگارمان باز مى‏گرديم.» اين عذاب است. و اگر بدانند عذاب آخرت بزرگتر است. قرآن 68: 1-33

 

 

ما نوح را به سوى قومش فرستاديم: قوم خود را پيش از آنكه عذابى دردناك به سراغشان بيايد، برحذر باش. گفت: ای قوم من، من برای شما هشداردهنده آشکاری هستم. خدا را بپرستید و از او بترسید و از من اطاعت کنید. و گناهان شما را می آمرزد و تا مدت معینی مهلت می دهد. اجل خدا پس از فرارسیدن قابل تأخیر نیست، اگر بدانی.» گفت: «پروردگارا، من قوم خود را شب و روز خواندم. اما تماس من فقط به پرواز آنها اضافه شد. هر گاه آنها را به آمرزش تو فرا خواندم، انگشتان خود را در گوشهایشان فرو کردند و در جامه های خود پیچیدند و اصرار کردند و بیش از پیش مغرور شدند. بعد علناً با آنها تماس گرفتم. سپس علناً از آنها درخواست کردم و خصوصی با آنها صحبت کردم. گفتم: از پروردگارت آمرزش بخواه. او بخشنده است. او آسمان را به صورت سیلابی بر شما رها خواهد کرد. و برای شما مال و فرزندان عنایت می کند و برای شما باغها و نهرها برای شما قرار می دهد. تو را چه شده که قدر خدا را نمی دانی؟ قرآن 71: 1-13

 

پس هر چه ممکن است از آن بخوان و نماز را برپا دار و صدقه بده و به خدا قرض سخاوتمندانه بده. هر خیری که برای خود پیش ببرید، آن را نزد خدا بهتر و سخاوتمندانه خواهید یافت. و از خدا طلب آمرزش کن که خداوند آمرزنده و مهربان است. قرآن 73:20

 

وای بر کلاهبرداران کسانی که چون از مردم پیمانه می گیرند، کامل می گیرند. اما وقتی برای دیگران اندازه می گیرند یا وزن می کنند، تقلب می کنند. آیا اینها نمی دانند که زنده می شوند؟ برای یک روز عالی؟ روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان می ایستند؟ قرآن 83: 1-6

 

تا سپیده دم و ده شب و زوج و فرد. و شب که فروکش می کند. آیا در این سوگند برای انسان عاقل وجود دارد؟ آیا ندیدی پروردگارت با عاد چگونه رفتار کرد؟ اروم ستون ها. مانند آن هرگز در زمین آفریده نشد. و ثمود - کسانی که صخره ها را در دره تراشیدند. و فرعون مخاطرات. کسانی که در سرزمین ها زیاده روی کردند. و در آن فساد فراوان بپراکند. پس پروردگارت تازیانه بر آنان نازل کرد. پروردگارت مراقب است. و اما انسان هر گاه پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی بدارد و به او سعادت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است. اما هر گاه او را بیازماید و روزی اش را بر او تنگ کند، می گوید: پروردگارم به من دشنام داده است. اصلا. اما شما به یتیم احترام نمی گذارید. و به اطعام فقرا اصرار نمی کنید. و ارث را با تمام طمع می خوری. و شما ثروت را با عشق بی اندازه دوست دارید. نه - وقتی زمین صاف، کوبیده و خرد شود. و پروردگارت با فرشتگان صف به صف می آید. و در آن روز جهنم پیش می آید. در آن روز انسان متذکر می شود، اما ذکر چگونه او را سود می بخشد؟ او خواهد گفت: «کاش برای جانم فوروارد کرده بودم.» در آن روز هیچ کس آن گونه که او عذاب می کند مجازات نمی کند. و هیچ کس مانند او غل و زنجیر نمی کند. اما تو ای روح آرام. خشنود و پذیرفته شده به سوی پروردگارت بازگرد. در میان بندگان من وارد شو. وارد بهشت من شوید. قرآن 89

 

به این سرزمین سوگند. و شما ساکن این سرزمین هستید. و سوگند به پدری و آنچه پدرش بود. ما انسان را در تنگنا آفریدیم. آیا او فکر می کند که هیچ کس بر او قدرت ندارد؟ او می‌گوید: «من خیلی پول مصرف کرده‌ام.» آیا او فکر می کند که کسی او را نمی بیند؟ آیا دو چشم به او ندادیم؟ و یک زبان و دو لب؟ و ما دو راه را به او نشان دادیم؟ اما او شجاعت صعود را نداشت. و چه چیزی برای شما توضیح می دهد که صعود چیست؟ آزادی یک برده. یا تغذیه در روز گرسنگی. یک یتیم نزدیکان. یا فقیر در غبار. سپس از کسانی می شود که ایمان آورده اند، و یکدیگر را به شکیبایی، و به نیکی سفارش می کنند. اینها اهل سعادت هستند. امّا كسانى كه از آيات ما سرپيچى كردند، اينان اهل بدبختى هستند. بر روی آنها آتشی است که قفل شده است. قرآن 90

 

و اما کسی که می بخشد و صالح است. و نیکی را تأیید می کند. ما راه او را به سوی آسانی آسان خواهیم کرد. اما آن که بخیل و از خود راضی است. و خوبی ها را انکار می کند. ما راه او را به سمت دشواری آسان خواهیم کرد. و پولش وقتی به شدت سقوط کند به دردش نمی خورد. قرآن 92: 5-11

 

با نور صبح و شب که می نشیند. پروردگارت تو را رها نکرد و فراموش نکرد. آخرت برای شما بهتر از آخرت است. و پروردگارت به تو عطا می کند و تو راضی می شوی. آیا تو را یتیم ندید و به تو پناه داد؟ و تو را در حال سرگردان یافت و هدایتت کرد؟ و تو را نیازمند یافت و تو را غنی ساخت. پس با یتیم بدرفتاری نکنید. و نه رد سالک. اما نعمت پروردگارت را بشارت ده. قرآن 93

 

با سختی آسانی می آید. با سختی آسانی می آید. وقتی کارت تمام شد، به عبادت روی بیاور، و برای هر چیزی به سوی پروردگارت توبه کن. قرآن 95:5-8

 

توسط مسابقه دهندگان نفس نفس زدن. جرقه های مشتعل. یورش در سحر. برافراشتن ابرهای غبار. طوفان در وسط همانا انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است. و او بر آن شهادت می دهد. و در عشق به مال سخت است. آیا او نمی داند؟ وقتی محتویات قبرها در اطراف پراکنده شود. و محتویات دلها حاصل می شود. پروردگارشان در آن روز از آنان کاملاً با خبر است. قرآن 100

 

شوکر. شوکر چیست؟ چه چیزی به شما توضیح می دهد که شوکر چیست؟ روزی که مردم مانند پروانه پراکنده باشند. و کوهها مانند پشم پرزدار خواهند بود. اما کسی که ترازوهایش سنگین است. او در یک زندگی خوشایند خواهد بود. اما کسی که ترازوهایش سبک است. خانه او پرتگاه است. میدونی این چیه؟ آتش خشمگین. قرآن 101

 

توسط زمان. انسان در زیان است. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند و به حق تشويق كردند و به صبر سفارش كردند. قرآن 103

 

وای بر هر تهمت زن غیبت کننده. کسی که مال را جمع می کند و آن را به حساب می آورد. فکر می کرد که مال او را جاودانه کرده است. به هیچ وجه. او به درون سنگ شکن پرتاب خواهد شد. و چه چیزی باعث می شود متوجه شوید که سنگ شکن چیست؟ آتش افروخته خدا که به قلب ها می چرخد. به آنها بسته می شود. در ستون های توسعه یافته قرآن 104: 1-9

 

آیا به منکر دین فکر کرده ای؟ اوست که با یتیم بدرفتاری می کند. و اطعام فقرا را تشویق نمی کند. پس وای بر نمازگزاران. کسانی که از نماز خود غافلند. کسانی که ظاهر می پوشند. و از کمک خودداری کنید. قرآن 107:1-7

 

ما به شما بسیار داده ایم. پس برای پروردگارت دعا کن و قربانی کن. کسی که از شما متنفر است بازنده است. قرآن 108: 1-3

 

مذموم دستهای ابی لهب و او مذموم. نه ثروتش سودی به او داد و نه آنچه به دست آورد. او در آتش شعله ور خواهد سوخت. و همسرش - حامل هیزم. دور گردنش طنابی از خار است. قرآن 111: 1-5

 

و هرگاه پیشنهادی از جانب شیطان به شما رسید، به خدا پناه ببرید. او شنوا و داناست. قرآن 7:200

او همچنین گفت: «ملکوت خدا چنین است. مردی دانه را روی زمین می پاشد. شب و روز، چه بخوابد و چه برخیزد، بذر جوانه می زند و می روید، هر چند نمی داند چگونه. خاک به خودی خود دانه تولید می کند - ابتدا ساقه، سپس سر و سپس هسته کامل در سر. به محض رسیدن دانه، داس را روی آن می گذارد، زیرا خرمن فرا رسیده است.» مرقس 4:26-29

 

باز هم به شما می گویم که عبور شتر از سوراخ سوزن آسان تر از ورود ثروتمند به ملکوت خداست.» متی 19:24

 

«دو نفر به فلان صراف بدهکار بودند. یکی پانصد دینار به او بدهکار بود و دیگری پنجاه دینار. هیچ یک از آنها پولی برای بازپرداخت او نداشتند، بنابراین او بدهی هر دو را بخشید. حالا کدام یک از آنها او را بیشتر دوست خواهند داشت؟» سیمون پاسخ داد: "فکر می کنم کسی که بدهی بزرگتر را داشت بخشیده شد." عیسی گفت: «شما درست قضاوت کردید. لوقا 7:41-43

 

"تو روشنایی دنیا هستی. شهری که روی تپه ساخته شده نمی تواند پنهان بماند. مردم هم چراغی روشن نمی کنند و زیر کاسه می گذارند. در عوض آن را روی پایه‌اش می‌گذارند و به همه افراد خانه نور می‌دهد.» متی 5:14-15

 

او به آنها گفت: «آیا چراغی می‌آورید که زیر کاسه یا تخت قرار دهید؟ در عوض، آن را روی پایه اش نمی گذارید؟ زیرا آنچه پنهان است برای آشکار شدن است، و آنچه پنهان است برای آشکار شدن. اگر کسی برای شنیدن گوش دارد، بشنود.» لوقا 4:21-25

 

«هیچ کس چراغی را روشن نمی‌کند و در کوزه‌ای سفالی پنهان می‌کند یا زیر تخت نمی‌گذارد. در عوض آن را روی پایه می گذارند تا کسانی که وارد می شوند نور را ببینند. زیرا هیچ چیز پنهانی نیست که آشکار نشود و هیچ چیز پنهانی نیست که شناخته نشود یا آشکار نشود. بنابراین نحوه گوش دادن خود را به دقت در نظر بگیرید. هر که داشته باشد بیشتر داده خواهد شد. هر که ندارد، آنچه را که فکر می‌کند دارد، از او گرفته می‌شود.» لوقا 8:16-18

 

یک بار یک متخصص در شریعت برخاست تا عیسی را آزمایش کند. او پرسید: «استاد، برای به ارث بردن حیات جاودانی چه باید بکنم؟» «در شریعت چه نوشته شده است؟» او جواب داد. "چگونه آن را می خوانی؟" او پاسخ داد: "خداوند، خدای خود را با تمام دل و با تمام جان و با تمام قوت و با تمام عقل خود دوست بدار" و "همسایه خود را مانند خود دوست بدار." عیسی پاسخ داد: «درست پاسخ دادی. «این کار را بکن تا زنده بمانی.» اما او خواست خود را توجیه کند، از عیسی پرسید: «و همسایه من کیست؟» عیسی در پاسخ گفت: «مردی از اورشلیم به اریحا می‌رفت که دزدان به او حمله کردند. لباس هایش را درآوردند و کتک زدند و رفتند و نیمه جان او را رها کردند. اتفاقاً کشیشی از همان جاده می رفت و وقتی مرد را دید از آن طرف رد شد. همینطور یک لاوی وقتی به آنجا رسید و او را دید، از آن طرف گذشت. اما یک سامری هنگام سفر به جایی که آن مرد بود آمد. و چون او را دید، بر او رحم کرد. نزد او رفت و زخمهایش را پانسمان کرد و روغن و شراب ریخت. سپس آن مرد را سوار بر الاغ خود کرد و به مسافرخانه ای آورد و از او مراقبت کرد. روز بعد دو دیناری بیرون آورد و به صاحب مسافرخانه داد. او گفت: "مواظب او باشید، و وقتی برگشتم، هر هزینه اضافی را که ممکن است داشته باشید، به شما بازپرداخت خواهم کرد." "به نظر شما کدام یک از این سه نفر همسایه مردی بود که به دست دزدان افتاد؟" کارشناس قانون پاسخ داد: آن که به او رحم کرد. عیسی به او گفت: برو و همینطور عمل کن. لوقا 10:25-37

 

سپس عیسی به آنها گفت: «فرض کنید که دوستی دارید و در نیمه شب نزد او می‌روید و می‌گویید: «ای دوست، سه قرص نان به من قرض بده. یکی از دوستانم در سفر نزد من آمده است و هیچ غذایی ندارم که به او تقدیم کنم. و فرض کنید یکی از درون پاسخ دهد: «مرا اذیت نکن. در از قبل قفل شده است و من و فرزندانم در رختخواب هستیم. من نمی توانم بلند شوم و چیزی به تو بدهم. من به شما می گویم که با وجود اینکه به خاطر دوستی برنمی خیزد و به شما نان نمی دهد، اما به خاطر جسارت بی شرمانه شما حتماً برمی خیزد و به اندازه نیاز به شما می دهد. لوقا 11: 5-8

 

و این مَثَل را به آنها گفت: «زمین مردی ثروتمند محصول فراوانی داشت. با خودش فکر کرد: «چه کنم؟ من جایی برای ذخیره محصولاتم ندارم. «سپس گفت، این کاری است که من انجام خواهم داد. انبارهایم را خراب می‌کنم و انبارهای بزرگ‌تر می‌سازم و غلات مازاد خود را در آنجا ذخیره می‌کنم. و من به خودم می گویم: «شما برای سالیان دراز مقدار زیادی غلات ذخیره کرده اید. زندگی را آسان بگیرید؛ بخور، بیاشام و شاد باش.» «اما خدا به او گفت: «ای احمق! در همین شب زندگی شما از شما خواسته خواهد شد. پس چه کسی آنچه را برای خود آماده کرده‌اید به دست خواهد آورد؟» «کسی که برای خود چیزهایی ذخیره کند اما نزد خدا ثروتمند نباشد، چنین خواهد بود.» لوقا 12:16-21

 

«بنابراین هر که این سخنان من را بشنود و آنها را عملی کند مانند مرد حکیمی است که خانه خود را بر صخره بنا کرده است. باران بارید، نهرها بلند شد و بادها وزیدند و بر آن خانه کوبیدند. اما سقوط نکرد، زیرا پایه اش بر صخره بود. اما هر که این سخنان من را بشنود و به آن عمل نکند، مانند مرد احمقی است که خانه خود را بر روی شن بنا کرده است. باران بارید، نهرها برخاستند و بادها وزیدند و بر آن خانه کوبیدند و با ریزش شدیدی فرو ریخت.» متی 7:24-27

 

«چرا مرا «خداوندا، خداوند» می‌خوانی و به آنچه می‌گویم عمل نمی‌کنی؟ در مورد هرکسی که نزد من می آید و سخنان مرا می شنود و آنها را عملی می کند، به شما نشان خواهم داد که چگونه هستند. آنها مانند مردی هستند که خانه ای می سازد که اعماق زمین را کنده و پایه را بر سنگ گذاشته است. وقتی سیل آمد، سیلاب به آن خانه رسید، اما نتوانست آن خانه را تکان دهد، زیرا خوب ساخته شده بود. اما کسی که سخنان مرا می شنود و به آنها عمل نمی کند، مانند مردی است که خانه ای بدون پایه بر زمین ساخته است. لحظه ای که سیلاب به آن خانه اصابت کرد، فرو ریخت و ویرانی آن کامل شد.» لوقا 6:46-49

 

مردم شراب نو را در مشک های کهنه نمی ریزند. اگر این کار را انجام دهند، پوست ها می ترکند. شراب تمام می شود و مشک ها خراب می شوند. نه، آنها شراب تازه را در مشک های نو می ریزند و هر دو حفظ می شوند.» متی 9:17

 

«هیچ کس یک تکه پارچه چروک نشده روی لباس کهنه نمی دوزد. در غیر این صورت، قطعه جدید از قدیمی جدا می شود و پارگی را بدتر می کند. و هیچ کس شراب نو را در مشک های کهنه نمی ریزد. در غیر این صورت، شراب پوست‌ها را می‌تركند و شراب و مشك‌ها هر دو تباه می‌شوند. نه، آنها شراب نو را در مشک های نو می ریزند.» مرقس 2:21-22

 

و هیچ کس شراب نو را در مشک های کهنه نمی ریزد. در غیر این صورت، شراب جدید پوست ها را می شکند. شراب تمام می شود و مشک ها خراب می شوند. نه، شراب جدید باید در پوسته های جدید ریخته شود. و هیچ کس پس از نوشیدن شراب کهنه، شراب نو را نمی خواهد، زیرا می گویند: "کهنه بهتر است." لوقا 5:37-39

 

وگرنه چگونه می توان وارد خانه مرد قوی شد و اموال او را غارت کرد مگر اینکه او ابتدا مرد قوی را ببندد؟ و سپس خانه اش را خراب می کند. متی 12:29

 

در واقع هیچ کس نمی تواند وارد خانه یک مرد قوی شود مگر اینکه ابتدا او را ببندد. سپس می تواند خانه مرد قوی را غارت کند. مرقس 3:27

 

هنگامی که یک مرد قوی، کاملا مسلح، از خانه خود محافظت می کند، دارایی او در امان است. اما وقتی فردی قوی‌تر به او حمله می‌کند و بر او غلبه می‌کند، زره‌ای را که مرد به آن اعتماد کرده بود از میان می‌برد و غارتش را تقسیم می‌کند. لوقا 11:21-22

 

آنگاه در مَثَل چیزهای زیادی به آنها گفت و گفت: «کشاورزی بیرون رفت تا بذر خود را بکارد. در حال پراکندن دانه، مقداری در مسیر افتاد و پرندگان آمدند و آن را خوردند. برخی بر روی مکان های صخره ای سقوط کردند، جایی که خاک زیادی نداشت. به سرعت رشد کرد، زیرا خاک کم عمق بود. اما وقتی خورشید طلوع کرد، گیاهان سوختند و خشک شدند، زیرا ریشه نداشتند. دانه های دیگر در میان خارها افتاد که رشد کردند و گیاهان را خفه کردند. بذر دیگری روی خاک خوب افتاد، جایی که محصولی به بار آورد - صد، شصت یا سی برابر آنچه کاشته شده بود. هر که گوش دارد، بشنود.» متی 13:3-9

 

"گوش کنید! کشاورز بیرون رفت تا بذرش را بکارد. در حال پراکندن دانه، مقداری در مسیر افتاد و پرندگان آمدند و آن را خوردند. برخی بر روی مکان های صخره ای سقوط کردند، جایی که خاک زیادی نداشت. به سرعت رشد کرد، زیرا خاک کم عمق بود. اما وقتی خورشید طلوع کرد، گیاهان سوختند و خشک شدند، زیرا ریشه نداشتند. دانه‌های دیگر در میان خارها افتاد که رشد کردند و گیاهان را خفه کردند، به طوری که آنها غلات نباریدند. بذر دیگری روی خاک خوب افتاد. آمد، رشد کرد و محصولی به بار آورد، بعضی سی، بعضی شصت و بعضی صد برابر». آنگاه عیسی گفت: هر که برای شنیدن گوش دارد، بشنود. مرقس 4: 3-9

 

«کشاورزی بیرون رفت تا بذر خود را بکارد. در حالی که او دانه را پراکنده می کرد، مقداری در مسیر افتاد. پایمال شد و پرندگان آن را خوردند. برخی روی زمین سنگی افتادند و وقتی بالا آمد، گیاهان خشک شدند زیرا رطوبت نداشتند. بذر دیگری در میان خارها افتاد که با آن رشد کردند و گیاهان را خفه کردند. بذر دیگری روی خاک خوب افتاد. بالا آمد و صد برابر بیشتر از آنچه کاشته شد محصول داد.»

چون این را گفت، ندا داد: هر که گوش شنوا دارد، بشنود. لوقا 8: 5-8

 

عیسی مَثَل دیگری به آنها گفت: «پادشاهی آسمان مانند مردی است که بذر نیکو در مزرعه خود کاشت. اما در حالی که همه خواب بودند، دشمن او آمد و در میان گندم ها علف کاشت و رفت. زمانی که گندم جوانه زد و سر تشکیل داد، علف های هرز نیز ظاهر شدند. «خادمان صاحبش نزد او آمدند و گفتند: «آقا، آیا در مزرعه خود بذر نیکو نکارید؟ پس علف های هرز از کجا آمده اند؟ او پاسخ داد: «یک دشمن این کار را کرد. "خادمان از او پرسیدند، "می خواهی برویم و آنها را بالا بکشیم؟" او پاسخ داد: نه، زیرا در حالی که علف های هرز را می کشی، ممکن است گندم را با آنها از ریشه کنی. بگذارید هر دو تا زمان برداشت با هم رشد کنند. در آن هنگام به دروگران خواهم گفت: ابتدا علف های هرز را جمع آوری کنید و در دسته ها ببندید تا بسوزانند. سپس گندم را جمع کن و به انبار من بیاور.» متی 13:24-30

 

سپس این مَثَل را گفت: «مردی در تاکستان خود درخت انجیری داشت که می‌روید تا میوه‌ای از آن بجوید، اما چیزی نیافت. پس به مردی که مواظب تاکستان بود گفت: سه سال است که می‌آیم تا میوه این درخت انجیر را بگردم و چیزی نیافتم. قطعش کن! چرا باید خاک را مصرف کند؟» مرد پاسخ داد: «آقا، یک سال دیگر آن را به حال خود رها کنید، و من اطراف آن را حفر می‌کنم و به آن کود می‌دهم. اگر سال بعد میوه بدهد، خوب است! اگر نه، آن را کاهش دهید.» لوقا 13: 6-9

 

او مَثَل دیگری را به آنها گفت: «پادشاهی آسمان مانند دانه خردلی است که مردی آن را گرفت و در مزرعه خود کاشت. گرچه از همه دانه‌ها کوچک‌ترین است، اما وقتی رشد می‌کند، بزرگ‌ترین گیاه باغ است و به درخت تبدیل می‌شود، به طوری که پرندگان می‌آیند و در شاخه‌هایش می‌نشینند.» او مَثَل دیگری به آنها گفت: «ملکوت آسمان. مانند مخمری است که زنی آن را گرفت و در حدود شصت مثقال آرد مخلوط کرد تا تمام خمیر عمل کند.» متی 13:31-33

 

دوباره پرسید: «ملکوت خدا را با چه مقایسه کنم؟ مانند مخمری است که زنی آن را گرفت و در حدود شصت مثقال آرد مخلوط کرد تا تمام خمیر عمل کند.» لوقا 13:20-21

 

باز هم، ملکوت آسمان مانند تاجری است که به دنبال مرواریدهای خوب است. وقتی یکی از باارزش ها را یافت، رفت و هر چه داشت فروخت و خرید. متی 13:45-46

 

بار دیگر، ملکوت آسمان مانند توری است که در دریاچه فرود آمده و انواع ماهی ها را صید می کند. وقتی پر شد، ماهیگیران آن را در ساحل کشیدند. سپس نشستند و ماهی های خوب را در سبدها جمع کردند، اما بد را دور انداختند. در پایان عصر اینگونه خواهد بود. فرشتگان خواهند آمد و شریران را از صالحان جدا می کنند و در کوره ای فروزان می اندازند که در آنجا گریه و دندان قروچه خواهد بود. متی 13:47-50

 

ملکوت آسمان مانند گنجی است که در مزرعه پنهان شده است. وقتی مردی آن را یافت، دوباره آن را پنهان کرد و سپس با خوشحالی رفت و هر چه داشت فروخت و آن مزرعه را خرید. متی 13:44

 

فرض کنید یکی از شما می خواهد یک برج بسازد. آیا ابتدا نمی‌نشینید و هزینه را تخمین می‌زنید تا ببینید آیا پول کافی برای تکمیل آن دارید؟ زیرا اگر شالوده را بنا کنی و نتوانی آن را تمام کنی، هر که آن را ببیند تو را مسخره می کند و می گوید: این شخص شروع به ساختن کرد و نتوانست تمام کند. «یا فرض کنید پادشاهی در شرف جنگ با پادشاه دیگری است. آیا او ابتدا نمی‌نشیند و فکر می‌کند که آیا با ده هزار نفر می‌تواند با کسی که بیست هزار نفر به او می‌آید مخالفت کند؟ اگر نتواند، هیئتی می فرستد در حالی که دیگری هنوز راه زیادی دارد و شرایط صلح را می خواهد. به همین ترتیب، کسانی از شما که از هر چه دارید دست نمی کشند، نمی توانند شاگرد من باشند. لوقا 14:28-33

 

ببین یکی از این کوچولوها رو تحقیر نکن. زیرا من به شما می گویم که فرشتگان آنها در آسمان همیشه چهره پدر من در آسمان را می بینند. "شما چی فکر میکنید؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها سرگردان شود، آیا آن نود و نه را روی تپه ها رها نمی کند و به دنبال آن گوسفندی که سرگردان شده است نمی رود؟ و اگر آن را بیابد، به راستی به شما می‌گویم، از آن یک گوسفند خوشحال‌تر است تا نود و نهی که سرگردان نشدند. به همین ترتیب پدر شما در آسمان مایل نیست که هیچ یک از این کوچک ها هلاک شوند. متی 18:10-14

 

«فرض کنید یکی از شما صد گوسفند دارد و یکی از آنها را گم می کند. آیا او نود و نه را در سرزمین باز رها نمی کند و به دنبال گوسفند گمشده نمی رود تا آن را پیدا کند؟ و چون آن را پیدا کرد با خوشحالی آن را روی دوش خود می گذارد و به خانه می رود. سپس دوستان و همسایگان خود را فرا می خواند و می گوید: با من شاد باشید. من گوسفند گمشده ام را پیدا کرده ام. لوقا 15:4-6

 

«بنابراین، ملکوت آسمان مانند پادشاهی است که می‌خواست با بندگانش حساب باز کند. هنگامی که او شروع به تسویه حساب کرد، مردی را که ده هزار کیسه طلا به او بدهکار بود، برای او آوردند. از آنجایی که قادر به پرداخت نبود، ارباب دستور داد که او و همسر و فرزندانش و هر چه داشت برای بازپرداخت بدهی فروخته شود. در این هنگام خادم در برابر او به زانو افتاد. او التماس کرد: "با من صبور باش، و من همه چیز را پس خواهم داد." ارباب خادم به او رحم کرد و قرض را باطل کرد و او را رها کرد. اما وقتی آن خادم بیرون رفت، یکی از هم خدمتکاران خود را یافت که صد سکه نقره به او بدهکار بود. او را گرفت و شروع کرد به خفه کردنش. آنچه را که به من مدیونی پس بده! او خواست. خدمتکار همکارش به زانو افتاد و از او التماس کرد که با من صبر کن تا آن را پس بدهم. "اما او نپذیرفت. در عوض، او رفت و مرد را به زندان انداخت تا بتواند بدهی را بپردازد. خادمان دیگر وقتی دیدند چه اتفاقی افتاده، خشمگین شدند و رفتند و همه آنچه را که رخ داده بود به ارباب خود گفتند. "سپس ارباب خادم را به داخل فراخواند. "ای غلام شریر"، او گفت: "من تمام آن بدهی تو را فسخ کردم، زیرا تو از من التماس کردی. آیا نباید همانگونه که من به تو رحم کردم به همکارت رحم میکردی؟ اربابش با عصبانیت او را به زندان بانان سپرد تا شکنجه شود تا تمام بدهی هایش را پس بدهد. «پدر آسمانی من با هر یک از شما این گونه رفتار خواهد کرد، مگر اینکه برادر یا خواهر خود را از صمیم قلب ببخشید.» متی 18:23-35

 

یا فرض کنید زنی ده سکه نقره دارد و یکی را گم می کند. آیا او چراغی روشن نمی کند، خانه را جارو نمی کند و با دقت جستجو نمی کند تا آن را پیدا کند؟ و چون آن را می یابد، دوستان و همسایگان خود را فرا می خواند و می گوید: «با من شادی کن. من سکه گم شده ام را پیدا کردم. لوقا 15: 8-9

 

عیسی ادامه داد: «مردی بود که دو پسر داشت. کوچکتر به پدرش گفت: پدر، سهم من از دارایی را به من بده. پس اموالش را بین آنها تقسیم کرد. اندکی پس از آن، پسر کوچکتر همه چیز را جمع کرد، به کشوری دور رفت و در آنجا ثروت خود را در زندگی وحشی هدر داد. پس از آن که همه چیز را خرج کرد، در تمام آن کشور قحطی شدیدی شد و او شروع به نیازمندی کرد. پس رفت و خود را به یکی از شهروندان آن کشور اجیر کرد و او او را به مزارع خود فرستاد تا خوک ها را سیر کند. او آرزو داشت شکمش را از غلاف هایی که خوک ها می خوردند پر کند، اما هیچ کس چیزی به او نداد. «وقتی به خود آمد، گفت: «چند نفر از مستخدمین پدرم غذا دارند و من در اینجا از گرسنگی می‌میرم! من به راه می افتم و نزد پدرم باز می گردم و به او می گویم: ای پدر، به آسمان و تو گناه کرده ام. من دیگر لایق این نیستم که پسر شما خوانده شوم. مرا مانند یکی از اجیر خود قرار ده. پس برخاست و نزد پدر رفت. «اما در حالی که هنوز راه زیادی نداشت، پدرش او را دید و بر او دلسوزی کرد. به طرف پسرش دوید و دستش را دور او انداخت و او را بوسید. «پسر به او گفت: «ای پدر، من به آسمان و تو گناه کردم. من دیگر لایق این نیستم که پسر شما خوانده شوم. اما پدر به خادمان خود گفت: «سریع! بهترین عبا را بیاور و بر تنش کن. انگشتر را به انگشت و صندل به پاهایش بزنید. گوساله پروار را بیاورید و بکشید. بیایید جشن بگیریم و جشن بگیریم. زیرا این پسر من مرده بود و دوباره زنده شد. او گم شد و پیدا شد. بنابراین آنها شروع به جشن گرفتن کردند. در همین حال، پسر بزرگتر در مزرعه بود. وقتی نزدیک خانه آمد، موسیقی و رقص شنید. پس یکی از خادمان را صدا زد و از او پرسید که چه خبر است؟ او پاسخ داد: برادرت آمده است و پدرت گوساله پروار را کشته است، زیرا او را سالم و سلامت بازگردانده است. برادر بزرگتر عصبانی شد و حاضر نشد داخل شود. پس پدرش بیرون رفت و از او التماس کرد. اما او در جواب پدرش گفت: ببین! در تمام این سالها بنده تو بودم و از دستورات تو سرپیچی نکردم. با این حال تو هرگز حتی یک بز جوان به من ندادی تا بتوانم با دوستانم جشن بگیرم. اما وقتی این پسرت که دارایی تو را با فاحشه ها هدر داده به خانه می آید، گوساله پروار شده را برای او می کشی! پدر گفت: «پسرم، تو همیشه با من هستی و هر چه دارم مال توست. اما ما باید جشن می گرفتیم و خوشحال می شدیم، زیرا این برادر شما مرده بود و دوباره زنده شده است. گم شد و پیدا شد.» لوقا 15:11-32

 

عیسی به شاگردان خود گفت: «مرد ثروتمندی بود که مدیرش متهم به هدر دادن اموالش بود. پس او را صدا زد و از او پرسید: «این چه چیزی است که درباره تو می شنوم؟ حساب مدیریت خود را بدهید، زیرا دیگر نمی توانید مدیر باشید. مدیر با خود گفت: «حالا چه کار کنم؟ استادم داره کارم رو میگیره من آنقدر قوی نیستم که حفاری کنم و از التماس خجالت می کشم - می دانم چه کار خواهم کرد تا وقتی اینجا کارم را از دست دادم، مردم از من در خانه هایشان استقبال کنند. «پس هر یک از بدهکاران ارباب خود را فراخواند. از اولی پرسید: چقدر به ارباب من مدیونی؟ او پاسخ داد: نهصد گالن روغن زیتون. مدیر به او گفت، صورت حسابت را بگیر، سریع بنشین و آن را چهارصد و پنجاه بساز. "سپس از دومی پرسید: "و چقدر بدهی؟" او پاسخ داد: «هزار بوشل گندم. او به او گفت، صورتحساب خود را بردار و هشتصدش کن. "استاد مدیر نادرست را تحسین کرد زیرا او زیرکانه عمل کرده بود. زیرا اهل دنیا در برخورد با همنوع خود از اهل نور زیرکترند. من به شما می گویم که از مال دنیا برای یافتن دوستان برای خود استفاده کنید تا وقتی از بین رفت در خانه های ابدی پذیرفته شوید. «هر کس را بتوان با اندک اعتماد کرد، می‌توان به بسیاری نیز اعتماد کرد، و هر کس با بسیار کم ناصادق باشد، با بسیار نیز ناصادق خواهد بود. پس اگر در اداره مال دنیوی امین نبوده اید، چه کسی ثروت واقعی را به شما اعتماد خواهد کرد؟ و اگر در اموال دیگری امین نبوده ای، چه کسی مال خودت را به تو می دهد؟ هیچ کس نمی تواند به دو ارباب خدمت کند. یا از یکی متنفر خواهی شد و دیگری را دوست خواهی داشت یا به یکی دل بسته و دیگری را تحقیر می کنی. شما نمی توانید هم به خدا و هم به پول خدمت کنید.» لوقا 16:1-13

 

مرد ثروتمندی بود که لباس ارغوانی و کتان نازک می پوشید و هر روز در تجمل زندگی می کرد. در دروازه او گدائی به نام لازاروس خوابیده بود که زخم‌هایش را پوشانده بود و مشتاق خوردن چیزی بود که از سفره مرد ثروتمند می‌افتاد. حتی سگ ها هم آمدند و زخم هایش را لیسیدند. «زمانی فرا رسید که گدا درگذشت و فرشتگان او را به کنار ابراهیم بردند. آن مرد ثروتمند نیز مرد و دفن شد. در هادس، جایی که در عذاب بود، به بالا نگاه کرد و ابراهیم را از دور دید که ایلعازر در کنارش بود. پس او را صدا زد: پدر ابراهیم، بر من رحم کن و ایلعازر را بفرست تا نوک انگشتش را در آب فرو کند و زبانم را خنک کند، زیرا من در این آتش عذاب دارم. اما ابراهیم پاسخ داد: پسرم، به خاطر داشته باش که تو در طول زندگی چیزهای خوبت را دریافت کردی، در حالی که ایلعازر چیزهای بد را دریافت کرد، اما اکنون او در اینجا تسلی یافته است و تو در عذاب هستی. و علاوه بر همه اینها، بین ما و شما شکاف بزرگی ایجاد شده است، به طوری که کسانی که می خواهند از اینجا به سوی شما بروند، نه می توانند از آنجا به سوی ما بروند. او پاسخ داد: «پس از تو می‌خواهم، ای پدر، ایلعازر را نزد خانواده‌ام بفرست، زیرا من پنج برادر دارم. آنها را انذار کند تا آنها نیز به این مکان عذاب نیایند. ابراهیم گفت: موسی و پیامبران را دارند. به آنها گوش فرا دهند.» او گفت: «نه، پدر ابراهیم، اما اگر کسی از مردگان نزد آنها برود، توبه خواهند کرد.» "او به او گفت: "اگر به موسی و پیامبران گوش ندهند، حتی اگر کسی از مردگان برخیزد، قانع نخواهند شد."" لوقا 16:19-31.

 

فرض کنید یکی از شما خدمتکاری دارد که در حال شخم زدن یا نگهداری از گوسفندان است. آیا هنگامی که از صحرا وارد شود، به خادم خواهد گفت: "بیا و بنشین تا غذا بخوریم؟" پس از آن می توانید بخورید و بیاشامید؟ آیا از بنده تشکر خواهد کرد زیرا آنچه را که به او گفته شده بود انجام داد؟ پس شما نیز هنگامی که هر آنچه را که به شما گفته شده انجام دادید، بگویید: «ما بندگان نالایق هستیم. ما فقط وظیفه خود را انجام دادیم.» لوقا 17:7-10

 

«دو مرد برای دعا به معبد رفتند، یکی فریسی و دیگری باجگیر. فریسی کنار خود ایستاد و دعا کرد: «خدایا، تو را شکر می‌کنم که مانند سایر مردم - دزد، بدکار، زناکار - یا حتی مانند این باجگیر نیستم. هفته‌ای دو بار روزه می‌گیرم و یک دهم تمام درآمدم را می‌دهم. «اما باجگیر از دور ایستاده بود. او حتی به آسمان نگاه نمی کرد، بلکه سینه خود را می زد و می گفت: خدایا به من گناهکار رحم کن. «به شما می گویم که این مرد به جای دیگری، در حضور خدا عادل به خانه رفت. زیرا همه کسانی که خود را بالا می برند، فروتن می شوند و آنان که خود را فروتن می سازند، سرافراز می شوند.» لوقا 18:10-14

 

زیرا ملکوت آسمان مانند صاحب زمینی است که صبح زود بیرون رفت تا برای تاکستان خود کارگرانی اجیر کند. او پذیرفت که برای آن روز یک دینار به آنها بپردازد و آنها را به تاکستان خود فرستاد. «حدود نه صبح او بیرون رفت و دیگران را دید که در بازار ایستاده بودند و هیچ کاری انجام نمی دادند. او به آنها گفت: "شما هم بروید و در تاکستان من کار کنید، و من هر چه درست است به شما خواهم داد." پس رفتند. او دوباره حوالی ظهر و حدود سه بعد از ظهر بیرون رفت و همان کار را کرد. حدود پنج بعد از ظهر او بیرون رفت و دید که دیگران هنوز در اطراف ایستاده بودند. او از آنها پرسید: "چرا تمام روز اینجا ایستاده اید و هیچ کاری انجام نمی دهید؟" آنها پاسخ دادند: «چون کسی ما را استخدام نکرده است. او به آنها گفت: "شما هم بروید و در تاکستان من کار کنید." «وقتی غروب شد، صاحب تاکستان به سرکارگر خود گفت: «کارگران را صدا کن و مزدشان را بپرداز، از آخرین اجیر شده شروع کن تا اولی». کارگرانی که حدود پنج بعد از ظهر استخدام شده بودند، آمدند و هر کدام یک دینار دریافت کردند. بنابراین وقتی کسانی که برای اولین بار استخدام شدند، آمدند، انتظار داشتند بیشتر دریافت کنند. اما هر یک از آنها یک دینار نیز دریافت کردند. وقتی آن را دریافت کردند، شروع کردند به غر زدن علیه صاحب زمین. گفتند: «اینانی که آخرین بار استخدام شدند فقط یک ساعت کار کردند و تو آنها را با ما که بار کار و گرمای روز را به دوش کشیده‌ایم برابر کردی». اما او به یکی از آنها پاسخ داد: «ای دوست، من در حق شما بی انصافی نمی کنم. قبول نکردی با یک دینار کار کنی؟ حقوقتو بگیر و برو من می خواهم به کسی که آخرین بار استخدام شده است همان چیزی را که به شما داده ام بدهم. آیا من حق ندارم با پول خودم کاری را که می خواهم انجام دهم؟ یا به خاطر سخاوتمندی من حسادت می ورزی؟» پس آخرین ها اولین خواهند بود و اولین ها آخرین خواهند بود. متی 20: 1-16

 

"شما چی فکر میکنید؟ مردی بود که دو پسر داشت. نزد اولی رفت و گفت: پسرم برو امروز در تاکستان کار کن. «سپس پدر نزد پسر دیگر رفت و همین را گفت. جواب داد: قربان می‌خواهم، اما نرفت. «کدام یک از آن دو خواسته پدرش را انجام داد؟» آنها پاسخ دادند: "اولین". عیسی به آنها گفت: «به راستی به شما می‌گویم که باجگیران و فاحشه‌ها پیشاپیش شما به ملکوت خدا وارد می‌شوند. زیرا یحیی نزد شما آمد تا راه عدالت را به شما نشان دهد، و شما به او ایمان نیاوردید، اما باجگیران و فاحشه ها ایمان آوردند. و حتی بعد از اینکه این را دیدی، توبه نکردی و به او ایمان نیاوردی. متی 21:28-32

 

به مَثَل دیگری گوش کنید: زمین داری بود که تاکستان کاشت. دور آن را دیوار کشید و شرابی در آن حفر کرد و برج دیدبانی ساخت. سپس تاکستان را به چند کشاورز اجاره داد و به جای دیگری نقل مکان کرد. هنگامی که زمان برداشت نزدیک شد، خادمان خود را نزد مستاجران فرستاد تا میوه های او را جمع کنند. مستأجران خادمان او را گرفتند. آنها یکی را کتک زدند، دیگری را کشتند و سومی را سنگسار کردند. سپس خادمان دیگری را بیشتر از دفعه اول نزد آنها فرستاد و مستاجران نیز با آنها رفتار کردند. آخر از همه پسرش را نزد آنها فرستاد. او گفت: "آنها به پسرم احترام خواهند گذاشت." «امّا وقتی مستأجران پسر را دیدند، به یکدیگر گفتند: این وارث است. بیا او را بکشیم و ارثش را بگیریم. پس او را گرفتند و از تاکستان بیرون انداختند و کشتند. «پس چون صاحب تاکستان بیاید با آن مستاجران چه خواهد کرد؟» آنها پاسخ دادند: «او آن بدبختان را به عاقبت بدی خواهد رساند، و تاکستان را به اجاره نشینان دیگر اجاره خواهد داد تا در زمان درو سهم خود را از محصول به او بدهند.» متی 21:33-41

 

سپس عیسی شروع به صحبت با آنها در مثل کرد: «مردی تاکستانی کاشت. دور آن را دیوار کشید، گودالی برای پرس شراب کند و برج دیدبانی ساخت. سپس تاکستان را به چند کشاورز اجاره داد و به جای دیگری نقل مکان کرد. در زمان درو، خدمتکاری را نزد مستاجران فرستاد تا از میوه های تاکستان از آنها جمع آوری کند. اما او را گرفتند و کتک زدند و دست خالی فرستادند. سپس خدمتکار دیگری را نزد آنها فرستاد. آنها بر سر این مرد زدند و با او رفتار شرم آور کردند. او یکی دیگر را فرستاد و آن یکی را کشتند. او بسیاری دیگر را فرستاد. برخی از آنها را کتک زدند، برخی دیگر را کشتند. او یک پسر برای فرستادن داشت، پسری که او را دوست داشت. آخر از همه او را فرستاد و گفت: به پسرم احترام خواهند گذاشت. «اما مستاجران به یکدیگر گفتند: «این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراث از آن ما خواهد شد. پس او را گرفتند و کشتند و از تاکستان بیرون انداختند. «پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او می آید و آن اجاره نشینان را می کشد و تاکستان را به دیگران می دهد. مرقس 12: 1-9

 

او در ادامه این مَثَل را برای مردم بیان کرد: «مردی تاکستانی کاشت، آن را به چند کشاورز اجاره داد و برای مدتی طولانی رفت. هنگام درو، خدمتکاری را نزد مستاجران فرستاد تا مقداری از میوه تاکستان را به او بدهند. اما مستاجران او را کتک زدند و دست خالی فرستادند. غلام دیگری فرستاد، اما آن یکی را نیز زدند و با شرمندگی رفتار کردند و دست خالی فرستادند. یک سومی را هم فرستاد و او را زخمی کردند و بیرون انداختند. «سپس صاحب تاکستان گفت: چه کنم؟ من پسرم را که دوستش دارم می فرستم. شاید به او احترام بگذارند. «اما وقتی مستاجران او را دیدند، موضوع را با هم صحبت کردند. گفتند: این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراث از آن ما خواهد شد. پس او را از تاکستان بیرون انداختند و کشتند. «پس صاحب تاکستان با آنها چه خواهد کرد؟ او خواهد آمد و آن مستأجران را خواهد کشت و تاکستان را به دیگران خواهد داد.» وقتی مردم این را شنیدند گفتند: خدای ناکرده! لوقا 20:9-16

 

عیسی مجدداً با مَثَل با آنها گفت: «پادشاهی آسمان مانند پادشاهی است که برای پسرش ضیافت عروسی آماده کرده است. خادمان خود را نزد کسانی که به ضیافت دعوت شده بودند فرستاد تا به آنها بگوید که بیایند، اما آنها حاضر به آمدن نشدند.

«سپس چند غلام دیگر فرستاد و گفت: به دعوت شدگان بگویید شامم را آماده کردم: گاوها و گاوهای پروار مرا قصابی کردند و همه چیز آماده است. به ضیافت عروسی بیا. اما آنها توجهی نکردند و رفتند، یکی به مزرعه خود، دیگری به تجارت خود. او لشکر خود را فرستاد و آن قاتلان را نابود کرد و شهر آنها را به آتش کشید. «سپس به خادمان خود گفت: «ضیافت عروسی آماده است، اما کسانی که من دعوت کردم، لیاقت آمدن نداشتند. پس به گوشه خیابان بروید و هرکس را که پیدا کردید به ضیافت دعوت کنید. پس خادمان به کوچه ها رفتند و همه افرادی را که پیدا کردند، چه بد و چه خوب، جمع کردند و تالار عروسی پر از مهمان شد. اما هنگامی که پادشاه برای دیدن مهمانان وارد شد، متوجه مردی شد که لباس عروسی به تن نداشت. او پرسید: "دوست، چطور بدون لباس عروسی وارد اینجا شدی؟" مرد لال بود. «آنگاه پادشاه به خادمان گفت: «دست و پای او را ببندید و او را بیرون بیندازید، در تاریکی، جایی که گریه و دندان قروچه خواهد بود.» "زیرا بسیاری دعوت شده اند، اما تعداد کمی برگزیده می شوند." متی 22:1-14

 

وقتی یکی از کسانی که با او سر سفره بودند این را شنید، به عیسی گفت: «خوشا به حال کسی که در عید پادشاهی خدا بخورد.» عیسی در پاسخ گفت: «مردی در حال تدارک ضیافت بزرگ بود و میهمانان بسیاری را دعوت کرد. در وقت ضیافت، خادم خود را فرستاد تا به دعوت شدگان بگوید: "بیایید، زیرا اکنون همه چیز آماده است." اما همه آنها به طور یکسان شروع به بهانه تراشی کردند. اولی گفت: «من تازه یک مزرعه خریدم و باید بروم و آن را ببینم. لطفا مرا ببخشید. "یکی دیگر گفت: "من به تازگی پنج یوغ گاو خریدم و در راه هستم تا آنها را امتحان کنم." لطفا مرا ببخشید. یکی دیگر گفت: "من تازه ازدواج کردم، پس نمی توانم بیایم." «خادم برگشت و این را به اربابش گزارش داد. آنگاه صاحب خانه خشمگین شد و به خدمتکار خود دستور داد: «به سرعت به کوچه‌ها و کوچه‌های شهر برو و فقیر، معلول، کور و لنگ را بیاور». خدمتکار گفت: «آقا، آنچه شما دستور دادید انجام شد، اما هنوز جا هست.» "سپس ارباب به خدمتکار خود گفت: "به جاده ها و کوچه های روستایی برو و آنها را مجبور کن که داخل شوند تا خانه من پر شود. من به شما می گویم که هیچ یک از کسانی که دعوت شده اند طعم ضیافت من را نخواهد چشید.» لوقا 14:15-25

 

حالا این درس را از درخت انجیر بیاموز: به محض اینکه شاخه هایش نرم شد و برگ هایش بیرون آمد، می دانی که تابستان نزدیک است. با این حال، هنگامی که همه این چیزها را می بینید، می دانید که نزدیک است، درست دم در است. به راستی به شما می گویم که این نسل قطعاً نخواهد گذشت تا این همه اتفاق بیفتد. آسمان و زمین از بین خواهند رفت، اما من کلمات هرگز از بین نمی روند متی 24:32-35

 

«اکنون این درس را از درخت انجیر بیاموز: به محض اینکه شاخه‌هایش نرم شد و برگ‌هایش بیرون آمد، می‌دانی که تابستان نزدیک است. با این حال، وقتی این اتفاقات را می بینید، می دانید که نزدیک است، درست دم در. به راستی به شما می‌گویم، این نسل قطعاً از بین نخواهد رفت تا این که همه اینها اتفاق بیفتد. آسمان و زمین خواهد رفت، اما سخنان من هرگز از بین نخواهد رفت. مرقس 13:28-31

 

او این مَثَل را به آنها گفت: «به درخت انجیر و همه درختان نگاه کنید. وقتی برگها جوانه زدند، خودتان می بینید و می دانید که تابستان نزدیک است. با این حال، هنگامی که این چیزها را می بینید، می دانید که ملکوت خدا نزدیک است. «به راستی به شما می‌گویم، این نسل قطعاً از بین نخواهد رفت تا این که همه اینها اتفاق بیفتد. آسمان و زمین خواهد رفت، اما سخنان من هرگز از بین نخواهد رفت. لوقا 21:29-33

 

پس مراقب باشید، زیرا نمی دانید پروردگارتان در چه روزی خواهد آمد. اما این را درک کنید: اگر صاحب خانه می دانست دزد در چه ساعتی از شب می آید، مراقب بود و نمی گذاشت خانه اش را بشکنند. پس شما نیز باید آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی خواهد آمد که انتظارش را ندارید. «پس آن غلام وفادار و دانا کیست که ارباب او را سرپرستی خادمان خاندان خود قرار داده است تا غذای آنها را در وقت مناسب به آنها بدهد؟ برای آن بنده ای که اربابش او را در حال انجام این کار بیابد پس از بازگشت خوب است. به راستی به شما می گویم که او را سرپرست تمام دارایی خود خواهد کرد. اما فرض کنید که آن بنده شرور است و با خود می گوید: "ارباب من مدت زیادی است که دور می ماند" و سپس شروع به کتک زدن همنوعان خود و خوردن و نوشیدن با مستان می کند. مولای آن بنده در روزی می آید که از او انتظار ندارد و ساعتی که از آن بی خبر است. او را تکه تکه خواهد کرد و نزد منافقان برای او مکانی قرار خواهد داد که در آنجا گریه و دندان قروچه باشد.  متی 24:42-51

 

مانند مردی است که می رود: خانه اش را ترک می کند و خدمتکارانش را که هر کدام وظیفه خود را برعهده دارند مسئول می کند و به کسی که در در است می گوید مراقب باش. «پس مراقب باشید، زیرا نمی‌دانید صاحب خانه چه زمانی برمی‌گردد، خواه در شام یا نیمه‌شب، یا زمانی که خروس بانگ می‌زند، یا سحرگاه. اگر ناگهان آمد، اجازه ندهید شما را در خواب بیابد. آنچه به شما می‌گویم، به همه می‌گویم: مراقب باشید!» مرقس 13:34-37

 

لباس آماده خدمت بپوشید و چراغهای خود را روشن نگه دارید، مانند خدمتکارانی که منتظرند تا ارباب خود از ضیافت عروسی برگردد، تا وقتی او آمد و در زد، فوراً در را به روی او باز کنند. برای آن بندگانی که اربابشان وقتی می آید آنها را در حال تماشا می بیند خوب است. به راستی به شما می‌گویم، او لباس خدمت را خواهد پوشید، آنها را بر سر سفره می‌نشیند و می‌آید و در انتظار آنها می‌ماند. برای آن بندگانی که اربابشان آنها را آماده می بیند خوب است، حتی اگر در نیمه های شب یا نزدیک صبح بیاید. اما این را درک کنید: اگر صاحب خانه می دانست دزد در چه ساعتی می آید، نمی گذاشت خانه اش را بشکنند. شما نیز باید آماده باشید، زیرا پسر انسان در ساعتی خواهد آمد که از او انتظار ندارید.» پطرس پرسید: «خداوندا، آیا این مثل را برای ما می‌گویی یا به همه؟» خداوند پاسخ داد: «پس آن مدیر وفادار و حکیم کیست که ارباب او را سرپرستی بندگانش می‌کند تا در وقت مناسب به آنها کمک هزینه غذا بدهد؟ برای آن بنده ای که ارباب پیدا می کند که این کار را می کند، پس از بازگشت خوب است. به راستی به شما می گویم که او را سرپرست تمام دارایی خود خواهد کرد. اما فرض کنید که خادم با خود می گوید: "آقای من خیلی طول می کشد" و سپس شروع به کتک زدن سایر خدمتکاران اعم از زن و مرد و خوردن و نوشیدن و مست شدن می کند. مولای آن بنده در روزی می آید که از او انتظار ندارد و ساعتی که از آن بی خبر است. او را تکه تکه می کند و نزد کافران برایش جایگاهی قرار می دهد. «خادمی که اراده ارباب را بداند و آماده نباشد یا آنچه را که ارباب می‌خواهد انجام ندهد، ضربه‌های بسیار خواهد خورد. اما کسی که نداند و کارهایی را انجام دهد که مستحق عقوبت است، با ضربات اندک کتک خواهد خورد. و از کسی که بسیار به او سپرده شده است، بسیار بیشتر خواسته خواهد شد. لوقا 12:35-48

 

«در آن زمان ملکوت آسمان مانند ده باکره خواهد بود که چراغهای خود را برداشته و به استقبال داماد بیرون رفتند. پنج نفر از آنها احمق و پنج نفر عاقل بودند. احمقها چراغهای خود را گرفتند اما روغنی با خود نبردند. خردمندان اما روغن را در کوزه ها و چراغ های خود می بردند. مدت زیادی بود که داماد آمد و همه خواب آلود شدند و به خواب رفتند. «نیمه شب فریاد بلند شد: «اینم داماد! برای ملاقات با او بیرون بیا! «آنگاه همه باکره‌ها بیدار شدند و چراغ‌های خود را اصلاح کردند. نادانان به خردمندان گفتند: از روغن خود به ما بده. لامپ های ما در حال خاموش شدن هستند. آنها پاسخ دادند: «نه، ممکن است برای ما و شما کافی نباشد. در عوض به سراغ کسانی بروید که نفت می فروشند و مقداری برای خود بخرید. اما در حالی که آنها برای خرید روغن در راه بودند، داماد از راه رسید. باکره هایی که آماده بودند با او به ضیافت عروسی رفتند. و در بسته شد. «بعداً بقیه هم آمدند. گفتند: «پروردگارا، پروردگارا، در را به روی ما باز کن!» اما او پاسخ داد: "به راستی به شما می گویم، من شما را نمی شناسم." «پس مراقب باشید، زیرا روز و ساعت را نمی‌دانید. متی 25:1-13

 

باز هم مانند مردی است که به سفر می رود که بندگان خود را فراخواند و مال خود را به آنها سپرد. به یکی پنج کیسه طلا و به دیگری دو کیسه و به دیگری یک کیسه هر کدام به اندازه توانایی خود داد. سپس به سفر خود رفت. مردی که پنج کیسه طلا دریافت کرده بود یک دفعه رفت و پولش را سر کار گذاشت و پنج کیسه دیگر هم به دست آورد. بنابراین، کسی که دو کیسه طلا داشت، دو کیسه دیگر به دست آورد. اما مردی که یک کیسه دریافت کرده بود رفت، سوراخی در زمین حفر کرد و پول اربابش را پنهان کرد. «بعد از مدتها ارباب آن غلامان برگشت و با آنها تسویه حساب کرد. مردی که پنج کیسه طلا دریافت کرده بود، پنج کیسه دیگر را آورد. گفت: «استاد، پنج کیسه طلا به من سپردی. ببینید، من پنج نفر دیگر به دست آورده ام. اربابش پاسخ داد: آفرین، ای بنده خوب و مؤمن! شما به چند چیز وفادار بوده اید. من تو را مسئول خیلی چیزها میکنم. بیا و شادی ارباب خود را به اشتراک بگذار!' «مردی که دو کیسه طلا داشت نیز آمد. او گفت: «استاد، دو کیسه طلا به من امانت دادی. ببینید، من دو مورد دیگر به دست آورده ام. اربابش پاسخ داد: آفرین، ای بنده خوب و مؤمن! شما به چند چیز وفادار بوده اید. من تو را مسئول خیلی چیزها میکنم. بیا و شادی ارباب خود را به اشتراک بگذار!' «سپس مردی که یک کیسه طلا دریافت کرده بود آمد. او گفت: «استاد، می‌دانستم که تو مرد سختی هستی، جایی که نکاشته‌ای درو می‌کنی و جایی که بذری نپراکنده‌ای جمع می‌کنی. پس ترسیدم و بیرون رفتم و طلاهایت را در زمین پنهان کردم. ببینید، این چیزی است که به شما تعلق دارد. ارباب او پاسخ داد: ای بنده تنبل! پس می دانستی که من در جایی که نکاشته ام درو می کنم و در جایی که بذر نپراکنده ام جمع می کنم؟ خوب پس باید پولم را نزد بانکداران سپرده می‌کردی تا وقتی برگشتم با سود آن را پس بگیرم. «پس کیسه طلا را از او بگیر و به کسی که ده کیسه دارد بده. زیرا هر که داشته باشد بیشتر داده خواهد شد و فراوانی خواهد داشت. هر که ندارد، حتی آنچه دارد از او گرفته می شود. و آن بنده بی ارزش را به بیرون بینداز، در تاریکی، جایی که گریه و دندان قروچه خواهد بود.» متی 25:14-30

 

او گفت: «مردی اصیل به کشوری دور رفت تا خود را به پادشاهی منصوب کند و سپس بازگردد. پس ده تن از خادمان خود را فرا خواند و ده مناس به آنها داد. او گفت: «این پول را تا زمانی که من برگردم کار کن.» اما رعایای او از او متنفر بودند و هیئتی را به دنبال او فرستادند تا بگویند: "ما نمی خواهیم این مرد پادشاه ما شود." «اما او پادشاه شد و به خانه بازگشت. سپس به دنبال خادمانی که پول را به آنها داده بود فرستاد تا بداند با آن چه به دست آورده اند. "اول آمد و گفت: "آقا، مینای شما ده تا دیگر درآمد دارد." آفرین، بنده خوبم! استادش جواب داد «چون در یک موضوع بسیار کوچک قابل اعتماد بوده‌ای، ده شهر را به عهده بگیر.» دومی آمد و گفت: "آقا، مینای شما پنج تا پول دیگر به دست آورده است." ارباب او پاسخ داد: "شما زمام امور پنج شهر را به عهده بگیرید." «سپس غلام دیگری آمد و گفت: «آقا، این منای شماست. من آن را در یک تکه پارچه نگه داشته ام. من از تو می ترسیدم، زیرا تو مرد سختی هستی. آنچه را در آن نگذاشته‌ای بیرون می‌آوری و چیزی را که نکاشته‌ای درو می‌کنی». اربابش پاسخ داد: «ای بنده بدکار، من تو را بر اساس سخنانت قضاوت خواهم کرد! آیا می دانستی که من مرد سختی هستم که چیزی را که در آن نگذاشته ام بیرون می آورم و آنچه را که نکاشته ام درو می کنم؟ "پس چرا پول من را سپرده گذاری نکردی تا وقتی برگشتم بتوانم آن را با بهره جمع کنم؟"

«سپس به حاضران گفت: منای او را از او بگیرید و به کسی بدهید که ده منه دارد. گفتند: «آقا، او قبلاً ده دارد!» او پاسخ داد: «به شما می‌گویم که به هر که داشته باشد، بیشتر داده خواهد شد، اما کسی که چیزی ندارد، آنچه دارد نیز گرفته خواهد شد. اما آن دشمنان من که نمی‌خواستند من بر آنها پادشاه شوم، آنها را به اینجا بیاورید و در مقابل من بکشید.» لوقا 19:12-27

 

هنگامی که پسر انسان در جلال خود بیاید و همه فرشتگان با او بر تخت جلال خود بنشیند. همه امت ها در حضور او جمع خواهند شد و او مردم را از یکدیگر جدا خواهد کرد همانطور که شبان گوسفندان را از آنها جدا می کند. بزها گوسفندها را در سمت راست و بزها را در سمت چپ خود خواهد گذاشت. «آنگاه پادشاه به کسانی که در سمت راست خود هستند می‌گوید: «بیایید، ای کسانی که پدر من برکت می‌دهد. میراث خود را بگیرید، پادشاهی که از زمان خلقت جهان برای شما آماده شده است. زیرا گرسنه بودم و چیزی به من دادی که بخورم، تشنه بودم و به من آب دادی، غریب بودم و مرا به داخل دعوت کردی، به لباس نیاز داشتم و تو مرا پوشاندی، مریض بودم و مراقب من بودی. من در زندان بودم و تو به دیدار من آمدی.» آنگاه صالحان به او پاسخ خواهند داد: «خداوندا، کی تو را گرسنه دیدیم و به تو سیر کردیم، یا تشنه بودی و به تو آب دادیم؟ چه زمانی تو را غریب دیدیم و دعوتت کردیم و یا به لباس و لباس نیاز داشتیم؟ چه زمانی تو را مریض یا در زندان دیدیم و به ملاقاتت رفتیم؟ «پادشاه پاسخ خواهد داد: «به راستی به شما می‌گویم، هر کاری که برای یکی از کوچک‌ترین برادران و خواهران من کردید، برای من انجام دادید.» «سپس به کسانی که در سمت چپ او هستند می‌گوید: «ای نفرین‌شدگان از من به آتش جاودانی که برای شیطان و فرشتگانش آماده شده است بروید. زیرا گرسنه بودم و چیزی به من ندادی که بخورم، تشنه بودم و چیزی به من ننوشیدی، غریب بودم و مرا به داخل دعوت نکردی، به لباس نیاز داشتم و لباس نپوشیدی، بیمار بودم و در زندان و تو مراقب من نبودی. «آنها نیز پاسخ خواهند داد: «خداوندا، کی تو را گرسنه یا تشنه یا غریب یا محتاج لباس یا بیمار یا در زندان دیدیم و به تو کمک نکردیم؟» او پاسخ خواهد داد: "به راستی به شما می گویم، هر چه برای یکی از کوچکترین آنها انجام ندادید، برای من انجام ندادید." «آنگاه به عذاب ابدی خواهند رفت، اما صالحان به زندگی جاودانی. متی 25:31-46

 

وقتی متوجه شد که مهمانان چگونه مکان های افتخار را بر سر سفره انتخاب می کنند، به آنها این مَثَل را گفت: «وقتی کسی شما را به جشن عروسی دعوت کرد، جای افتخار را نگیرید، زیرا ممکن است فردی برجسته تر از شما دعوت شده باشد. . اگر چنین است، میزبانی که هر دوی شما را دعوت کرده است، می آید و به شما می گوید: "صندلی خود را به این شخص بدهید." سپس، تحقیر شده، باید کمترین جایگاه را داشته باشید. اما وقتی دعوت شدی، پایین ترین مکان را بگیر تا وقتی میزبانت آمد، به تو بگوید دوست، به جای بهتری برو. سپس در حضور سایر مهمانان از شما تجلیل خواهد شد. زیرا همه کسانی که خود را سرافراز می‌کنند، فروتن خواهند شد و آنانی که خود را فروتن می‌سازند، سربلند خواهند شد.» سپس عیسی به میزبان خود گفت: «وقتی ناهار یا شام می‌خورید، دوستان، برادران یا خواهران، خویشاوندان خود را دعوت نکنید. یا همسایگان ثروتمند شما؛ اگر این کار را انجام دهید، ممکن است شما را به عقب دعوت کنند و بنابراین بازپرداخت خواهید شد. اما وقتی ضیافتی می‌دهی، فقیر، معلول، لنگ، نابینا را دعوت کن و برکت خواهی داشت. اگر چه آنها نمی توانند به شما جبران کنند، اما در قیامت نیکوکاران پاداش خواهید گرفت.» لوقا 14: 7-14

bottom of page